طبیعت با بهار طراوت مییابد و معنویت با بهار رمضان اوج میگیرد. بهار طبیعت با نوروز آغاز میشود و بهار معنویت با ماه رمضان . سردی طبیعت با شکوفههای بهاری و سرود بلبلان رخت برمیبندد و یخهای عصیان و نافرمانی، با زمزمههای نیمهشب رمضان و ترنم دعای رمضانیان آب میشود. در رمضان است که میتوان هفت شهر عشق را پیمود و دیو نفس را بر زمین افکند و در عید فطر پیروزی فطرت بر شهوت را، جشن گرفت.
اگر گردش زمین دور خورشید، آغازگر سال شمسی است و اگر تکاپوی ماه برگرد زمین نویدبخش سال قمری؛ حرکت سالک عاشق در رمضان المبارک در مدار توحید، طلایه دار سال معنوی است و پیروزی قلب سلیم بر شهوت بدخیم، نوروز آن.
رضای آل محمد علیهمالسلام را سخنی شنیدنی است: «اِنَّما جُعِلَ یَوْمُ الْفِطْرِ الْعیدَ لِیَکُونَ لِلْمُسْلِمینَ مُجْتَمَعا یَجْتَمِعُونَ فیهِ وَ یُبْرِزُونَ لِلّهِ عَزَّ وَجَلَّ فَیُمَجِّدُونَهُ عَلی ما مَنَّ عَلَیْهِمْ فَیَکُونُ یَوْمَ عیدٍ وَ یَوْمَ اِجْتِماعٍ وَ یَوْمَ فِطْرٍ وَ یَوْمَ زَکاةٍ وَ یَوْمَ رَغْبَةٍ وَ یَوْمَ تَضَرُّعٍ. وَ لأَهُ اَوَّلُ یَوْمٍ مِنَ السَّنَةِ یَحِلُّ فیهِ الاَکْلُ وَالشُّرْبُ لاَنَّ اَوَّلَ شُهُورِ السَّنَةِ عِنْدَ اَهْلِ الْحَقِّ شَهْرُ رَمَضانَ فَأَحَبَّ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ اَنْ یَکْونَ لَهُمْ فی ذلِکَ مَجْمَعٌ یَحْمِدُونَهُ فیهِ وَ یُقَدِّسُونَهُ؛ همانا روز فطر، عید قرار داده شده تا برای مسلمانان روز اجتماعی باشد که در آن روز گرد همآیند و(عشق و محبت خود)
به خداوند را ابراز کنند و به خاطر منتی که بر آنان نهاده است، او را ستایش کنند، پس روز عید و روز گردهم آیی و روز افطار، روز زکات، روز گرایش به یکدیگر و روز تضرع (به پیشگاه حقتعالی) است و نیز( روز فطر، روز عید قرار دادهشده)به دلیل آنکه روز فطر اولین روز سال است که خوردن و آشامیدن در آن جایز شمردهشده است، چراکه نزد اهل حق اولین ماه سال ماه رمضان است و خداوند دوست دارد در روز عید فطر، مسلمانان اجتماع کنند و با یکدیگر به ستایش و تقدیس او بپردازند.»
در صبحدم این عید آسمانی است که هاتفی ملکوتی، پیروزمندان میدان جهاد اکبر را به دریافت پاداششان فرامیخواند، پاداشی فراتر از پاداشهای خاکی و غیرقابل مقایسه با هدایای پادشاهان زمینی.
امام باقر علیهالسلام از پیامبر اکرم صلالله علیه و آله روایت کردند: «اِذا کانَ أَوَّلُ یَوْمٍ مِنْ شَوّال نادی مُنادٍ: اَیُّهَا الْمُۆْمِنُونَ أَغْدُوا اِلی جَوائِزِکُمْ. ثُمَّ یا جابِرُ جَوائِزُ اللّهِ لَیْسَتْ کَجَوائِزِ هۆُلاءِ الْمُلُوکِ. ثُمَّ قالَ: هُوَ یَوْمُ الْجَوائِزِ؛ هنگاهی که روز اول ماه شوال فرامیرسد، منادی ندا میدهد:
هان ای مؤمنان! برای دریافت جوایزتان صبح زود بشتابید. ای جابر، جوایز خداوند همانند جوایز پادشاهان نیست. سپس فرمود: روز اول شوال، روز جوایز است.»
