روزنامه اینترنتی رأی الیوم در سرمقاله خود نوشت: رجب طیب اردوغان ، بمبی سیاسی را منفجر کرده که شاید از بمبهای قبلی سیاسیاش که منفجر کرده است، بزرگتر باشد. او گفته است کشورش مایل است بهترین روابط را با اسرائیل داشته باشد و فاش کرد مذاکراتی در سطح اطلاعاتی در جریان است و رسانههای اسرائیلی خبرهای زیادی منتشر کردهاند که بر اساس آنها آنکارا و تلآویو در آستانه مبادله مجدد سفیر هستند. دو طرف در پی حمله سال ۲۰۱۸ میلادی اسرائیل به نوار غزه ، سفرایشان را فراخوانده بودند.
مقاصد علنی عادیسازی روابط که رئیس جمهور اردوغان دیروز از آن سخن گفت برای جنبشهای اسلام سیاسی در خاورمیانه و به خصوص جنبش اخوان المسلمین که اردوغان را الگو، پیشوا و دیوار مستحکم در رویارویی با گامهای عادیسازی روابط در جهان عرب تلقی میکننند، شوکآور بود.
آنچه که بر شدت این شوک افزوده موضع رئیسجمهور ترکیه در قبال دولتهای سازشکار عربی در امارات و بحرین و سودان است که به شدت با سازش آنان با تلآویو مخالفت و حتی تهدید کرد سفیر ترکیه را در اعتراض از ابوظبی فرا خواهد خواند.
جای شگفتی دارد که این آشکارسازی موضع ترکیه و ابراز تمایلش برای عادیسازی روابط با دولت اشغالگر اسرائیل پس از آن صورت گرفت که حزب عدالت و توسعه مراکش که یکی از شاخههای جنبش اخوان المسلمین و بزرگترین شاخهاش در کشورهای اتحاد مغرب عربی است از اقدام دولت مراکش به عادیسازی روابط با اسرائیل حمایت کرد و سعدالدین العثمانی، نخست وزیر مراکش، شخصاً توافقنامههای عادیسازی روابط را دوشادوش مئیر بن شبات، رئیس امنیت ملی اسرائیل، امضا کرد. همین حرکت موجب شوک در میان بیشتر محافل اسلامی شد و بر شدت این شوک نیز زمانی افزوده شد که عبد الاله بن کران، رئیس سابق این حزب اخوانی و نخستوزیر سابق مراکش از عادیسازی روابط با اسرائیل حمایت و از آن تمجید کرد.
رای الیوم در ادامه به تاریخ روابط میان آنکارا و تلآویو اشاره کرد و نوشت: عادیسازی روابط بین ترکیه و دولت اشغالگر اسرائیل بسیار ریشهدار است و تازگی ندارد و به سال ۱۹۴۹ میلادی باز میگردد زمانی که دولت ترکیه در آن زمان، تأسیس کشور اسرائیل را به رسمیت شناخت و بین دو طرف روابط دیپلماتیک متقابل برقرار شد.
با وجود تنش در روابط بین دو طرف در سال ۲۰۱۰ میلادی به سبب حمله اسرائیل به کشتی مرمره که حامل کمکهای بشردوستانه به نوار غزه بود و به شهادت ده نفر از فعالان حاضر در این کشتی منجر شد، اما این تنش بر همکاریهای اطلاعاتی بین دو طرف و حتی گفته میشود بر همکاریهای اقتصادی به هیچ وجه تأثیر نگذاشت؛ چرا که حجم مبادله تجاری آنان در سال ۲۰۱۹ میلادی به حدود ۱۰ میلیارد دلار رسید و شرکتهای هواپیمایی ترکیه در هفته بیش از ۶۰ پرواز به تلآویو دارند و اسرائیل منبع قراردادهای اساسی تسلیحاتی برای ترکیه است و این قراردادها پس از تجاوز ارتش ترکیه به شمال قبرس در سال ۱۹۷۴ میلادی و زمانی که آمریکا و کشورهای اروپایی در اعتراض به این حمله فروش سلاح را به ترکیه ممنوع کردند به اوج خود رسید.
گمانهزنیهای متعددی درباره عللی که باعث شد رئیس جمهور اردوغان «خطوط قرمز» سابق خودش را نادیده بگیرد و به سمت تقویت روابط با دولتی پیش برود که تا همین دیروز آن را «یاغی», «جنایتکار», قاتل ملت فلسطین و موجب گرسنگی فلسطینیان تا حد مرگ توصیف میکرد و حامی سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) است و درهایش را کاملا به روی رهبران حماس گشوده است، مطرح میشود که در موارد زیر میتوان خلاصه کرد:
نخست: شراکت راهبردی شتابان و عمیق بین الهام علیاف، رئیس جمهور جمهوری آذربایجان، و همپیمانش یعنی اردوغان هنگام جنگ قرهباغ تقویت شد و اردوغان برای حمایت از علیاف که با اسرائیل روابط بسیار تنگاتنگ دارد، نیرو و تجهیزات نظامی سنگین و پهپاد فرستاد و این در حالی است که خود اسرائیل نیز از علیاف در این جنگ حمایت کرد و گفته میشود رئیسجمهور علیاف برای عادی سازی روابط بین اردوغان و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، میانجیگری کرده است.
