امیر سرتیپ احمدرضا پوردستان ، رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات راهبردی ارتش جمهوری اسلامی طی یادداشت اختصاصی خود در خصوص نقش شهید سلیمانی در موازنات امنیتی در منطقه را نوشته است:
مقدمه: به جرأت میتوان ادعا کرد که منطقه غرب آسیا به جهات مختلف ژئوپلتیکی (سیاسی)، ژئواستراتژیکی (راهبردی) و ژئواکونومیکی (اقتصادی) و حتی ژئوکالچرال (فرهنگی) محل تلاقی و تعارض منافع و خواستها و در نتیجه محل بروز جنگها، خشونتها و تحولات جهانی است؛ به همین دلیل همواره به لحاظ صلح، ثبات و امنیت نه تنها برای ملل و کشورهای منطقه، بلکه برای جهان مهم و حساس بوده است. در طول سدهها و دهههای گذشته، خواست ابرقدرتها همواره تسلط و سیطره بر این منطقه بوده و در نتیجه ریشه بسیاری از ناامنیها، خشونتها و جنگها حاصل حضور و دخالت این کشورهای فرامنطقهای در غرب آسیاست.
حضور و دخالت آمریکا بعد از بیرون رفتن انگلستان در دهه ۱۹۷۰ از منطقه و همچنین ایجاد رژیم نامشروع صهیونیستی، چالشهای امنیتی مضاعفی را بر مردم و کشورهای منطقه تحمیل کرد؛ از همین رو، امروز در این منطقه شاهد بی ثباتی و تهدیدهای امنیتی در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی هستیم.
یکی از پیامهای جهانی حضرت امام (ره) از آغاز نهضت و انقلاب اسلامی این بود که رهایی مردم مسلمان منطقه، منوط به بیرون راندن بیگانگان از منطقه و خشکاندن ریشههای این ناامنیهاست؛ شهید قاسم سلیمانی که در مکتب حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری بهخوبی درس آموخته بود، میدانست نیرویی میتواند سازنده صلح و امنیت در منطقه باشد که بتواند بر این چالشهای بی ثباتساز فائق آید و با ریشههای ناامنی مبارزه کند.
نقش منطقهای حاج قاسم: از تحقیر آمریکاییها تا تقویت محور مقاومت
ماهنامه «مرکز مبارزه با تروریسم» وابسته به آکادمی نظامی ایالات متحده موسوم به «وست پوینت»، یکی از محافل آمریکایی است که قبل از شهادت حاج قاسم، با تاکید بر نقش وی در استراتژی منطقه ای ایران پرداخته و با انتشار عکسی از این سردار ایرانی روی آخرین جلد شماره خود، او را «دست برتر ایران» معرفی میکند.
نکات مهم این بخش، به شکلی بسیار خلاصه از قرار زیر است:
سوریه، نجات اسد:
پس از آغاز جنگ داخلی در سوریه در سال ۲۰۱۱، سلیمانی به بخشی از شبهنظامیان عراقی خود دستور داد تا برای دفاع از حکومت اسد راهی سوریه شوند. به همین منظور، وی همچنین گروههای شبهنظامی شیعه جدیدی را نیز تأسیس کرد؛ از جمله این گروهها، لشکر فاطمیون (متشکل از افغانستانیهای ساکن ایران) و تیپ «زینبیون» (متشکل از پاکستانیها) بودند. نیروهای تحت فرمان سلیمانی در بسیاری از عملیاتهای تهاجمی مهم جنگ سوریه، از جمله بازپسگیری شهر «قصیر» از شورشیان، نقش حیاتی داشتند. سلیمانی با وفادار ماندن به سبک اصلی خود، به دنبال یکپارچه کردن قدرت دولت و شبهنظامیان بوده است. گزارشها حاکی از آن است که رهبران گروههای شبهنظامی لبنانی و عراقی در ستاد فرماندهی مخفی سلیمانی در دمشق، در کنار ژنرالهایی از ایران و سوریه فعالیت میکنند. نویسنده این گزارش مفصل، «علی صوفان» مأمور ویژه سابق افبیآی است.
-پیوند و اتصال جغرافیایی محور مقاومت: ظهور داعش به عنوان یک جریان تروریستی ـ تکفیری که از ناحیه عربستان وهابی حمایت ایدئولوژیک و مالی میشد و مورد لطف و عنایت ویژه آمریکا و اسرائیل و ترکیه بود، با وجود لطمات فراوانی که به اسلام ناب وارده کرده در تحقق نابودی اسرائیل نقش بارزی دارد، چرا که این جریان ضداسلامی و مورد حمایت غرب زمینههایی را برای فعالیت در جغرافیای مقاومت برای جریان انقلاب اسلامی فراهم آورد که قبل ازآن فراهم نبود. محور غربی ـ عربی ـ عبری برای از بین بردن هلال شیعی که به قول خودشان از لبنان تا ایران تداوم دارد، اقدام به تشکیل گروه تروریستی- تکفیری داعش کردند. تا قبل از ظهور داعش پیوند جغرافیایی مستحکمی که محور مقاومت را به هم وصل کند، نبود و بسیاری از گروههایی که بعدها با جریان مقاومت همسو شدند زمینه ظهور در جغرافیای منطقه نیافته بودند. از طرف دیگر نقش آمریکا در عراق بسیار زیاد بود و اجازه فعالیت به جریان انقلابی نمیداد. با ظهور داعش و ورود سپاه قدس به جریان مبارزه با داعش پیشبینی کمپین غربی ـ عربی ـ عبری درست از آب در نیامد و با پیروزیهای بزرگ محور مقاومت، نقشه شوم آنان نقش بر آب شد. برعکس، سپاه قدس به فرماندهی شهید سلیمانی یک پیوند جغرافیایی بین ایران، عراق، سوریه و لبنان به وجود آورد که میتواند مسیر مطمئن و امنی برای پشتیبانی از محور مقاومت در مقابله با رژیم صهیونیستی باشد. این پیوند جغرافیایی از لحاظ استراتژیکی و ژئوپلیتیکی بسیار مهم است و اسرائیل و آمریکا را به هراس انداخته است. لذا حملات مکرر اسرائیل به پایگاههای مقاومت حزبالله در سوریه و حمله آمریکا به نیروهای حشدالشعبی در داخل عراق و مرز عراق و سوریه در این راستا است که درصددند این پیوند جغرافیایی را قطع کنند.
