جریانی در کشور گویا عادت کرده علت بروز هر مشکل و رخدادی را به خارج نسبت دهد و با ادبیات «نمیشود و نمیتوانیم» ضعف خودش را به عموم ملت تعمیم داده و بگوید نمیتوانیم در برابر زورگویی ابرقدرتها بایستیم مثلا اگر مردم به جهت سوءمدیریت مدیران همین جریان با گرانیهای 700 درصدی مسکن و اجارهخانه و... روبهرو میشوند فورا جریان واداده به لطایفالحیلی تئوریبافی میکند که نتیجه ایستادگی همین است با شعار دادن نمیتوان مشکلات را حل کرد! اگر بهدلیل سیاست خسارتبار برجام ی همین جریان، کشور با تنگناهای اقتصادی نظیر کاهش 8 برابری ارزش پول ملی، افت شدید صادرات حتی به همسایگان قدیمی، تعطیلی کارخانهها و برندهای مشهور ایرانی در صنایع مختلف و گرانیهای بیسابقه در 60 سال اخیر مواجه میشود بلافاصله جریان تحریف نتیجه میگیرد اینها از عواقب تن ندادن به خواستههای بیشتر آمریکا ست! اگر کشور بهدلیل بیانضباطی مالی و عدم اصلاح ساختار بودجه و هزینهتراشیهای نجومی بر اساس درآمدهای رویایی نفتی با کسریهای چندصد هزار میلیارد تومانی دست به گریبان است سران جریان مذکور به طرفهًْالعینی مقصر همه این وقایع تلخ را به تحریمها ربط میدهند که معنای دیگرش همان مقاومت در برابر زیادهخواهیهای بیحد و حصر آمریکاست! اگر بهدلیل کوتاهی عوامل همین جریان نیروگاهها توسعه نمییابد و برق قطع میشود و کشور در تابستان و زمستان با مشکل خاموشی مواجه میشود بلافاصله جریان تحریف دست به کار میشود و مقصر را همان تحریم خارجی معرفی میکند و نتیجه میگیرد اگر میخواهید خاموشی نداشته باشید همین هفته درباره تحریم که اصلش دست ماست تصمیم بگیرید تا مشکل حل شود!
آقای روحانی روز گذشته در جلسه هیئت دولت ریشه مشکل کمبود برق را عدم سرمایهگذاری دانست و گفت: «بدون سرمایه و با دست خالی نمیشود کاری انجام داد... چرا نمیتوانیم سرمایه را به بازار ایران بیاوریم و مستقر کنیم... چون تحریم هستیم و FATF را نهایی نکردهایم... بهنظر من FATF دست خودمان است و میتوانیم فردا آن را حل کنیم و روابطمان با بانکها تغییر کند، بهنظر من در جنگ اقتصادی پیروز شدیم ولی تحریم باقی مانده و هرچند یک بخشش دست دیگران است ولی اصل ما هستیم و میتوانیم همین هفته تصمیم بگیریم و تمام کنیم و میتواند ماهها ادامه یابد».
این ادعاها در حالی است که اولا تجربه چهار دهه اخیر کشور به وضوح نشان داده هر پیشرفت و توسعهای منوط به سرمایهگذاری خارجی نیست و اتفاقا بسیاری از توفیقات ما در حوزههای مختلف با پول داخلی انجام گرفته از پیروزی در هشت سال دفاع مقدس گرفته تا سازندگیهای پس از جنگ تحمیلی همچون توسعه ریلی و جادهای، پالایشگاهسازیها، کشف و استخراج معادن، توسعه فناوریهای نوین، ساخت میلیونها واحد مسکونی در قالب مسکن مهر و... همه اینها با پول مردم همین مرز و بوم انجام گرفته و اتفاقا اهالی این دیار بهره چندانی از سرمایه بیگانه نصیبشان نشده است همین برجام که آقای روحانی باز هم دیروز مدعی شد هزاران میلیارد تومان آورده برای ایران داشته طبق اعتراف مسئولان اقتصادی و سیاسی همین دولت عایدی مالی برای کشور نداشته است. برای اثبات این سخن کافی است علاوه بر مرور گفته معروف آقای سیف رئیس کل اسبق بانک مرکزی دولت روحانی که اذعان کرد «دستاورد برجام تقریبا هیچ بوده است» به اظهارات روزهای اخیر آقای تختروانچی نماینده دائم ایران در سازمان ملل اشاره کنیم که در نشست شورای امنیت تأکید کرد «ایران هزینه هنگفتی برای برجام کرد اما بهرهای از آن نبرد».
ثانیا در همین موضوع توسعه نیروگاهی نیز بخش خصوصی داخلی(سندیکای تولیدکنندگان برق) بارها اعلام کرده آماده سرمایهگذاری است اما به شرطی که دولت تحریمهای داخلی را برطرف کند. نکته عجیب دیگر اینکه در همین دولت دوازدهم نه تنها مشوقهایی برای سرمایهگذاری بخش خصوصی در توسعه نیروگاهها در نظر گرفته نشد بلکه جناب اردکانیان وزیر نیرو در همان ماههای نخست آغاز به کارش صراحتا با ساخت نیروگاه مخالفت کرد و در گفتوگو با خبرگزاری فارس در بهمن سال 96 صراحتا تأکید کرد برای جوابگویی به ۲۰۰ ساعت مصرف زیر بار فشار برای نیروگاهسازی نمیروم!