دوم: رئیسجمهور اردوغان با تحریمهای اقتصادی دو سویهای روبروست از یک طرف آمریکا، ترکیه را به سبب خرید سامانههای موشکی اس ۴۰۰ از روسیه تحریم کرده است و از طرف دیگر با تحریمهای اتحادیه اروپا روبروست، چون این اتحادیه از یونان و قبرس در منازعه مرزی آبی مربوط به ذخایر گاز و نفت حمایت میکند و اردوغان معتقد است لابی یهودی در آمریکا و اروپا میتواند به وی در جلوگیری یا کاهش این تحریمها کمک کند.
سوم: با شکست دونالد ترامپ، رئیس جمهور کنونی آمریکا، در انتخابات اخیر ریاست جمهوری و پیروزی جو بایدن دشمن ترامپ که از کردها و مسئله آنان حمایت میکند، اردوغان به همپیمان اسرائیلی و نفوذش برای حمایت از وی در هرگونه رویارویی در آینده با دولت جدید آمریکا که انتظار میرود از دشمنان اردوغان به خصوص فتح الله گولن حمایت کند، نیاز دارد. گولن به دست داشتن در کودتای نظامی اخیر در ترکیه متهم است.
چهارم: رئیسجمهور اردوغان با توجه به حرکت پیاپی شماری از حکومتهای عربی به خصوص کشورهای عربی حاشیه خلیج (فارس) در عادیسازی روابط با اسرائیل تصمیم گرفت از این فرصت برای پیوستن به این روند بهره برداری کند و این گام را بردارد و برای عادی سازی روابط نه تنها با اسرائیل بلکه با دیگر کشورهای عربی و کشورهای عربی حاشیه خلیج (فارس) مانند عربستان و مصر تلاش میکند. نکته قابل تأمل آن است که اردوغان حتی یک کلمه از گام مراکش در عادیسازی روابط با اسرائیل انتقاد نکرد حال آن که وی از مراکش زیاد خوشش نمیآید و محور روابط او با کشورهای اتحادیه مراکش عربی، الجزایر و تونس است.
مبادله سفیر، افزایش حجم مبادله تجاری و نیز عمیق کردن روابط ترکیه و اسرائیل، چشمانداز مرحله آینده خواهد بود، اما آیا این «کودتا» به بروز تغییراتی در سیاست «ترکیه اردوغانی» در قبال هم پیمانانش به خصوص جنبشهای اسلام سیاسی و اخوان المسلمین و مشخصاً جنبش حماس منجر خواهد شد؟
نکته قابل تأمل آن است که جنبش حماس که از دولتهای سازشکار عربی و تازهترینش دولت مراکش به شدت انتقاد کرده حتی یک کلمه درباره اعلام مقاصد ترکیه برای عادیسازی روابط که شخص رئیسجمهور اردوغان به زبان آورده، اظهار نظر نکرده است آیا این بدان معناست که حماس از گام عادیسازی روابط ترکیه با اسرائیل غافلگیر نشده یا آنکه از آن اطلاع قبلی داشته است؟
پرسش دیگری که مطرح است آیا این عادیسازی روابط ترکیه با اسرائیل پیش زمینه یا پوششی برای عادیسازی قطر و اسرائیل است به اعتبار اینکه قطر بزرگترین همپیمان اردوغان در منطقه محسوب میشود؟
ما پاسخهای مشخصی به این پرسشها نداریم، اما بعید نمیدانیم این عادیسازی رسمی و شتابان ترکیه با اسرائیل موجب متزلزل شدن جایگاه رئیسجمهور اردوغان در میان همپیمانان اسلامگرایش یا در میان بیشتر آنان منجر شود و شاید دودستگیهایی در جنبشهای اسلامی سیاسی در جهان اسلام و مشخصا خاورمیانه به وجود آید و دو جریان ظهور کند. جریانی که به ماندن در زیر چتر اردوغان به بهانه مصلحتگرایی ادامه دهد و جریان دیگری که از ترکیه جدا شود و راهبردهای تندی اتخاذ کند و این ما را به به نوعی به یاد سناریوی مشابهی میاندازد که در مصر پس از امضای توافقنامههای کمپ دیوید اتفاق افتاد زمانی که شماری از جنبشها مانند جهاد اسلامی و گروه مبارز جماعت اسلامی جدا شدند.
شاید رئیسجمهور اردوغان با گام عادیسازی روابط با اسرائیل که با همه ادبیات و اعتقادت اعلام شده او مغایرت دارد خواست انزاوی منطقهای و بینالمللی را بشکند، اما از نظر ما، شخص اردوغان بزرگترین قربانی این گام اشتباه او خواهد بود، زیرا ممکن است باقیمانده دوستانش را از دست بدهد و از دشمنان نیز که تعدادشان هم کم نیستند، چیزی نصیبش نخواهد شد.
در انتهای این مطلب آمده است: معتقدیم اسرائیل و لابی هایش اردوغان را نخواهند بخشید و از دشمنی با او صرف نظر نخواهند کرد و او را از بحرانهای کنونیاش نجات نخواهند داد و آنان تلاش خواهند کرد تا آنجا که میتوانند از اردوغان باجخواهی کنند تا بهای سنگینی از او دریافت کنند.