-تقویت توان موشکی محور مقاومت:
رژیم اشغالگر قدس برای تحقق آرمان مجعول صهیونیسم از سال 1948 تاکنون در تلاش بوده است یک ارتش قدرتمند تشکیل دهد. در این راه انگلیس و آمریکا بیشترین کمک نظامی و تسلیحاتی را برای قدرتمند کردن این رژیم کردهاند. لذا سالها این رژیم با تکیه بر قدرت نظامی خود از سیاست هجومی پیروی کرده و بارها کشورهای اطراف خود را به منظور غصب سرزمین مورد تجاوز قرار داده است. اشغال جنوب لبنان، صحرای سینا، کرانه باختری، حمله به غزه، اشغال جولان و جنگ 33 روزه از جمله تجاوزات این رژیم در تاریخ ثبت شده است. رژیم صهیونیستی در سیاست دفاعی خود بر برتری هوایی و موشکی تاکید داشته و در هر جنگ از راهبرد زمینسوخته استفاده کرده است. به این معنی که ابتدا با حملات هوایی و موشکی از راه دور موجب نابودی قوای دشمن شده و سپس با نیروی زمینی هجوم برده است. با شکلگیری محور مقاومت و حمله اسرائیل به جنوب لبنان در سال 2000 این نقطه قوت اسرائیل و نقطه ضعف محور مقاومت مورد تاکید قرار گرفت و ارتقای قدرت دفاعی متوازن با اسرائیل در پی گرفته شد. لذا در دوران فرماندهی سردار شهید سلیمانی، سپاه قدس به منظور بازدارندگی اسرائیل از تجاوز به سرزمینهای مسلمان از جمله حزبالله در جنوب لبنان و حماس در نوار غزه اقدام به تقویت توان موشکی و پهپادی کرد. تسلیح موشکی محور مقاومت با هدف تغییر معادله قدرت نظامی بین محور مقاومت
رایان کراکر، سفیر سابق آمریکا در عراق و خاورمیانه، میگوید: «تبدیل قاسم سلیمانی از «فرمانده سایهها» به «ستاره برنامه شنبهشب زنده» [یکی از مشهورترین برنامههای تلویزیونی آمریکا] یک تحول حیرتانگیز بوده است.
و اسرائیل صورت پذیرفت.
انتقال تجهیزات، آموزش، تعمیر و نگهداری موشکی به لبنان از جمله کارهای خارقالعادهای بوده است که با هدایت و فرماندهی این سردار شهید انجام پذیرفت. اولین و بزرگترین اثر این کار خارقالعاده در جنگ 33 روزه حزبالله به فرماندهی شهیدان سلیمانی و مغنیه نمایان شد. هدف قرار دادن ناو جنگی اسرائیل در دریای مدیترانه و همزمان بهرهبرداری رسانهای از آن در سخنرانی زنده علامه سیدحسن نصرالله، هیمنه اسرائیل را فرو ریخت و همچنین موشکباران شهرکهای صهیونیستی موجب اولین و بزرگترین شکست اسرائیل از حزبالله به عنوان پیشرو محور مقاومت شد. اثرات قدرت موشکی حزبالله و پس از آن شکست تلخ اسرائیل از حماس در جنگ 22 روزه به دلیل استفاده گردانهای عزالدین قسام از موشک موجب تغییر معادله قدرت و تغییر سیاست دفاعی- هجومی اسرائیل شد و هماکنون اسرائیل قدرت و جرأت تجاوزگری ندارد و سیاست تدافعی و حفظ مرزهای فرضی اش در اولویت قرار دارد. تجهیزات موشکی یمن نیز راهبرد بازدارندهای است که عربستان را به عنوان یکی از دشمنان محور مقاومت بعد از 5 سال تجاوز به زانو درآورده است. تولید قدرت موشکی از مولفههای قدرتزای محور مقاومت است که حاصل تلاش و جانفشانی سردار شهید قاسم سلیمانی است.
