با پیروزی جو بایدن در این انتخابات ، طرف های دیگری هم که با آمریکا در تعامل بودند گرفتار پیچ های متعددی شدند که به ناچار باید در مسیر سیاست های خود بپیچند مهمترین این پیچ در عربستان نمودار شده است.
از سال 2017 – که ترامپ به عربستان سفر کرد – محمد بن سلمان ولی عهد سعودی، خود را به عنوان کارمند معمولی ترامپ در خدمت وی قرار داد و اعتبارنامه خود شامل معامله ای به ارزش صدها میلیارد دلار را تقدیم وی کرد.
وی همه این کارها را انجام داد تا هر چه سریعتر به هدف خود یعنی تخت پادشاهی برسد و بقیه ماجرا را همه می دانند. بن سلمان همه آرزوها و رؤیاها و امیدهای خود را به دونالد ترامپ بست و با شکست ترامپ در انتخابات آمریکا، همه این آرزوها به باد رفت.
گزارش ها حکایت از آن دارند که بن سلمان حدود سه ماه قبل به مشاوران و عناصر نزدیک خود اطلاع داده بود که عربستان باید خود را برای تغییرات بزرگ آماده کند. منظور او از تغییرات بزرگ، شکست ترامپ و پیروزی جو بایدن و پایان ماه عسل و خوشگذرانی ولی عهد با ترامپ بود.
پرونده های متعددی در دوره زمامداری ترامپ روی میز عربستان بود از جمله قطع رابطه با قطر، دشمنی با ترکیه و از همه مهمتر پرونده سازش عرب و رژیم صهیونیستی که آرام آرام توسط جراد کوشنر، یوسی کوهن، بنیامین نتانیاهو و ایدی کوهن پیش رانده می شد.
تصور کنید که ترامپ در انتخابات پیروز می شد، این پرونده ها چه سرنوشتی پیدا می کردند؟
ریاض با پشتیبانی ترامپ (یا دست کم بی توجهی او)، به فشارهای خود علیه قطر و محاصره این کشور ادامه می داد.
دشمنی با ترکیه آنهم با حمایت و تشویق های محمد بن زاید، دوست بن سلمان، در حدی فراتر از تحریم کالاهای ترک شدت می گرفت.
روند سازش و عادی سازی روابط نیز ظرف چند ماه تکمیل می شد و نتانیاهو به ریاض سفر می کرد. به این ترتیب ترامپ مأموریت خود را انجام داده و بزرگترین پاداش نصیب نتانیاهو – که وضعیتی بسیار بحرانی در داخل فلسطین اشغالی دارد – می شد.
اما اکنون با شکست ترامپ، آمریکا منتظر رئیس جمهور جدید است و همه این رشته ها، پنبه شده است و بن سلمان چاره ای ندارد جز اینکه تمام مهارت و هنر خود را به کار بگیرد تا بتواند سر پیچ بحران جدید با موفقیت بپیچد و بتواند به هدف اصلی خود یعنی تخت پادشاهی برسد.
در اینجا مهمترین موضوع، روند سازش است. ترامپ سعی کرد بایدن را از این دستاورد محروم کند لذا مایک پمپئو، وزیر خارجه خود را به رژیم صهیونیستی فرستاد تا به اتفاق نتانیاهو به عربستان رفته و در جده با بن سلمان دیدار کنند. اینجا بود که طرف صهیونیستی زودتر از موقع دهان باز کرد و طبق عادت، با درز دادن این خبر، طرف عرب را رسوا کرد و راهی جز تکذیب برای عربستان باقی نگذاشت.
البته محاسبات جدیدی که با پیروزی بایدن شکل گرفته است، بن سلمان را مجبور به تجدید نظر در موضوع عادی سازی روابط در دوره زمامداری ترامپ کرده است. وی با سیاست ها و ماجراجویی های خاص خود، بهانه های لازم را در اختیار جو بایدن قرار داده است تا وی همانطور که در تبلیغات انتخاباتی خود قول داده بود، حمایت واشنگتن از عربستان را متوقف کند. لذا بن سلمان نمی خواهد با تکمیل روند سازش در دوره زمامداری ترامپ – که خود گرفتار منازعات داخلی است – بیش از این پشتوانه های خود را از دست بدهد. بنابراین تصمیم وی مبنی بر تأخیر در روند سازش نه از سر علاقه به آرمان فلسطین بوده است و نه عذاب وجدان و نه تلاش برای بازگشت به راه درست. بلکه صرفا می خواهد از روند سازش به عنوان برگ برنده به جلب نظر جو بایدن استفاده کند.
اما آیا بن سلمان موفق می شود وفاداری خود را به رئیس جمهور جدید آمریکا نشان دهد؟ سئوالی که در اینجا مطرح می شود این است که وقتی ترامپ که دوست و حامی بی چون و چرای بن سلمان بود در ازای این حمایت 450 میلیارد دلار را ظرف چند روز از او می گیرد، بایدن که دشمن و منتقد اوست، در ازای حمایت چه هزینه ای را از او مطالبه خواهد کرد؟ 450 میلیارد دلار در مقابل هزینه ای که عربستان قرار است از این به بعد بپردازد، هیچ است.