دولت جدید آمریکا پس از ورود به کاخ سفید پرداختن به مسائل داخلی مانند شیوع ویروس کرونا را در اولویت دستورکار خود قرار داده است. در حوزه سیاست خارجی ، جو بایدن ، رئیس جمهور این کشور به موضوع چین، روسیه و موضوعاتی مانند عربستان و جنگ یمن بیش از موضوعات دیگر پرداخته است.
اما زمانی که بحث به توافق هسته ای ایران رسیده، بایدن خودش کمتر و به صورت بسیار خلاصه اظهار نظر کرده و موضع گیری در این خصوص را به اعضای کابینه و تیمش سپرده است. آنچه که عمدتا توسط افرادی مانند آنتونی بلینکن، وزیر خارجه، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی، جنیفر ساکی، سخنگو کاخ سفید و ند پرایس، سخنگو وزارت خارجه آمریکا درباره برجام و ایران بیان شده این بوده است، تهران ابتدا باید به تعهدات هسته ای خود ذیل توافق برگردد.
تغییر موضع از بدهکار به طلبکار
واشنگتن و متحدانش به خوبی می دانند که این آمریکا بود که ابتدا از توافق خارج شد و الزامات خود را نقض کرد. آمریکا علاوه بر نقض، از توافق به صورت کامل خارج شده است. بنابراین این کشور نمی تواند قبل از ورود به برجام، برای اعضای آن شرط و شروط تعیین کرده و وارد فرآیند رسمی مذاکرات در چارچوب برجام شود. مقامات اروپایی با علم به این موضوع که در قضیه توافق هسته ای بدهکار هستند، از موضع طلبکار ورود کرده و برای ایران و حفظ توافق دستور کار مشخصی را تعیین می کنند.
تقلا برای تعیین دستور کار مذاکرات
در پوسته آنچه اتفاق می افتد صحبت بر سر بازگشت آمریکا به برجام است. اما اینکه بازگشت به کدام برجام بوده و با چه کیفیتی خواهد بود محل سوال است. طرف آمریکا و اروپایی که با آن همراه شده است، تلاش می کنند دستور کار مذاکرات را از دامنه موضوعات هسته ای فراتر برده و سایر موضوعات غیرمرتبط را به آن گره بزنند. چنین دستور کاری مورد قبول تهران نیست. ایران معتقد است که کشورهای مقابل باید برای بازگشت به تعهدات خود، به جای حرف و بیانیه باید، عملا تحریم ها را بردارند و زمینه بازگشت ایران به تعهداتش را مهیا کنند.
خرید زمان به بهانه بررسی تصمیم جدید
آنچه دولت آمریکا، و پایتخت های اروپایی به موازات آن، انجام داده اند این بوده است که به بهانه های مختلف نظیر انجام بررسی ها به منظور اتخاذ تصمیم و سیاست خود در قبال برجام، به دنبال خرید زمان بوده اند. همان کاری را که اروپا در دوران دولت دونالد ترامپ در قبال ایران انجام داد، دولت فعلی آمریکا در حال انجام است. اروپایی ها در آن زمان بدون اینکه به تعهدات خود عملا پایبند باشند، صرفا به بیانیه درمانی در قبال ایران پرداختند. مواضع تند و سخت آنها در این روزها نشان می دهد که فشار بر ایران نه تنها مورد مخالفت اروپا نبود، بلکه جزو سیاست های مشخص آن بوده است.
ائتلافسازی ضد ایرانی با اقناع مخالفان
دولت بایدن هم در این مدت بیش از آنکه مساعی خود را صرف بازگشت موثر به تعهدات برجامی کند، عمدتا به دنبال بسط محدودیت های برجامی و فرابرجامی علیه ایران و همچنین راضی کردن مخالفان توافق هسته ای است. تنها تفاوتی است که دولت بایدن با دولت قبل آمریکا داشته، این بوده است که برخی اوقات اعلام کرده است که می خواهد به برجام برگردد، اما در نحوه بازگشت و در زمینه پیش شرط برای تهران، و همچنین درباره ادامه تحریم های فشار حداکثری علیه ایران، دولت دموکرات آمریکا با دولت قبلی جمهوریخواه تفاوتی را نداشته است.