-شبکهسازی و مردمپایه کردن محور مقاومت:
سردار بزرگ محور مقاومت از جمله فرماندهان بزرگی است که در دوران دفاعمقدس تجربیات بینظیری را آموخته و از نعمت نیروی بسیج در دوران دفاعمقدس بخوبی آگاهی داشته است. تشکیل بسیج ریشه در اندیشه دفاعی و نظامی حضرت امام خمینی(ره) داشت و امام معتقد بودند جنگ و جهاد دفاعی در مقابل تجاوزگری صدام یک واجب کفایی است و لذا باید جنگ با تکیه بر نیروی گسترده مردمی و با بهرهگیری از ایمان و معنویت، بعد انقلابی و روحیه بالای مردمی اداره شود. رکن عمده این دکترین دفاع از عقیده و ایدئولوژی اسلامی است که نظام جمهوری اسلامی مرکز این عقیده را تشکیل میدهد. این نظریه در دوران دفاعمقدس تاثیر زیادی بر موفقیت رزمندگان اسلام داشته است. لذا سردار شهید قاسم سلیمانی با بهرهگیری از تجربیات دفاعمقدس و همچنین شناخت میدانی از حکومتهای منطقه غرب آسیا تلاش کرد محور مقاومت به صورت مردمپایه شکل بگیرد. استفاده از ظرفیتهای اعتقادی، ایدئولوژیک و سیاسی مردم جغرافیای محور مقاومت با هر مذهب و قومیتی مورد تاکید سردار شهید سلیمانی است. در جنگ با داعش که به ظاهر یک نیروی سنی وهابی است و نمایندگی جریان عبری- عربی- غربی را بر عهده دارد، سردار سلیمانی تلاش دارد مجموعهای از نیروهای شیعی، سنی، علوی، مسیحی، عرب، افغان، ایرانی، پاکستانی، سوری و عراقی را در کنار هم فرماندهی کند. در عراق با ظهور داعش به مدد کردها میشتابد و با فتوای جهاد آیتالله سیستانی نیروی حشدالشعبی را با فرماندهی شهید ابومهدی المهندس تشکیل میدهد. در سوریه نیروی دفاع ملی که به بسیج مردمی معروف شد با پیشنهاد سردار شهید همدانی و هدایت شهید سلیمانی تشکیل شد. بسیج مردمی سوریه متشکل از گروههای شیعه، سنی، علوی و مسیحی در مناطق مختلف این کشور بود. این نیروها در گردانهای داوطلب زنان و مردان جداگانه سازماندهی شدند و آموزش سلاحهای ساده مانند کلاشنیکف و نارنجک را دریافت و با ایجاد پستهای ایستبازرسی اقدام به پشتیبانی از ارتش کردند. در جنگ با داعش و تروریسم تکفیری بسیج مردمی سوریه نقش اساسی داشت. سردار «نوعی اقدم» از فرماندهان محور مقاومت راز فرماندهی این نیروی چندملیتی و چندمذهبی را فرماندهی اخلاقپایه سردار سلیمانی میداند و معتقد است سردار شهید با اخلاقی پیامبرگونه با گروهها و جریانهای حاضر در محور مقاومت چنان رابطهای عاطفی داشت که همه فکر میکردند سردار سلیمانی با آنها الفت بیشتری دارد. خود شهید در میان نیروهای محور مقاومت فارغ از هویت ایرانی حاضر میشود. همیشه لباس شخصی میپوشد و تلاش دارد محور مقاومت را هویتی فراقومی و مذهبی بدهد. اگر چه او معتقد به ایدئولوژی شیعی است اما بخوبی بلد است همه مخالفان سیاسی رژیم اسرائیل را در ذیل یک پرچم برای مقابله جمع و با جریان بزرگ مقاومت با هویت شیعی همراه کند.
امروز به نظر میرسد سردار سلیمانی وحدت را به مسلمانان در مقابله با اسرائیل بازگردانده است. نابودی اسرائیل با تعامل و همکاری همه ملتهای مسلمان و همه مذاهب تحقق خواهد پذیرفت و شالوده آن را سردار شهید سلیمانی ریخته است. بیجهت نبود که «اسماعیل هنیه» رهبر حماس با حضور در مراسم تشییع سردار شهید سلیمانی در نماز جمعه تهران، عنوان «شهید قدس» را به این مبارز جهان اسلام داد.
از ژنرال پیروز تا فرمانده سایه ها
حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بازوی قدرتمند ایران در شکلدهی به تحولات خاورمیانه موضوع گزارشها و مستندهای بیشماری بوده است که دوست و دشمن برای معرفی بیشتر وی با اهداف متفاوت تولید کردهاند.
نکتهای که درباره سردار سلیمانی به شدت واضح است، تعریف و تمجید دشمنان درجه یک جمهوری اسلامی از شخصیت او و اذعان آنها به تأثیرگذاری و نفوذ بیمانند وی در عرصههای مختلف منطقهای است. از آنجایی که حاج قاسم به نسبت نقش تعیینکنندهای که در تحولات خاورمیانه ایفا میکند هنوز هم برای عموم مردم چه در داخل ایران و چه در کشورهای دیگر جهان ناشناخته است، «دکستر فیلکینز» نویسنده مجله آمریکایی نیویورکر در گزارش بیش از ۱۰ هزار کلمهایش در معرفی این فرمانده ایرانی، به او لقب «فرمانده سایهها» (Shadow Commander) یا «فرمانده پنهان» را داد. این لقب سپس بارها و بارها در رسانههای دیگر از مجله آمریکایی آتلانتیک گرفته تا خبرگزاری فرانس۲۴ فرانسه و جاهای دیگر تکرار شد تا بر نقش نسبتاً پنهان قاسم سلیمانی به عنوان «فرمانده ایرانیای که دارد خاورمیانه را بازطراحی میکند» تأکید شود.
اواسط ماه مارس سال ۲۰۱۹ شبکه «بیبیسی دو»ی انگلیس نیز مستندی یکساعته را تحت عنوان «فرمانده سایهها: مغز متفکر نظامی ایران» پخش کرد که بار دیگر روی نقش سردار سلیمانی در تحولات خاورمیانه و توصیف مقامات ارشد سابق آمریکا مانند ژنرال «دیوید پترائوس» فرمانده سابق سربازان آمریکایی و «استنلی مککریستال» فرمانده سابق عملیاتهای ویژه آمریکا در عراق درباره شخصیت حاج قاسم و تجربه برخورد یا مقابله با او تمرکز دارد.