ثالثا اگر آقای روحانی مدعی است در تامین سرمایه خارجی مشکل وجود دارد (که البته در اینباره هم حرف و حدیثهایی وجود دارد که در جای خودش میتوان درخصوص آن بحث کرد) چرا از ظرفیت بالای بورس در تامین مالی پروژههای عمرانی و نیروگاهی استفاده صحیح نشد؟ چرا دولت با رفتار نسنجیده و کاسبکارانه سال گذشتهاش در بورس ضربه سختی به اعتماد عمومی وارد کرد؟ چرا به صدها هزار میلیارد تومان سرمایههای خرد مردم کوچه و بازار که به هزاران امید و آرزو روانه بازار سهام شده بود فقط نگاه ابزاری کرد و پس از برطرف کردن کسری بودجهاش آنان را رها کرد؟ آیا اگر دولت به جای این اقدام سودجویانه به فکر تعامل دوسویه با سرمایههای مردم به دور از هرگونه هیجانسازیهای کاذب - نظیر اینکه مردم همهچیز را به بورس بسپارند- بود نمیتوانست بخش مهمی از نقدینگی 3700 هزار میلیارد تومانی جامعه را به بخش تولید هدایت کند؟ وزیر اقتصاد آقای روحانی در خردادماه سال جاری اذعان کرد که اقتصاد کشور سال گذشته بیش از 500 هزار میلیارد تومان از بورس تامین مالی کرد. آیا نمیشد با مدیریت صحیح این روند تامین مالی ادامه پیدا میکرد؟
رابعا، آقای روحانی در حالی آدرس پول نداشتن برای مقابله با خاموشیها را به تحریمهای خارجی نسبت میدهد که رئیس سازمان مالیاتی ایشان دیروز طی مراسمی از ناتوانی در اخذ 350 هزار میلیارد تومان معوقه مالیاتی خبر داد. وی البته توضیح چندانی درباره علت این ناتوانی نداد اما انتقادات رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس درباره تعلل عجیب دولت در اجرای قانون پایانههای فروشگاهی تا حدی پشتپرده آن ناتوانی را برملا ساخت. آقای پورابراهیمی گفت: «وزیر اقتصاد در مورد اجرای قانون پایانههای فروشگاهی گفته است که تا پایان سال انجام میشود؛ معلوم نیست مراد کدام سال است سال شمسی یا میلادی؟ از بس وزیر اقتصاد در کمیسیون اقتصادی مجلس وعده و زمان داد و اجرا نکرد، مجبورم اینجا اعلام کنم و از رئیس سازمان مالیاتی زمان اجرا را بخواهم.»
اظهارات فوق نشان میدهد پول در داخل به قدر کافی هست منتهی ظاهرا ارادهای نیست تا از پولها برای احیای اقتصاد کشور استفاده شود.
خامسا آقای روحانی باز هم رفع مشکل اقتصادی کشور را به FATF ربط دادهاند در حالی که پیش از این آقای ظریف تأکید کردند «نه بنده و نه آقای رئیسجمهور نمیتوانیم تضمین بدهیم با پیوستن به کنوانسیون پالرمو (از لوایح مرتبط با FATF) مشکلات حل خواهد شد»! علاوه بر این تاکنون 39 بند از 41 بند تعهد FATF در داخل کشور اجرا شده اما نه تنها مشکل اقتصادی حل نشده بلکه محدودیتهای فراوانی برای مردم حتی در جابهجاییهای عادی روزانه پول در بانکهای داخلی ایجاد شده است! مثلا اگر شما همین امروز تصمیم بگیرید مبلغی در حد 10 میلیون تومان را از یک بانک به بانک دیگری در داخل کشور به شیوه ساتنا جابهجا نمایید بلافاصله متصدی بانک فرمی را در مقابل شما قرار میدهد که از شما میپرسد این پول را برای چه منظوری و برای چه کسی یا چه جایی میخواهید بفرستید؟! با این وصف باید از آقای روحانی پرسید آیا بانکها این اقدامات را خودسرانه و بدون دلیل انجام میدهند و یا اینکه اینها ناشی از همان تعهدات مخفیانه دولت به FATF است؟ پس چرا با انجام این اقدامات مشکلات مردم بیشتر شد؟
واقعیت این است که ما اگر حتی تمام بندهای FATF را هم بپذیریم طبق اعتراف آقای ظریف باز هم تضمینی برای حل مشکلات اقتصادی نخواهد بود زیرا تحریمهای آمریکا طبق تصریح مسئولان کاخ سفید از جمله بایدن و بلینکن از جنس تحریمهای ثانویه و قرمز است و هرگز برداشته نخواهد شد. بنابراین شایسته است مسئولان دولت دوازدهم در روزهای پایانی عمر حکمرانیشان به جای تحریف واقعیتها، برای یکبار هم که شده صادقانه با مردم سخن بگویند تا بلکه خاطرهای خوش از آنها در افکار عمومی باقی بماند.
کمال احمدی