تجربه مدیریتی کشور توسط دولتِ روحانی در 7 سال گذشته نشان میدهد که از همان ابتدا چشم امید تیم اقتصادی و رئیس دولت برای حل مشکلات اقتصادی کشور به غرب دوخته بود و با همین نگاه هم رسماً 7 سال مردم را معطل نگه داشتند تا بلکه گشایشی از غرب صورت بگیرد و گره ای از مشکلات اقتصادی مردم باز شود.
این دیدگاه باوجود شکست در برجام و مذاکرات قبل از آن و معطلی چندساله اقتصاد کشور برای اتخاذ سیاست های مناسب اقتصادی، در ماه های پایانی دولت و بعد از تغییر رییس جمهور آمریکا نه تنها همچنان بین دولتی ها وجود دارد بلکه پررنگ تر از قبل هم شده است.
دولت همچنان معتقد است ریشه تمام مشکلات کشور در تحریم هاست و تا زمانی که تحریم ها برداشته نشود احتمالاً نباید انتظار حل مشکلات را هم داشت؛ برهمین اساس هم بار دیگر سودای مذاکره از سوی دولت و طرفداران اصلاح طلبش سر داده می شود بی آنکه حداقل نگاهی به عملکرد 7 سال قبل خود داشته باشند.
باوجود رشد افسارگسیخته قیمت ها در بازارهای مختلف و ثبت رکورد دلار 30 هزار تومانی، سکه 16 میلیونی، پراید 100 میلیونی، گوشت بالای صد هزار تومانی، مرغ 36 هزار تومانی، مسکن چند میلیاردی و ... معاون اول رئیس جمهور گفته است که عملکرد ما از حافظه مردم پاک نخواهد شد!
اتفاقاً آقای جهانگیری به نکته دقیقی اشاره داشته است، امکان ندارد مردم فراموش کنند که چطور در دولت آقای روحانی دلار از 3 هزار تومان به 32 هزار تومان هم رسید؟ چه شد که سکه از یک میلیون تومان به 16 میلیون تومان رسید؟ پراید 17-18 میلیونی چرا یکباره بالای 100 میلیون تومان قیمت خورد؟ حتماً مردم فراموش نخواهند کرد که در دولت آقای روحانی خانه دار شدن به آرزوی محال تبدیل شد. مگر می شود گرانی قیمت بنزین و افزایش سایر قیمت ها را در این دولت فراموش کرد. آنهم دولتی که از ابزار خوب مذاکره هم بهره برد ولی وضع اقتصاد، حتی پس از مذاکره و قبول برجام هم بدتر شد که نشان می دهد، اینها مذاکره کنندگان خوبی هم نیستند و بیش از آنکه به نفع معیشت مردم امتیاز بگیرند، امتیاز می دهند.
قطعاً آمار کاهش چشم گیر مصرف گوشت و مرغ در دولت روحانی از حافظه تاریخی مردم و رسانه ها پاک نخواهد شد؛ گوشت 140 هزار تومانی و مرغ 36 هزار تومانی را مگر می شود فراموش کرد؟ افزایش قیمت ها با دستور دولت را مگر می توان فراموش کرد؟
اما قسمت تأسف بار سریال گرانیها و تورم افسارگسیخته در این دولت آنجاست که باوجود فشارهای سنگین اقتصادی بر مردم بجای آنکه شاهد تکاپو در تیم اقتصادی دولت برای رفع مشکلات از داخل و تقویت معاش خانوار باشیم، چشممان به دعواهای زرگری آقایان با مجلس دوخته شد.
درست زمانی که مجلس رأساً دست به کار شد تا گامی برای حل مشکلات مردم بردارد و طرح پرداخت یارانه حمایتی را تصویب کرد، انتقادها از تیم اقتصادی دولت بلند شد که مردم نیازمند اعانه نیستند و ... . محمدباقر نوبخت در نامه ای به رئیس مجلس نوشت که مردم ایران به جای اعانه و یارانه از مدیران خود رفع تحریم و برداشتن زانوی زور از گلوی اقتصاد ایران را طلب می کنند.