حاج قاسم تبدیل به یک نماد انقلابی در سراسر منطقه شده بود
رایان کراکر، سفیر سابق آمریکا در عراق و خاورمیانه، میگوید: «تبدیل قاسم سلیمانی از «فرمانده سایهها» به «ستاره برنامه شنبهشب زنده» [یکی از مشهورترین برنامههای تلویزیونی آمریکا] یک تحول حیرتانگیز بوده است. او و به احتمال زیاد رهبر عالی ایران به این نتیجه رسیده بودند که زمان آن رسیده است تا به سلیمانی یک چهره و نقش واقعی بدهند.» پترائوس فرمانده سابق نیروهای
سلیمانی اگرچه مردم کشورش به او احترام میگذارند و دشمنانش در میدانهای جنگ در سراسر خاورمیانه از او وحشت دارند، اما در غرب همچنان غالباً ناشناخته است.
آمریکا در عراق، ادامه میدهد: «این مسئله نشان میداد تأثیرگذاری سلیمانی بیاندازه است. وقتی شما در وضعیت بهاصطلاح «ژنرال پیروز» [در جنگ] هستید، قطعاً نفوذتان به طرز چشمگیری افزایش مییابد.»
اول با آمریکا جنگید. حالا دارد داعش را نابود میکند»؛ تصویر حاج قاسم روی جلد مجله نیوزویک آمریکا با عنوان «دشمن شکستناپذیر»
من حریف شما هستم»؛ نقش سردار سلیمانی در خاورمیانه
بیبیسی اذعان میکند: «پیروزیهای قاسم سلیمانی محدود به عراق نبودهاند. فرمانده سایهها در جنگ طولانیمدت داخلی در کشور همسایه، سوریه، هم یک بازیگر کلیدی بود.» کراکر میگوید: «وقتی دردسرها در سوریه شروع شد، یک مسئله بود که در آن هیچ شکی نداشتیم: ایران اجازه نخواهد داد دولت اسد سرنگون شود. او تنها متحد آنها بود که میتوانستند رویش حساب کنند.» پترائوس توضیح میدهد: «حکومت بشار اسد در برخی مواقع واقعاً داشت تلوتلو میخورد. ابتدا نیروی قدس و برخی نیروهای ایرانی به داد او رسیدند؛ سپس حزبالله لبنان را با ظرفیتهای بسیار چشمگیری اضافه کردند؛ بعد شبهنظامیان شیعه را از کشورهای منطقه آوردند.» مککریستال هم اضافه میکند: «به عقیده من سلیمانی در نجات رژیم اسد اهمیت حیاتی داشت. تقریباً غیرممکن بود که اسد اعتماد به نفس و در برخی موارد توانایی ایستادگی در مقابل توفان آن دو یا سه سالی را داشته باشد که واقعاً به نظر میرسید حکومتش دارد از هم میپاشد.»
راوی مستند میگوید: «راهبرد گسترده و استراتژیک سلیمانی نفوذ ایران در خاورمیانه را افزایش داده است. در عراق، دولت تحت تسلط اکثریت شیعی است که روابط نزدیکی با ایران دارند. در سوریه، متحد ایران یعنی اسد همچنان بر کشوری درهمشکسته حکومت میکند. و در لبنان، قدرت گروه شبهنظامی شیعی حزبالله دارد گسترش مییابد.» پترائوس بعد از پایان مأموریتش در عراق به عنوان مدیر سیآیای انتخاب شد، اما اندکی بیش از یک سال بعد از این سِمت استعفا کرد، چراکه مشخص شد ضمن برقراری روابط نامشروع با «پائولا برادوِل» نویسنده زندگینامهاش، اطلاعات محرمانه نیز به او داده است. این فرمانده سابق آمریکایی درباره اطلاعش از فعالیتهای قاسم سلیمانی در زمان تصدی مدیریت سیآیای ادعا میکند: «من مدیر سیآیای شدم و آنجا میتوانستم به طور کامل جلوی چشمم تمام فعالیتهایی را ببینم که در منطقه انجام میشد و سلیمانی مهندس اصلی فعالیتهایی بود که به قصد یکپارچهسازی بهاصطلاح «هلال شیعی» انجام میشدند؛ و داشت تلاش میکرد تا برای اولین بار یک خط ارتباطی زمینی را ایجاد کند که ایران را به حزبالله لبنان وصل نماید بدون نیاز به اینکه همه چیز را از طریق هوایی منتقل کنند.» بیبیسی اذعان میکند که رژیم صهیونیستی پنجاه سال است ارتفاعات جولان در خاک سوریه را اشغال کرده است و این منطقه اکنون تبدیل به جبههای جدید میان این رژیم و ایران شده است: «قاسم سلیمانی از سوریه شروع به بررسی لایحههای دفاعی اسرائیل کرد.» مستند در نهایت بخشی از سخنرانی کمنظیر حاج قاسم را نیز خطاب به دشمنان جمهوری اسلامی و به خصوص دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، پخش میکند: «شما برای ما خطونشان میکشید؟ من حریف شما هستم. نیروی قدس حریف شماست. اشتباه بزرگی میکنید. میدانید قدرت ما را در منطقه. این جنگ را شما شروع میکنید، اما پایانش را ما ترسیم میکنیم.»