رفع تحریمها، حلقه مفقوده مباحثات برجامی
دولت آمریکا حال به دنبال احیای روابط ترانس آتلانتیک برای کمک به نقش آمریکا در حوزه سیاست خارجی است که موضوع برجام هم یکی از موضوعات در این حوزه است. واشنگتن بدون اینکه گامی عملی در بازگشت به تعهدات بردارد، مدام ژست مذاکره و احیای برجام را می گیرد، اما به صراحت و در عین حال، تبصره و بندهای جدیدی را می خواهد به آن اضافه کند. تنها چیزی که دولت آمریکا درباره آن حرف نمی زند و درباره آن اقدامی نمی کند، رفع تحریم هاست. آنچه که دولت بایدن تا به حال انجام داده است، انجام اقداماتی صرفا نمادین و نمایشی بوده است.
حرکات نمایشی به جای اقدامات عملی
واشنگتن اخیرا اقدام و مکاتبات دولت قبلی آمریکا برای راه اندازی آنچه مکانیزم ماشه و بازگشت تحریم های سازمان ملل علیه ایران نامیده می شود، را پس گرفت. این اقدام بیش از آنکه ناظر به تاثیرات واقعی در میدان باشد، بیشتر شبیه نذر کردن روغن سوخته برای برجام بوده است. چرا که اقدام دولت قبلی آمریکا برای بازگشت تحریم ها علیه ایران در سازمان ملل رای نیاورد و بلااثر شد. فروختن چنین چیزی به عنوان یک گام و حسن نیت، بیشتر شبیه به بازی مذاکراتی می ماند تا اطمینان بخشی به طرف های برجامی مبنی بر اینکه آمریکا در پی بازگشت به تعهداتش است.
علاوه بر مورد فوق، دولت آمریکا همچنین محدودیت در تردد دیپلمات های ایرانی در سازمان ملل را در نیویورک کاهش داده و به حالت قبل برگرداند. برخی رسانه های اعلام کردند که دولت آمریکا محدودیت ها را رفع کرده است، اما واقعیت ماجرا این است که محدودیت ها رفع نشده، بلکه کاهش یافته است. آمریکا برای انجام این کار نمی تواند منتی بگذارد. چون که به عنوان میزبان سازمان ملل، وظیفه دارد برخی ملاحظات و شرایط میزبانی را رعایت کند. تخطی از این شرایط در اصل نقض و عدول از مفاد کنوانسیون های مربوط است. بنابراین آمریکا موظف به این کار بوده است و این اقدام را در ظرفیت آمریکا بلکه به عنوان میزبان سازمان ملل انجام داده است. کما اینکه همچنان محدودیت 25 مایلی دیپلمات های ایرانی در نیویورک برقرار است.
ژست مذاکره در رسانه و اعمال فشار در عمل
اتفاق دیگری که طی روزهای اخیر در رسانه ها مطرح شده، برگزاری نشستی غیررسمی به پیشنهاد مسئول سیاست خارجی آمریکا و با حضور آمریکاست. عده ای می گویند که آمریکا قرار است به عنوان مهمان در این نشست شرکت کند. ایران هنوز پاسخی را به دعوت برای شرکت در این نشست نداده و اعلام کرده است که در حال بررسی آن است. در عین حال، مقامات ایرانی گفته اند که مذاکرات برجامی قبل از بازگشت آمریکا به تعهدات شروع نخواهد شد. اما آمریکا و اروپا در پی آن هستند تا قبل از رفع تحریم ها و قبل از این که آمریکا تعهدات خود را انجام دهد، آن را عضو برجام کنند. هدف بعدی آنها این است که با استفاده از تحریم هایی که بر سر جای خود باقی می مانند، به عنوان اهرمی برای فشار بر ایران به منظور گرفتن امتیازات بیشتر در زمینه موضوعات دیگر استفاده کنند.
