مستند «غیر رسمی» که به دیدارهای صمیمانه و دورهمی رهبر انقلاب با اقشار مختلف و نخبگان می پردازد بازتاب های متفاوتی در جامعه داشت .
برخی از آن استقبال کردند و خواستار ادامه این روند شدند تا مردم با ویژگی های واقعی رهبرشان آشنا شوند.
برخی با دیدن این مستند دست اندرکاران آن را مورد نقد و حتی حمله قرار دادند که چرا تاکنون چنین« داشته هایی» را پنهان کرده و مانع رسانهای شدن آن شدهاند و مردم ر از فهم و درک و مشاهده آن محروم کردهاند.این گروه متصدیان امر در دفتر رهبری را مقصر ساخته شدن تصویری رسمی از رهبر انقلاب می دانند.
برخی نیز پخش این مستند را واکنشی به اظهارات فلان فرد دانستند و به جای آنکه از تلاشگران اصلی تقدیر کنند از فرد موردنظرشان تشکر کرده اند! در حالیکه تلاش برای ساخت این مستند از یک سال پیش کلید خورده است و این روزها دومین خروجی آن را دیده ایم و ربطی به اظهارات و اهانتهای این و آن هم ندارد و انشالله قرار است ادامه یابد. بنابراین از نخبگان جامعه این انتظار نمی رود که با اطلاعات غلط به قضاوت درباره یک اقدام بنشینند.
هرچند ممکن است نقدهایی تکنیکی یا فرمی به این مستند وارد باشد اما باید مراقب بود با طرح مسائل حاشیه ای اصل یک« اقدام ستودنی» زیر سوال نرود. در نگاهی بدبینانه معتقدم کسانی که در لباس دلسوزی آن را مورد هجمه قرار دادند از عمیقتر شدن رابطه مردم با رهبری نگرانند . ناراحتی و بغض رسانههای بیگانه، برگزاری میزگرد ها و مصاحبه های متعدد درباره آن راهم باید به حساب تاثیرگذاری مستند با تغییر نگاه مردم به مناسبات رهبری با اقشار و نخبگان گذاشت .
به عنوان کسی که میهمان یکی از جلسات پنجشنبه های رهبر معظم انقلاب بودهام عرض می کنم یکی از شیرین ترین و خاطره انگیزترین دیدار هایی است که در ذهن دارم. اعتراف باید کرد همسخنی با ایشان به دلیل اشراف و تسلطشان بر موضوعات مختلف و برخورداری از اطلاعات وسیع در حوزه های گوناگون آسان نیست. هر چند ایشان در ابتدایجلسه عنوان می کنند که بیشتر شنونده خواهند بود تا گوینده و این کار حاضران را راحتتر میکند.
با دیدن این مستند معتقدم باید با استقبال از کلیت این رویکرد جدید، از کسانی که این گنجینه ها را در اختیار دارند بخواهیم قفلها را بشکنند، نگاهشان را عوض کرده و مردم را محرم تلقی کنند. همانگونه که رهبری تلقی میکند . چرا نباید مردم بدانند رهبرشان هر روز که روزنامه می خواند در حاشیه مقالات یادداشتهایی می نویسد و گاه به روزنامه هایی که مدیرانش را خودش نصب کرده عتاب و خطابهایی دارد . و در مواردی به خاطرعدم رعایت حقوق عمومی یا خصوصی آنان را به جبران و یا عذرخواهی علنی وادار میکند.
بیاد دارم زمانی را که در صدد تهیه کتاب «تداوم آفتاب»* در روزنامه جام جم بودم عملاً هیچ کمکی برای دستیابی به لایه درونی شخصیت ایشان به شکل رسمی دریافت نکردم و آنچه در این کتاب ارزشمند و خواندنی گرد هم آمد حاصل تلاش همکاران بود و لاغیر. چرا ؟ چون فهم درستی از کار مبتکرانه و غیر رسمی برای واقع نمایی چهره رهبری در دفتر ایشان وجود نداشت. اما امروز شرایط فرق کرده و باید آن را غنیمت شمرد. باید نقدها را به جان خرید و استقبال ها را نشانهی تشنه بودن جامعه تلقی کرد.
باید کاری کرد تا فاصله رسمی و غیررسمی کم شود و از بین برود. این حق مردم است که رهبرشان را همانگونه که هست بشناسند و بدانند زیست او، سلوک او و خلق و خوی او نزدیکترین خلقیات به مردم جامعه است.
آنچه مستند «غیر رسمی» نشان داد، قطره ای از یک دریا بود و ای کاش شرایطی فراهم آید تا همه جوانب شخصیت رهبری قابل ارایه و بازنمایی باشد .