سرلشکر سلیمانی: قویترین ژنرال خاورمیانه
نشریه مرکز مبارزه با تروریسم چکیده گزارش صوفان را اینگونه مینویسد:
ایران، با وجود بحرانهای اقتصادی ادامهدار، امروز خود را به یکی از برترین قدرتهای نظامی و دیپلماتیک در خاورمیانه و رقیب اصلی عربستان بر سر هژمونی در سراسر منطقه تبدیل کرده است. این کشور توانسته با ترکیبی از سیاستهای مختلف، از جمله، مانور ماهرانه دیپلماتیک، ایجاد اتحاد تاکتیکی با ولادیمیر پوتین و روسیه، و ارائه سلاح، مشاوره و پول به شبهنظامیان شیعه در کشورهای متعدد، به این موفقیتها دست پیدا کند. تهران در این مورد اخیر [حمایت از متحدان منطقهای]، در اتخاذ استراتژی ظاهراً منحصربهفردی پیشگام شده که قدرت نیروهای شورشی را با قدرت نیروهای دولتی ترکیب کرده و یک مخلوط قدرتمند و مؤثر را ایجاد میکند. اتخاذ این استراتژی امروز در لبنان، سوریه، عراق و یمن مشهود است.
یک نفر به عنوان معمار اصلی هر یک از این سیاستها به رسمیت شناخته میشود: سرلشکر قاسم سلیمانی، رئیس کهنهکار نیروی قدس (گردان نیروهای ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی). سلیمانی اگرچه مردم کشورش به او احترام میگذارند و دشمنانش در میدانهای جنگ در سراسر خاورمیانه از او وحشت دارند، اما در غرب همچنان غالباً ناشناخته است. این در حالی است که اگر بگوییم امروزه بدون درک کامل قاسم سلیمانی، نمیتوان ایران را درک کرد، حتی اندکی از حق مطلب را هم ادا نکردهایم. سلیمانی، بیش از هر کس دیگری، مسئول ایجاد یک هلال نفوذ (و به قول تهران، «محور مقاومت») برای ایران است که از طریق عراق، سوریه و لبنان، از خلیج عمان تا سواحل شرقی دریای مدیترانه را در بر میگیرد. امروز، با پیروزی قریبالوقوع اسد در جنگ داخلی فاجعهبار کشورش، این اتحاد ایرانی به اندازه کافی باثبات شده است که قاسم سلیمانی، اگر اراده نماید، میتواند سوار بر خودرویش از تهران راه بیفتد و تا مرز لبنان با اسرائیل بیاید، بدون آنکه کسی خودرویش را متوقف کند. و چنانکه «یوسی کوهن» رئیس موساد اشاره کرده است، همین مسیر برای کامیونهای مملو از راکت که مقصدشان نیروی نیابتی اصلی ایران در منطقه، یعنی حزبالله، است هم باز است.
علی صوفان سپس به قصد تشریح سابقه فعالیتهای سردار سلیمانی و ارزیابی نقش وی در شکلگیری قدرت منطقهای ایران، به تفکیک کشورهای مختلف خاورمیانه، مفصلاً فصلهای حضور حاج قاسم در این کشورها را (هرچند نه لزوماً صددرصد صادقانه) توضیح میدهد. اولین مسئلهای که نویسنده درباره قاسم سلیمانی به آن اشاره میکند، تواضع اوست. صوفان مینویسد: «در حالت عادی، قدرتمندترین سرباز خاورمیانه، از تند و خشن سخن گفتن پرهیز میکند ؛ اتفاقاً معمولاً بسیار افتاده است... مانع انجام هر اقدامی برای ستایش قهرمانیهایش میشود؛ به عنوان مثال، اجازه نمیدهد طرفدارانش دستش را ببوسند. نویسنده ماهنامه مرکز مبارزه با تروریسم، البته تأکید میکند که تابستان سال ۲۰۱۸، این آرامش و تواضع، موقتاً جای خود را به «خشم مقدس» داد. وی با اشاره به توئیت تهدیدآمیز ترامپ خطاب به حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، واکنش سرلشکر سلیمانی به این تهدید طی سخنرانیاش
نیروهای سلیمانی یکی از بزرگترین گروههای تشکیلدهنده حشدالشعبی هستند و عموماً در شدیدترین درگیریها حضور داشتهاند.
در همدان را یادآور میشود:
آقای ترامپِ قمارباز! ... شما از قدرت و ظرفیتهای ما در منطقه به خوبی آگاه هستید. میدانید در جنگ نامتقارن چهقدر قدرتمند هستیم. بیایید، ما منتظرتان هستیم. ما مردِ این میدان هستیم. شما میدانید که جنگ یعنی از بین رفتن تمام داشتههای شما. شاید شما جنگ را آغاز کنید، اما این ما هستیم که پایان آن را تعیین خواهیم کرد.
