نامش میرزا محمد تقی خان فراهانی و ساکن یکی از محلههای شهر اراک بود؛ پدرش «کربلایی قربان» آشپز «میرزاعیسی قائممقام اول» بود، میرزا تقیخان در ابتدای جوانی منشی و محرم اسرار میرزا بزرگ پدر قائممقام ثانی بود؛ او در سالهای ابتدایی سلطنت ناصرالدین شاه به عنوان صدر اعظم او انتخاب شد و با عزت الدوله خواهر ناصرالدین شاه ازدواج کرد.
در تاریخ از امیرکبیر به عنوان فردی مقید و مذهبی نام برده شده که احترام خاصی برای علمای دین قائل بود، با این حال اعتضاد السلطنه گفته بود که به شدت با عالمان خشک و زاهد مسلک که نسبت به اوضاع زمانه بی تفاوت بوده اند مشکل داشته است. مدارس و مساجد بسیاری در دوران او ساخته شد که از جمله آنها میتوان به مدرسه شیخ عبدالحسین در بازار تهران و امامزاده زید و دارالفنون تهران اشاره کرد؛ او همچنین چاپخانهها را از چاپ آیات قرآن بر کاغذهای باطله منع کرد تا به قرآن اهانت نشود؛ در زمان حکومت او شرب خمر ممنوع شد و مجازاتهای سنگینی برای افراد مستی که در خیابانها عربده کشی و قمه کشی میکردند در نظر گرفته شد.
مهمترین اتفاق زمان امیرکبیر را شاید بتوان مبارزه با فرقه ضاله بهائیت دانست؛ علی محمد باب رئیس این فرقه اواخر سلطنت محمدشاه، ادعای مهدویت کرده و جماعتی را پیرو خود کرد؛ در پی شورشهایی که در دوران امیر کبیر به وقوع پیوست، باب به دستور امیرکبیر به هلاکت رسید، اما بابیهای یزد، کرمان، زنجان و مازندران از قتل باب با خبر شده و به خونخواهی او شورش کردند، حتی مصمم شدند که امیرکبیر و ناصرالدین شاه را به قتل برسانند، اما امیر با سرعت تمام شورشها را خواباند.
موضوعی که حسین کنعانی مقدم تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: امیرکبیراز ابتدای صدارت تمرکز خود را بر اصلاحات بر قوانین کشور قرار دارد و با شکلگیری دارالفنون یک حرکت دانش بنیان را برای حکومت داری ایجاد کرد که همین باعث شد که حاکمان وقت دوره قاجار خواهان این باشند که او متوقف شود، زیرا هم با استعمار انگلیس و روسیه مقابله میکرد و هم حاضر نبود ایران را در اختیار دشمنان قرار دهد.
او ادامه داد: در آن زمان شاهد فرقه های متعددی بودیم تا با اسم اسلام در برابر امیرکبیر بایستند، همین کاری که الان آمریکایی ها با شکلگیری گروه هایی مثل داعش انجام میدهند و آن هم با همین ترتیب شکل گرفت و عملا با ایجاد شبکه های جاسوسی و دروغ پراکنی کاری کردند که کار امیرکبیر به مرحله حذف فیزیکی برسد، بیشترین تاثیر را در مقابله با اصلاحات امیرکبیر همین فرقه بهائیت داشت که عملا توسط انگلیس و یهودیت مدیریت می شد؛ یکی از کارهای مهم امیرکبیر این بود که وقتی فرقه ضاله را شناسایی کرد، خود علی محمد باب را قانع کرد که در نوشته های مختلف اعلام کند که یک گروه ضاله و ساختگی هستند و از همین رو بسیاری بر ضد بهائیت بلند شدند.
محمد حسن قدیری ابیانه تحلیلگر مسائل تاریخی هم در این باره گفته است: یکی از شیوه های انگلیس تفرقه بنداز و حکومت کن است و یکی از ابعاد آن ایجاد اختلاف در ادیان و مذاهب بود؛ طوری که در وزارت مستعمرات انگلیس بخشی به ایجاد مذاهب اختصاص داشت؛ به طوری که در پاکستان قادیانیه، در ایران بهائیت و در عربستان وهابیت را ایجاد کرد.
