دکتر مهناز عسکریان عضو هیئت علمی، مدیر گروه روانشناسی و استاد دانشگاه در یادداشتی در ارتباط داشتن حال خوب و اینکه چرا حال آدم ها خوب نیست؛ چنین نوشتند:
امروزه در زندگی افراد ،آسایش هست اما آرامش نیست . رفاه هست اما لذت نیست. نعمتهای بیشمار هست اما بی نیازی نیست. تکنولوژی هست اما رضایت از سیل اطلاعات نیست. کمیت روشهای تفریح و تفنن زیاد است اما سطح شادمانی آدمها تنزل پیدا کرده . تنوع در روابط آدمها و تعدد در روابط بالاست اما عمق روابط از عمق به سطح رسیده . سوالی که اینجا مطرح است اینست که چرا با افزایش آسایش ، رفاه ، نعمتهای بیشمار، رشد تکنولوژی ، تنوع و تعدد در روابط و تفریحات ،پس چرا حال دل آدمها خوب نیست؟
با توجه به اینکه حال دل آدمها را مستفیذ شدن از آسایش ، داشتن زمان و دل خوش برای استفاده از رفاه ، کاربرد بکارگیری از نعمتها برای منافع آدمها نه برای چشم و هم چشمی ، بهره وری از تکنولوژی برای افزایش آگاهی و اطلاعات ، غرق شدن در تفریح برای اغنای جسم و روان نه برای لاکچری کردن آن و برقراری روابط بین آدمها برای ایجاد یک رابطه برد برد در روابط، خوب میکند .در حالیکه این همان اختلافی است که در نسل امروز و دیروز تمایز بین حال دل آدها را ایجاد نموده است.
نسل امروز با در اختیار داشتن آسایش بیشتر نسبت به نسل گذشته ، آرامش کمتری را تجربه میکند، زیرا داشتن آسایش بدون احساس امنیت وکسب آسایش با وجدانی راحت میتواند آرامش را برای افراد به ارمغان آورد ،درحالیکه امروزه افراد با در اختیار داشتن آسایش احساس امنیت کمی را برای حفظ آن تجربه میکنند و به نوعی در بسیاری از موارد آسایش حاصله را با وجدانی آسوده در زندگی رقم نمیزنند، در نتیجه در کمال آسایش ، آرامش کمتری را تجربه مینمایند.
تعریف نسل گذشته از رفاه ، امکانات و تسهیلاتی بود که میتوانست آرامش بیشتری را برای اعضای خانواده به همراه آورده و رضایت بیشتری را به سمت افراد خانواده سرازیر نماید، در حالیکه در نسل امروز بدلیل فاصله طبقاتی بسیار زیاد و سهم بندی ناعادلانه آن در بین اقشار مختلف این امر ناممکن سده زیرا رفاه در بین اقشار مختلف با سهم نا عادلانه ای تقسیم شده است.
از سویی امروزه ، رفاه یکی از عناصر اساسی برای به رخ کشیدن و چشم و همچشمی های آسیب زننده به حساب آمده و نه تنها عامل تامین کننده لذت بردن از زندگی به حساب نمی آید ، یکی از عمده ترین ابزارهای قیاس بین افراد جامعه تلقی میگردد.
با توجه به اشلهای نامعقول رفاه در اقشار مختلف، نه تنها رفاه هیچ لذتی را برای طبقات اجتماعی مختلف فراهم نمی سازد، بلکه عامل تخریب کننده سطح انتظارات همه افراد در سطوح مختلف جامعه به حساب می آید .به این دلیل که هیچ کس از شرایط موجود خود بخاطر شرایط مافوق خود راضی نمیباشد.
علاوه بر تقسیم ناعادلانه رفاه در بین اقشار مختلف مردم ، یکی از عوامل تخریب کننده این رضایتمندی در بین افراد ، عدم تطابق سطح رفاه افراد با توانمندی ها و لیاقتهای آنها میباشد که این امر میتواند موجبات نارضایتی را در افراد فراهم سازد .
از دیگر تمایزاتی که بین نسل جدید و نسل قدیم به وفور مشاهده میگردد، سرعت رشد سرسام آور تکنولوژی است. با وجودیکه تکنولوژی محاسن و مزایای زیادی را در زندگی افراد در بر داشته و توانسته کل دنیا را تبدیل به یک دهکده جهانی نماید ، اما این سیل اطلاعات خود ضربه مهلکی را به رضایتمندی نسل جدید وارد کرده است.