صوفان سپس اذعان میکند: «اگر یک نفر در موضعی باشد که بتواند چنین تهدیدهای آشکاری را [علیه آمریکا] مطرح کند، آن یک نفر قاسم سلیمانی است؛ این کارشناس آمریکایی در ادامه مینویسد: «سلیمانی اگرچه در میان مردم آمریکا عملاً ناشناخته است، اما در حقیقت تقریباً به تنهایی بخش گستردهای از سیاست خارجی ایران را مدیریت میکند. وی در خارج از ایران هم خود را محرم اسرار رهبران سیاسی در دمشق، بیروت، بغداد و حتی مسکو کرده است». وی ادامه میدهد:
سلیمانی به نماینده اصلی سبکی از نیروی شورشی تبدیل شده که منحصراً ایرانی است. معمولاً شبهنظامیان خود را علیه دولت تعریف، با نیروهای دولتی مبارزه و تلاش میکنند تا هرگونه ردپایی از قدرت دولت را از میان ببرند. این در حالی است که افراد تحت امر سلیمانی، اغلب به همکاری در چارچوب قدرت دولت تمایل دارند، و به این ترتیب دولتهای خود را، از درون، به همکاری دعوت میکنند و با تلفیق قدرت شبهنظامی و قدرت دولتی، یک مجموعه قدرتمند و رعبآور را تشکیل میدهند. حزبالله لبنان برجستهترین نمونه از این سبک است، اما چنانکه در ادامه خواهیم دید، ابداً تنها نمونه نیست.»
عراق، تشکیل حشدالشعبی:
ماه ژوئن سال ۲۰۱۴، نیروهای داعشی توانستند موصل (شهری با حدود دو میلیون نفر جمعیت در شمال عراق) را تسخیر کنند. دهها هزار نفر از نیروهای ارتش و پلیس فدرال عراق، به محض مواجهه با پیشروی جهادگراها، یونیفرمهایشان را از تن بیرون آوردند و پا به فرار گذاشتند. تا ماه اکتبر سال ۲۰۱۴، داعش به حومه بغداد رسیده بود و فرودگاه بینالمللی اصلی این شهر را خمپارهباران میکرد. در غیاب یک ارتش قابلاعتماد در عراق، یک نفر باید میبود که پایتخت را نجات بدهد. سلیمانی اینبار به برخی از شبهنظامیان عراقی که موظف به دفاع از اسد شده بودند، دستور داد برای نجات دولت خودشان به عراق برگردند. این شبهنظامیان، خود را در قالب نیروهای بسیج مردمی (موسوم به «حشدالشعبی»، سازمانی فراگیر از نیروهای غیردولتی با مسئولیت هماهنگی با دولت در بغداد) سازماندهی کردند. اگرچه همه نیروهای حشدالشعبی تحت کنترل مستقیم سلیمانی نیستند، اما نیروهای سلیمانی یکی از بزرگترین گروههای تشکیلدهنده حشدالشعبی هستند و عموماً در شدیدترین درگیریها حضور داشتهاند. به عنوان نمونه، این نیروها اوایل سال ۲۰۱۵ در بازپسگیری شهر «تکریت» نقش محوری داشتند؛ نبردی که بارها تصاویر خود سلیمانی در خط مقدم آن منتشر شد. حیدر العبادی، نخستوزیر وقت عراق، طی سخنرانی خود در نشست مجمع جهانی اقتصاد، ضمن تقدیر از ایران، شخصاً از قاسم سلیمانی به عنوان یکی از اصلیترین متحدان عراق در مبارزه با داعش نام برد. داعش امروز دیگر منطقه خاصی را در عراق تحت کنترل ندارد.
روسیه، احضار خرس:
اواسط سال ۲۰۱۵ در سوریه، همه چیز دقیقاً آنگونه که سلیمانی میخواست پیش نمیرفت. نیروهای اسد مدام دست به خیانت [و فرار] میزدند و بنابراین شبهنظامیان عراقی، افغانستانی و پاکستانی تحت حمایت ایران در مبارزه با شورشیان سنی برای کنترل بزرگترین شهر سوریه، یعنی حلب، تقریباً تنها مانده بودند. این نیروها نیاز به حمایت یک قدرت خارجی بزرگتر داشتند؛ قدرتی که ظرفیت قدرتمندی در جنگ هوایی داشته باشد. طبیعتاً واسطه این معامله هم کسی نبود جز ژنرال شماره یک در صحنه نبرد: قاسم سلیمانی. ماه جولای سال ۲۰۱۵، سلیمانی برای گفتوگو با وزیر دفاع روسیه، و به گزارش برخی منابع، شخص پرزیدنت پوتین (ظاهراً سوار بر یک هواپیمای عمومی) به مسکو پرواز کرد. چند هفته بعد، سلیمانی به سوریه برگشته بود و داشت یک حمله هماهنگشده را علیه گروههای شورشی و جهادگرا تحت پوشش عملیات سنگین هوایی روسیه فرماندهی میکرد. مداخله پوتین، ورق جنگ را به شکلی تعیینکننده به سود اسد برگرداند و ماه دسامبر سال ۲۰۱۶، چند روز پس از بازپسگیری حلب توسط نیروهای شبهنظامی سلیمانی و ارتش سوریه، تصاویری از او منتشر شد که نشان میداد دارد از بقایای قلب تاریخی شهر حلب دیدن میکند.