فاتحان و مدالآوران جهاد اکبر را شایسته نیست که از پس این پیروزی بزرگ، در گرداب معصیت و نافرمانی در غلطند و دیگربار اسیر نفس فرومایه شوند و عزت خدایی را با ظلت شیطانی معاوضه کنند. امیرمؤمنان علی علیهالسلام در خطبههای عید فطر، مردم را به دوری از معصیت در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی، اقتصادی، و… دعوت میفرماید.امام علی علیهالسلام در عید فطر خطبه خواند تا آنجا که فرمود: «اَطیعُوا اللّه َ فیما نَهاکُمْ عَنْهُ مِنْ قَذْفِ الْمُحْصَنَةِ وَ اِتْیانِ الْفاحِشَةِ وَ شُرْبِ الْخَمْرِ وَ بَخْسِ الْمِکْیالِ وَ شَهادَةِ الزُّوْرِ وَ الْفِرارِ مِنَ الزَّحْفِ؛ فرمان خداوند را در خودداری از کارهایی که شما را از آن برحذر داشته است، عمل کنید که از آن جمله است: نسبت ناروا به زنان عفیف، شهوترانی حرام، شرابخواری، کمفروشی، شهادت ناحق و فرار از جهاد»
و اینک هنگامه آن تحول عظیم است ،وقت درو کردن اشکهای رمضان ،وقت خرج کردن نالههای شبانه،وقت دست رد زدن بر سینه شیاطین با سپری که از رمضان با خود آوردهایم ، وقت رهسپار شدن به جاده بندگی ،وقت سفر زندگی با نفسی تازه کوله باری سبک ، و رویایی شیرین به سمت خدا، اگر رو به نباید ها نرفتیم ، شاید باز به بارگاه رمضان راهمان دهند…
تبسم فطر
مسافر، به مقصد رسیده و بار، به منزل. کاروان رمضان، در منزل فطر، توقف کرده است. ساربان یگانه، کولهبار را در تجرد روح مسافر، به فراسوی سبکبالی میخواند و این، آغاز نزول آرامش در بلوغ دل او خواهد بود. چه عیدی بالاتر از این ابتدای متعالی؟! چه جشنی دلنشینتر از تبسم به روی دقایق فطر؟
پایان ضیافت۳۰روزه
دستان بینهایت خداوند، سفره مهمانی یکماهه را جمع میکند تا گسترهای نامتناهی را بر اشتهای انسان، عرضه دارد. تصرف در متن فطر، امضایی است که بر کارنامه رمضانی هر عاشق زده خواهد شد. سایبان مهربانی خداوند؛ گستردهتر خواهد شد و روشنای ازلی هدایتش، تداوم خواهد داشت. این، همان بشارتی است که پیامبر فطر، به ابلاغش مبعوث شده است.
تولدی دیگر
یا اهل الکبریاء و العظمه! اکنون که خورشید عید سر میزند، چشمانتظارم تا از جود و
جبروت تو، خود را میان اهل رحمت و مغفرت بیابم که این شعف، از تصور بخشش توست؛ نه از تجسم اعمالم. قصد آن دارم، چشمهایی را که در نهر رمضان تو شستوشو کردهام دیگربار به غبار گناه نیالایم. بهراستی، عید روزی است که در آن معصیت تو نباشد. دستم را بگیر تا از همین نقطه، تولد دیگری را در خود شروع کنم.
عید فطر ؛ پایانی برای شروع
به نماز میایستم و پنج تکبیر میزنم بر دنیا و هر آنچه مرا از نوازش نسیم رحمتت دور میسازد. میخواهم حسنختام مهمانیات
ابتدای آشنایی تازهام با تو باشد. اکنون به مدد عبورم از باغ صیام، عطر گلهای تازه عبودیت را آنچنان در سر دارم که بیدارتر از همیشه، میبینمت. چه شیرین است طعم میوههای آسمانی تو، آن هنگام که دست بر قنوت نماز عید برمیداریم و تو را زمزمه میکنیم: «اَنْ تُدْخِلَنی فی کُلِّ خَیر…»
«دارد به خنده چشم جهان باز میشود یعنی که عید فطر تو آغاز میشود.»
مهر تأیید بر رمضانیها
نمیدانم در امتحان تو از قبولشدگانم یا نه؟ اما کارنامه لرزان چشم ترم را بر گونههایم ببین که توان سیلی خشم تو را ندارد. اکنون که نشستن بر خوان روزه تو، قلبم را شکننده کرده است، بازگشتهام تا به مُهر تأیید، مِهر و امید را از تو طلب کنم. مبادا پس از امروز در روزمرگیها غرقه شوم و عهدم را با تو تا رمضانی دیگر نگاه ندارم! عید فطر، منزلی است برای پوشیدن بهترین لباس روح در موسم دیدار تو، تا مگر پسندت افتم و در بند بندگیات اسیر شوم.