او ادامه داد: در انگلستان قانونی وجود دارد که بعد از سی سال میشود اسناد سِری را منتشر کرد، اما آنها بعد از این زمان هم حاضر نشدند اسناد مربوط به بهائیت را منتشر کنند؛ زیرا در این صورت دروغ بودن آن آشکار می شد و دیگر کسی حاضر به حمایت از آن نخواهد بود و این به ضرر آنهاست؛ زیرا بهائیان به طور کامل در اختیار گروههای جاسوسی اسرائیل و انگیس بوده و با ارائه آمار در خدمت مقاصد آنها هستند؛ مثلا در وضعیت فعلی یکی از ماموریت های بهائیان احتکارهای گسترده است، برای همین بنیان گذار بهائیت از طرف ملکه انگلیسی لقب اشرافی «سِر» را دریافت کرد؛ این لقب صرفا برای افرادی است که خدمات ویژه به انگلیس ارائه میدهند. ناگفته نماند که در نهایت امیرکبیر باب را دستگیر و او را مجاب به توبه کرد؛ باب در این توبه نامه به جعلی بودن بهائیت و رابطه اش با انگلستان اعتراف کرد که متن آن در اسناد تاریخی مشهود است.
کاهش مخارج دولت از برنامههای جدی امیرکبیر بود؛ امیرکبیر برای اصلاح وضعیت نظامی کشور وزارت جنگ را شخصا بر عهده گرفت، یک مدرسه نظامی در تهران تأسیس و معلمان و مربیان نظامی از کشورهای بیطرف برای تعلیم افسران استخدام کرد؛ لباس نظامیان را متحدالشکل کرد و برای تأمین اسلحه مورد نیاز چند کارخانه اسلحهسازی در اصفهان، شیراز و تهران به راه انداخت. از دیگر اصلاحات امیرکبیر، تشکیل اولین نیروی دریایی کشورمان در خلیج فارس و خرید کشتی از دولت انگلیس بود.
در دولت امیرکبیر دستگاه خفیهنویسی و اطلاعاتی منظمی وجود داشت که به وسیله آن گزارشهای منظمی از آنچه در شهرها و ولایات و دستگاههای دیوانی و لشکری و حتی سفارتخانههای خارجی میگذشته، مستقیم برای او فرستاده میشد تا مبادا خلافی از آنها به خصوص دریافت رشوه سر بزند.
بنای دیوانخانه عدالت، رسیدگی به دادخواهی مردم علیه دولت، آئین جدید دادخواهی اقلیتهای مذهبی و برانداختن رسم شکنجه متهم و مجرم از دیگر اصلاحات زمان او بود و قضاوت میان مرافعات و منازعات مردم و رسیدگی به جرم، در دوره امیرکبیر به عالمان دینی و مجتهدان بزرگ سپرده شد. اصلاحات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز و تا پایان صدارت کوتاه او دنبال شد. مدت صدارت امیرکبیر ۳۹ ماه (سه سال و سه ماه) بود.
او در اجرای عدالت بسیار حساس بود تا جایی که در مطالب تاریحی آورده شده است که وقتی خادم امیرکبیر را نزد شیخ عبدالرحیم بروجردی قاضی محکمه بردند، شیخ پس از احراز جرم به امیرکبیر نوشت، او مجرم است شما به مصلحت خود با او برخورد کنید. امیرکبیر به این دلیل که شیخ بروجردی در اجرای حکم، ملاحظه وی را کرده، او را عزل و شیخ عبدالحسین تهرانی را به جایش منصوب کرد. مبارزه با رشوه و ایجاد واکسیناسیون در تمامی شهرها به خصوص به سبب ورود وبا از دیگر اقدامات امیرکبیر بود.
اصلاحات امیرکبیر موقعیت برخی از سفارتخانهها و درباریان را متزلزل کرد تا جایی که با تهمتهای بسیار، درصدد بدبینی شاه به او بر آمدند، ناگفته نماند که همراهی مهدعلیا مادر شاه، اعتماد الدوله و میرزا آقاخان نوری با مخالفان نیز در عزل او موثر بود. اینچنین بود که آنان ناصرالدین شاه را تحت تأثیر قرار دادند و با این استدلال که امیر قصد توطئه علیه شاه را دارد وی را در حالت مستی به عزل امیرکبیر ترغیب کردند. از این رو، حکم عزل امیرکبیر در ۱۹ محرم سال ۱۲۶۷ق به وی ابلاغ شد. چهار روز پس از آن، میرزا آقاخان نوری به سمت صدارت منصوب شد.
امیرکبیر دو روز پس از عزل در ۲۵ محرم سال ۱۲۶۸ق به کاشان تبعید شد و در بیستم دی ۱۲۳۰ در حمام فین کاشان با بریدن رگ دستانش به شهادت رسید. به روایت میرزا محمدجعفرخان، تاریخنگار خورموجی در کتاب مشهور «حقایقالخبار ناصری» پیکر امیر را روز بعد از قتل ابتدا در گورستان «پشت مشهد» کاشان دفن کردند، اما چند ماه بعد، با تلاش همسرش عزتالدوله، پیکر امیرکبیر را به کربلا منتقل کردند و در اتاقی که در آن به سوی صحن امام حسین (ع) باز میشود، به خاک سپردند.