لبنان، تقویت متقابل:
تهران برای توسعه «محور مقاومت» دلایل اقتصادی هم دارد، به ویژه اینکه تهران اگر میخواهد بالأخره یک روز خط لوله سطحی مدنظرش را، که از مدتها پیش برنامهریزی کرده، از میدان گازی غولپیکر پارس جنوبی تا دریای مدیترانه بکشد، به اعضای این محور نیاز دارد. هلال ایران تا لبنان، پیشاپیش معادلات ژئوپلتیک خاورمیانه را تغییر داده است و اگر قدرت پتروشیمی هم [به سود محور مقاومت] به این معادله افزوده شود، قدرتی ایجاد خواهد شد که بدون شک باید آن را مدنظر قرار داد. با این وجود، بزرگترین نگرانی تهران [مسائل اقتصادی نیست، بلکه] حفظ کوریدور حمایتی این کشور از مهمترین نیروی نیابتی منطقهای و جهانیاش یعنی حزبالله لبنان است. این حمایت تقریباً به همان اندازه که برای حزبالله اهمیت دارد، برای ایران هم مهم است. حزبالله احتمالاً مهمترین بازیگر غیردولتی در خاورمیانه امروز است. اگر این گروه نبود، نیروی قدس سلیمانی نمیتوانست اینگونه در خارج از ایران فعالیت کند. و اگر نیروی قدس، این اندازه قدرتمند نبود، قدرت ایران در منطقه هم به هیچ عنوان به اندازه امروز سهمگین نبود.
یمن، جنگ کمخرج:
برنامههای سلیمانی برای دستیابی به هژمونی منطقهای، به سوریه، عراق و حزبالله ختم نمیشود. وی اکنون در انتهای جنوبی شبهجزیره عربستان، بر حمایت ایران از یک گروه مسلح شیعه دیگر تأکید میکند: انصارالله یمن، یا همان جنبش حوثیها. با این وجود، در حالی که سعودیها میلیاردها دلار پول بیحساب (به عقیده «بروس ریدل» کارشناس خاورمیانه، دستکم ۵ تا ۶ میلیارد دلار در ماه) را خرج عملیاتهای هوایی وحشیانه خود در یمن میکنند، ایرانیها در مقایسه با سعودیها چند پِنی [در حد چند شاهی] بیشتر در یمن خرجِ سرمایهگذاری کوچک خود نمیکنند. دلیل این کمخرجی آن است که سلیمانی در یمن گنجینهای از تجربه در برخورد با تنشهای فرقهای را در کنار حضور مستقیم میدانی در قالب مستشاران حزبالله و سپاه پاسداران در اختیار دارد تا این تجربه را به کار ببندد.
حاج قاسم سلیمانی چیزی شبیه یک معجزه :
در سوره طه و در آیات 17 و18 آمده : ما تلک بیمینک
سلیمانی به نماینده اصلی سبکی از نیروی شورشی تبدیل شده که منحصراً ایرانی است.
یا موسی * قال هی عصای اتوکوا علیها و اهش بها علی غنمی و لی فیها مارب اخری * قال القها یاموسی * فالقاها فاذا هی حیه تسعی
نقل شده که حضرت موسی (ع) در حال شبانی و مراقبت از گوسفندان بود که ناگاه صدائی شنید ، این که در دست راستت گرفته ای چیست ؟ موسی (ع) گفت : این چوب دستی من است که با آن گوسفندها را می چرانم ، به وسیله آن به درختان می زنم تا برگ هاشان ریخته تا گله از آن ها بخورند، به علاوه کارهای دیگری نیز با آن انجام می دهم ( مقابله با گرگ ها ، دور کردن مارها ، ......)
ندا رسید که عصا یت (چوب دستی) را به زمین بینداز ، وقتی حضرت موسی (ع) عصایش را پرتاب کرد ، عصا به اژدهایی بزرگ و آماده حمله تبدیل شد ، طوری که حضرت موسی (ع) وحشت کرد .
ندا رسید که نگران نباش و با دستت آن را بگیر ، وقتی حضرت موسی (ع) دستشان را دراز کرده و اژدها را لمس کردند ، بلافاصله تبدیل به همان چوب دستی شد .
در آیات فراوان دیگری از عصای موسی (ع) با موضوعات دیگری یاد شده از جمله :
1 – زمانی که حضرت موسی (ع) همراه با بنی اسرائیل قصد فرار از لشکریان فرعون را داشتند و رود نیل مانع حرکت آن ها بود ، در این موقع بنی اسرائیل مثل همیشه شروع به گله و شکایت کردند ، فلما ترائ الجمعان قال اصحاب موسی انا لمدرکون قال کلا ان معی ربی سیهدین
ندا رسید که : فاضرب بعصاک البحر ( شعرا 63) چوب دستی ات را به دریا بزن ، وقتی حضرت موسی (ع) دستور را اجرا کرد در کمال حیرت بنی اسرائیل مشاهده کردند که دریا شکافته شده و راه عبور مهیا شده است .
2 - زمانی که حضرت موسی (ع) همراه با بنی اسرائیل در بیابان گرفتار شده و آبی برای خوردن نداشتند و بیم هلاکت همگی آنان می رفت .
ندا رسید : فاضرب بعصاک الحجر(بقره 60 ) حضرت موسی (ع) عصایشان را به سنگ زدند و دوازده چشمه آب گوارا از آن جوشیدن گرفت.
نکته معرفتی:
چگونه یک چوب دستی بی جان امکان تبدیل شدن به معجزه الهی را دارد اما یک انسان که اشرف مخلوقات است نتواند به معجزه خداوندی تبدیل نگردد ؟
پاسخ آن بسیار روشن است : چوب دستی (عصا) وقتی در دست امام زمان (ع) قرار بگیرد و مجری فرامین او باشد می تواند معجزه کند ، حال اگر فردی با تمام وجودش در خدمت امام زمان حاضر (عج) قرار گرفته و مجری اوامر و تدابیر ایشان باشد قطعا کارهایی می کند که با معیارهای مادی قابل قیاس نباشد .
