آزیتا ترکاشوند تصویر زیر را در صفحه رسمی اینستاگرام خود منتشر کرد. آزیتا ترکاشوند با انتشار این تصویر نوشت:
گاهی دلم برای حقیقت وجودم تنگ میشود برای همان دختر بچه ای که در صبح زمستانی سرد و پر از برف با صدای مادر بزرگ بیدار میشد که بیدار شو وقت نماز است با چشمانی خواب آلود رختخواب گرم را رها میکردم با تنی لرزان از سوز سرمای زمستان تند تند وضو میگرفتم و به چراغ گرد سوز مادر بزرگ پناه میبردم و پشت سرش قامت می بستم و بعد از پایان نماز مادر بزرگ لبخندی میزد و میگفت حالا برو بخواب و چه لذت بخش بود آن خواب ،روحت شاد کاش بیشتر با تو بودم ای کاش زمان در همان دوران متوقف میشد راستی ننه جان دیگر هیج چای شیرینی طعم آن نان سنگگ و چای سماوری تو را نمیدهد و من چه خوشبخت بودم با قصه های تو به خواب میرفتم و با صدای تو بیدار میشدم . خدایا به درگاه تو پناه می اورم و تنها تو را میخوانم و تنها تو را میپرستم ای یگانه عشقم و یگانه معبودم.