حسن حسنزاده ، در اواخر سال ۱۳۰۷ش، در یکی از روستاهای لاریجان آمل در استان مازندران در ایران متولد شد. در ۶ سالگی خواندن و نوشتن را در مکتبخانه آموخت و در سال ۱۳۲۳ دروس حوزوی را آغاز کرد. همزمان با اتمام دروس مقدماتی حوزه، لباس روحانیت پوشید و در ۲۲ سالگی، برای ادامه تحصیل، وارد تهران شد.
ایشان از علامه شعرانی اجازه اجتهاد و اجازه نقل حدیث داشتند.
در سال ۱۳۴۲ از تهران به قم رفته و به مدت ۱۷ سال در محضر اساتید مختلف تلمذ کردند و سپس به تدریس ۱۴ دوره شرح منظومه، ۴ دوره اشارات، یک دوره اسفار اربعه، و ۴ دوره شرح فصوص قیصری پرداختند.
بعدها به علت شهرت فراوان در تخصص علوم مختلف چون فلسفه و عرفان و نجوم و هیات و ... به علامه حسنزاده آملی، علامه ذوالفنون و علامه دهر مشهور شدند، ایشان به غیر از زبان فارسی و مازندرانی به زبانهای فرانسوی و عربی نیز تسلط داشتند و اشعاری نیز به زبانهای فارسی، طبری و عربی سرودهاند.
ایشان علاوه بر شاگردان فراوانی که تربیت نمودند ، دارای حدود ۱۹۰ اثر در زمینههای فقه، فلسفه، اخلاق، عرفان، حکمت دینی، کلام، حدیث و رجال، تفسیر قرآن، ریاضیات و نجوم، ادبیات عربی و فارسی، علوم طبیعی، طب قدیم، علوم غریبه و باطنی است.
حسن رمضانی از شاگردان آیتالله حسنزاده، در پاسخ به سؤالی درباره مشی سیاسی استاد خود، به رغم تأکید بر عدم دخالت حسنزاده آملی در امور جزئی سیاسی، از رابطه خوب ایشان با مقام معظم رهبری سخن گفته است.
گویا شخص خود علامه فرموده اند، پیش از تبعید امام خمینی به ترکیه در سال ۴۲، به قم رفته و با وی بیعت کرده اند. ایشان همچنین در سفر آیتالله خامنهای به آمل در سال ۷۷، کتاب انسان در عرف عرفان خود را با نوشتن مقدمهای، به ایشان تقدیم کرده اند.
متاسفانه در سوم مهر ماه ۱۴۰۰ ایشان بر اثر عارضه ریوی دار فانی را وداع گفتند. روایت معروفی است که میفرمایند:
مَوتُ العالِمِ مُصیبَةٌ لا تُجبَرُ و ثُلمَةٌ لا تُسَدُّ ، و هُوَ نَجمٌ طـمِسَ، و مَوتُ قَبیلَةٍ أیسَرُ مِن مَوتِ عالِمٍ
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله:
مرگ عالم مصیبتى جبران ناپذیر و رخنهاى بسته ناشدنى است. او ستارهاى است که غروب مىکند. مرگ یک قبیله آسانتر از مرگ یک عالم است.
از میان سخنان برجسته و ارزشمند ایشان گلچینی کوتاه را برگزیده ایم تا نشاندهنده گوشه ای از فضائل و علم ایشان باشد .
- فلسفه حرف می آورد و عرفان سکوت.
آن عقل را بال و پر می دهد و این عقل را بال و پر می کند.
آن نور است و این نار.
آن درسی بود و این در سینه.
از آن دلشاد شوی و از این دلدار.
از آن خداجو شوی و از این خداخو.
آن به خدا کشاند و این به خدا رساند.
آن راه است و این مقصد.
آن شجر است و این ثمر .
آن فخر است و این فقر.
آن کجا و این کجا.
- اگر پیام خدا را خوب دریافت نکردید
به « فرستنده » دست نزنید
« گیرنده ها » را تنظیم کنید
اشکال از گیرنده است .
- الهی
رویم را نیکو کردی،
خویم را هم نیکو گردان!
- رهبر عظیمالشأنتان را دوست بدارید، عالمی، رهبری، موحدی، سیاسی، دینداری، انسانی، ربانی، پاک منزه، کسی که دنیا شکارش نکرده، قدر این نعمت عظما را که خدا به شما عطا فرموده، قدر این رهبر ولی وفی الهی را بدانید، مبادا این جمعیت ما را، مبادا این کشور ما را، مبادا این کشور علوی را، این نعمت ولایت را از دست شما بگیرند. خدایا به حق پیامبر و آل پیامبر سایه این بزرگمرد، این رهبر اصیل اسلامی حضرت آیتالله معظم خامنهای عزیز را مستدام بدار.
- گوشتان به دهان رهبری باشد، چون ایشان گوششان به دهان حضرت خاتم انبیاست است.
- زیارت توِ،حج تو،مکه تو و کربلای تو فقط بذری است که می افشانی از آن به بعد اوست که باید سبزش کند ما چه می دانیم؟ شاید به صلاح ما نباشد که این بذر الآن سبز شود و باید رویش عقب بیفتد. اگر دستت رسید از شاخه آن درخت میوه بچینی بچین، نوش جانت ! و اگر دستت نرسید ناراحت نباش. انسان باید آن تسلم ولایت را پیدا کند و بداند همین هست و بس،نباید به اینکه چه می دهند و چه نمی دهند کاری داشت.
امید است خداوند متعال جایگاه این فقید سعید را در اعلی علیین و در جوار انبیاء و اولیای الهی قرار دهد.
گردآوری : صفورا ترقی