مقامات آمریکایی و اروپایی تا به حال درباره همه چیز جز رفع تحریم ها اظهار نظر کرده اند. ژست ها و اقدامات نمادین آنها هم بیش از آنکه از مجرای جدی خود دنبال شوند، در رسانه ها مطرح شده اند. آمریکا و اروپا با طرح این موضوعات در رسانه ها به دنبال بازی مقصرسازی و تغییر جای بدهکار و طلبکار هستند. در مقام حرف آنچه آنها دنبال می کنند، احیای توافق هسته ای از طریق دیپلماسی است، اما آنچه در عمل دنبال می شود، ادامه فشار بر ایران است. آمریکا در آژانس بین المللی انرژی اتمی به دنبال اجماع سازی علیه ایران و احتمالا در تلاش برای صدور قطعنامهای در این زمینه است.
آمریکا در عمل به دنبال هجمهای دیپلماتیک علیه تهران است تا اینکه در فرآیند آن کشاندن ایران به میز مذاکره درباره موضوعاتی که در دستور کار واشنگتن قرار دارد، محقق شود. بازگشت اعلامی به توافق هستهای ضمن حفظ تحریمها و سپس افزودن موضوعات منطقهای و موشکی و طولانیتر کردن محدودیتهای هستهای ایران، به نظر میرسد در دستور کار کاخ سفید و متحدانش باشد.
حمله به منطقه مرزی سوریه و عراق
آمریکا پنجشنبه به دستور بایدن به مناطق مرزی سوریه و عراق حمله کرد. آمریکاییها مدعی هستند که این حمله در پاسخ به حمله نیروهای مورد حمایت ایران به پایگاه آمریکایی در اربیل بوده است.
محمد جواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان امروز در دیدار با همتای عراقی خود در تهران، اقدام خطرناک آمریکا در حمله به نیروهای عراقی در مناطق مرزی عراق و سوریه را محکوم کرد و این حملات غیر قانونی را نقض حاکمیت کشور قلمداد کرد. ظریف برخی حملات و اتفاقات اخیر در داخل خاک عراق را مشکوک دانست که می تواند با هدف اختلال در روابط ایران و عراق و برهم زدن امنیت و ثبات این کشور طراحی شده باشد، وی افزود: ما بر ضرورت اقدام دولت عراق برای یافتن مسببین این حوادث تاکید داریم.
آمریکا علاوه بر حمله نظامی که به خاک سوریه و عراق داشت، اخیرا به دنبال تغییر شرایط در عراق و افغانستان است تا اینکه بتواند حضور نظامی خود در این کشورها را ادامه دهد. بنابراین، بایدن بر عکس ترامپ، قائل به ابقای نظامی در منطقه است و سیاست سختی را از جنس رویکرد کلینتونها در حزب دموکرات دنبال میکند.
چماق بزرگتر از هویج
دولت بایدن در حوزه سیاسی و دیپلماسی، مواضعی را شبیه به دولت باراک اوباما داشته است. یکی از تفاوتهای دولت او با دولت ترامپ، در حرف و مواضع سیاسی بوده است. بایدن به عبارتی فرمان سیاست خارجی کاخ سفید را از سمت یکجانبهگرایی در دوران جمهوریخواهان از جمله ترامپ، به سمت چندجانبهگرایی در دوران دموکراتها از جمله اوباما چرخانده است. هدف این چرخش واشنگتن، ایجاد ائتلاف و اجماعسازی لازم برای نیل به اهداف آمریکا در حوزه سیاست خارجی است.
در خصوص ایران نیز، بایدن فقط در حد کلام و گفتار، سخن از دیپلماسی و احیای توافق هستهای به میان آورده است، اما او نه در زمینه رفع تحریمها چیزی گفته و نه اقدامی را انجام داده است. بالعکس، بایدن ضمن انتقاد از سیاست فشار حداکثری ترامپ، همچنان به آن در قبال ایران ادامه میدهد. بایدن در واقع جایی در بین اوباما و ترامپ ایستاده است. او مواضع سیاسی و استفاده از اهرمهای مذاکراتی و چانهزنی را از اوباما وام گرفته است، و استفاده سیاست فشار را از ترامپ وام گرفته است که در اصل به تأسی رویکرد کلینتونها در حوزه سیاست خارجی است.