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ، انسانی مخلص و با تمام وجود و از بن دندان مطیع امر ولایت بود و به سبب همین اطاعت و فرمانبرداری از ولایت ، عملکرد وی در جنگ هشت ساله و در معرکه عظیم مبارزه با گروهک های تروریستی تکفیری ، قابل سنجش در معیارهای مادی و دنیایی نبوده و بیشتر به معجزه شباهت داشت .
جمع بندی و نتیجه گیری :
از مجموع مطالب بالا می توان نتیجه گیری کرد که طرح استکبار برای منطقه غرب آسیا طرحی طولانی مدت و در عین حال یک جانبه بود که فقط منافع استکباری نظام سلطه و امنیت رژیم غاصب صهیونیستی در آن دیده شده بود ، این طرح مزورانه غربی ، عبری ، عربی با راه کارهای متعدد اجرائی ، بنا داشت که از طریق جنگ های داخلی ، هر یک از کشورهای هدف به چند کشور کوچک تر تقسیم شده ، و از این طریق :
1 - ایجاد نیازهای متعدد در کشورهای کوچک نوظهور ، سبب گرایش این کشورها به غرب شده و به همین خاطر ضمن رونق اقتصاد غرب ، بازارهای متعددی برای عرضه محصولات و خدمات فراهم می گردد .
2 – تغییر فرهنگ و ادبیات کشورهای کوچک به مراتب سهل تر و آسان تر از کشورهای با ریشه و با پیشینه است ، لذا آن ها به سادگی فرهنگ غربی را می پذیرند .
3 – وجود کشورهای کوچک تهدیدی برای رژیم صهیونیستی نمی تواند محسوب شود .
نکته حائز اهمیت اینکه : سردار حاج قاسم سلیمانی با فرماندهی ، هدایت و مدیریت عالمانه خود و ایجاد اتحاد در بین صفوف رزمندگان جبهه مقاومت ، توانست راهبردی را که موسسات تحقیقاتی و کانون های آینده پژوهی غربی با صرف میلیاردها دلار طراحی کرده و برای پیاده سازی آن چند صد هزار نفر را با انواع تجهیزات ، وارد میدان کرده بودند ، با شکست و ناکامی روبرو کند ، علاوه بر این با ایجاد ظرفیت دفاعی و عملیاتی در جبهه مقاومت ، ضمن ایجاد توازن در دو سوی معادله ، توان بازدارندگی محور مقاومت را افزایش و امکان هر گونه تهاجم و تجاوز آشکار را از جبهه استکبار سلب کرد و این عظمت کاری است که او با هدایت مقام معظم فرماندهی کل قوا (حفظه الله تعالی) و با جانفشانی رزمندگان جبهه مقاومت به انجام رساند و همین مسئله موجبات بغض و کینه نظام سلطه را به دنبال داشت ، به گونه ای که برای التیام این درماندگی و تحقیر ، تصمیم به حذف فیزیکی و ترور ناجوانمردانه او گرفتند .
نقش های سردار سلیمانی در موازنهی نظامی و قدرت دفاعی جمهوری اسلامی ایران
1 – اثرگذاری در تغییر موازنهی قدرت به نفع ج.ا.ایران در طول هشت سال دفاع مقدس
2 - حضور در عرصههای بینالمللی و تغییر موازنهی نظامی منطقه، از طریق اثرگذاری بر نتایج جنگهای نیابتی، جنگهای داخلی و درگیری با افراطگرایان و تروریستها در دو دهه اخیر
3 - قدرتسازی و شبکهسازی در جبههی مقاومت در ابعاد جغرافیا، اندیشه، باورها و اهداف و تغییر موازنهی نظامی منطقه
4 - برآورد کننده دقیق تغییرات عمده ، توازن قوا، تغییر آرایش سیاسی و راهبردی آمریکا و رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی در منطقه
5 - خنثی کننده راهبرد ائتلاف غربی- عبری - عربی که قصد برهم زدن موازنهی نظامی از طریق جنگهای نیابتی در سوریه، عراق و یمن را داشتند.
6 - ایجاد موازنهی وحشت برای رژیم صهیونیستی
7 - نقشآفرینی در ایجاد موازنه قدرت در روابط بین روسیه و آمریکا در منطقه
8 - افزایش نفوذ و نقش منطقهای ج.ا.ایران فراتر از مرزهای جغرافیایی متناسب با وزن ژئوپلتیکی
9 - نقش ثباتساز و تامین کننده امنیت از طریق ظرفیتسازی و ایجاد بازدارندگی نامتقارن برای دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی کشورهای منطقه در مقابل جنگهای نیابتی و ناآرامیهای سیاسی
10 - تکامل اندیشههای دفاعی و ابزارهای قدرت محور مقاومت برای کنشهای مستقل و انعکاس قدرت مبتنی بر مبانی معرفتی اسلام
11 - تبدیل محور مقاومت به جریان مقاومت و در نهایت اتحاد مقاومت برای شکلگیری موازنه و بازدارندگی راهبردی میان ایران و آمریکا
12 - افزایش نقش منطقهای جمهوری اسلامی ایران در روابط با کشورهای غربی
13 - طراحی سناریوهای کم هزینه و پرسود و تحمیل هزینههای سنگین برای حضور آمریکا و متحدان او در منطقه غرب آسیا
13 - ایجاد مدرسهی فکری سربازان بدون مرز (که مخاطبش وجدان انسانهای بیدار بوده) و ایجاد امتداد فکری مقاومت برای ایجاد حلقهی بزرگتر امنیتی
14 – مجری شایسته تدابیر مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی) در ایجاد وحدت و تقویت محور مقاومت و تحمیل خسارت های غیر قابل جبران به استکبار