نسل قدیم زمان کمتری را به غرق شدن در دنیای مجازی و نابود کردن وقت گرانبها در این عرصه از تکنولوژی از دست میداد در حالیکه نسل امروز اولا با افزایش اطلاعات و آگاهی و دانسته هایش احساس پوچی و نادانی بیشتری را تجربه میکند و همچنین بدلیل کاربردهای غلط و نابجا از تکنولوژی ، مشکلات عدیده ای را به مشکلات نسل دیروز اضافه کرده است.
کودک و نوجوان امروز بدلیل در دسترس بودن این تکنولوژی خود را از بسیاری از گزینه های مقتضی رشد خود چه از نظر جسمانی ، چه از نظر روانی و چه از نظر شناختی محروم نموده و کمتر از نسل قدیم قادر به تجربه کردن دوران کودکی و نوجوانی اش گردیده. پرواضح است که این عامل نه تنها موجبات بهتر شدن حال آدمها را فراهم نمیسازد بلکه لطمه بزرگتری را به رضایتمندی آنها از زندگی میزند.
یکی از عوامل موثر در سطح شادمانی افراد ، گذران اوقات فراغت در بهترین شرایط و با بهترین امکانات تفریحی میباشد . تفریح و سرگرمی یکی از ضروریات زندگی افراد به حساب می آید .
در صورتیکه امروزه با توجه به افزایش بی رویه امکانات و تفریحات متنوع ، نه تنها سطح شادمانی افراد در مقایسه با نسل قدیم بالاتر نرفته، بلکه میزان شیوع افسردگی در بین دختران و پسران امروزی بی داد میکند و میزان پناهندگی این جوانان به افیون اعتیاد به گونه چشمگیری رو به افزایش است.
بزرگترین عامل بوجود آورنده این تناقض در همبستگی بین افزایش تفریحات و افزایش سطح شادمانی آن است که اولا بدلیل پیدایش راهبردهای تفریحی لاکچری عملا بسیاری از تفریحات و سرگرمی های نوستالژی که بسیار خرسند کننده به حساب می آمدند، رنگ اهمیت خود را باخته است و ثانیا بالا رفتن هزینه های امکانات تفریحی لاکچری چیزی جز حسرت برای استفاده از آنها را برای نسل جوان فراهم نساخته است.
نکته قابل ذکر آنست که امروزه همان دسته از افرادی هم که توانایی استفاده از امکانات تفریحی لاکچری نیز برایشان مهیاست ،آنچنان در معرض تنوع آنها قرار گرفته اند که در برابر آنها دچار اشباع شدگی گردیده و خود را محتاج کسب تجارب جدیدتر و متنوع تر میبینند . لذا در بسیاری از اقشار مرفه ، ما شاهد کاربرد نادرست نسل جوان از موقعیتهای تفریحی و تجارب سرگرم کننده میباشیم.
در کنار تمامی موارد فوق ، روابط انسانی نقطه عطفی در بهداشت روانی افراد به شمار می آید. هر قدر کیفیت این روابط مطلوبتر و عمق این روابط بیشتر باشد ، بهداشت روانی بهتری را برای افراد رقم میزند.
در صورتیکه امروزه با وجود وسعت بخشیده شدن به دایره و طیف روابط بین فردی، اما تنها شعاع این روابط فزونی یافته و از عمق آن کاسته شده است. شعاع بیشتر روابط بین انسانها به جهت وسعت منافعی است که افراد در تعاملات با یکدیگر از آن مستفیذ میشوند.
در گذشته بسیاری از روابط بین افراد برمبنای دوستی و بدون انتظارات واهی شکل میگرفت و مهمترین عاملی که نیاز تعلق داشتن را در افراد ارضا میکرد، این باور بود که افراد در تعاملات خود و در روابط عمیقشان، با تعداد معدودی از آدمها میدانستند که آنها را برای ماهیت خودشان میخواهند و بدون در نظر گرفتن موقعیتها، منافع و معذوریتها افراد با تعداد قلیلی که از نظر فکری و روانی همخوانی داشتند ارتباط برقرار میکردند.
در نتیجه نیاز به دوست داشتن و نیاز به تعلق داشتن را در همین روابط محدود، اما عمیق اغنا میکردند و حال دلشان خوب بود. در حالیکه امروزه بسیاری از این روابط رو به اضمحلال رفته و بسیار بسیار سطحی با آهنگی تند در نوسان و تغیر است.
به همین دلیل حال دل آدمها امروز چندان خوب نیست و حسرت دلخوشی های بسیار ساده و سطحی از گذشتگان ،آنها را تسخیر نموده است.