عبارت «مردم رفع تحریم میخواهند نه اعانه و یارانه» ترجمان جمله معروف رئیس جمهوری در مناظرات انتخاباتی سال 1392 مبنی بر «چرخش همزمان چرخ سانتریفیوژ و چرخ زندگی مردم» است ولی امروز بعد از گذشت 7 سال نه چرخ معیشت مردم میچرخد و نه چرخ سانتریفیوژ!
تکرار این جملات آنهم بعد از گذشت 7 سال و باوجود شکست های سنگین در مذاکرات و برجام، ثابت می کند که رسماً دولت کار را به مانند گذشته تعطیل کرده و بازهم چشم به آمریکا دوخته و اینبار منتظر است تا با بایدن به مذاکره بنشیند.
همانطور که آقای جهانگیری گفتند، مردم قطعا عملکرد دولت را فراموش نخواهند کرد؛ آقای جهانگیری مطمئن باشید مردم فراموش نخواهند کرد در روزهایی که با سختی به فکر تأمین نان شبشان بودند شما و دولت محترم به جای آنکه حداقل کاری کنید تا از حجم فشارهای اقتصادی بر زندگی مردم بکاهید با راه اندازی دعواهای سیاسی بار دیگر کلید مشکلات را در مذاکره با غرب دانستید و راه را برای سوداگران و سودجویان در بازار هموار کردید.
قطعا مردم نیازی به اعانه دولت ندارند ولی حداقل انتظاری که از دولت دارند این است که برای یکبار هم شده به وظایف خود عمل کند و حداقل با گران فروشی ها و احتکار برخورد کند؛ مردم بارها گفته اند که حاضرند یارانه ها را به دولت پس بدهند ولی قیمت ها به همان روال سابق برگردد نه اینکه هر روز شاهد رکورد زنی در یک بازار باشیم.
پرواضح است که دولت و جریان سیاسی اصلاح طلب که کشور را 7 سال معطل مذاکرات سیاسی و ... کرده اند توان و عُرضه مدیریت ندارند که اگر داشتند امروز نباید قیمت ها در بازارهای مختلف در سکوت کامل دولت سر به فلک بکشد؛ در 7 سال گذشته تولید را با چشم دوختن به غرب تقریباً زمین گیر کردند و ماحصل آن بیکاری و افزایش قیمت ها در بخش های مختلف شد.
اما اتفاقی که این روزها مدام در حال تکرار است، دیگر در بازار سرمایه گذاری و ... نیست بلکه حلقهی فشار اقتصادی دقیقاً سفره مردم را نشانه گرفته و با شتاب بیشتری نسبت به سال های قبل همراه شده است؛ در هفته های اخیر هر روز یک بازار از کالاهای اساسی به دلیل ضعف مدیریتی دولت با بحران رو به رو شده است.
هنوز اتفاقاتی که برای بازار روغن رخ داده بود به سرانجام نرسید که خبر آمد مرغ پرواز کرده و قیمت آن بالای 36 هزار تومان شده است؛ سریال گرانی کالاهای اساسی درحالی همچنان ادامه دارد که تیم اقتصادی دولت و معاون رئیس جمهور که اتفاقاً مسئول اصلی این وضعیت هستند معتقدند مردم الان خواهان رفع تحریم ها هستند!
آقای نوبخت، مردم قبل از اینکه خواهان رفع تحریم ها باشند خواهان دولتی هستند که مسئولیت پذیر باشد و بجای سکوت در مواقع بحرانی وارد میدان شود و مدیریت عرضه و قیمت ها را برعهده بگیرد نه اینکه حتی آب خوردن مردم را نیز به تحریم ها گره بزند! این راه را قبلاً آقای رئیس جمهور رفته بودند و ماحصل آن برجامی شد که همه از نتایج آن آگاهیم.
نکته مهم درباره مذاکره و لغو تحریم ها اما در توان مدیریتی مسئولان دولت است؛ چطور باید از دولتی که توان مدیریت قیمت مرغ و تخم مرغ را هم ندارد، انتظار داشت که باردیگر پای میز مذاکره با امریکا نشسته و به دنبال آن دستاوردهای قویای نظیر لغو تحریم ها را داشته باشد؟
مردم می توانند بار دیگر به مذاکره دولتِ روحانی با امریکا دلخوش باشند درحالی که شاهد هستند در 7 سال گذشته دولت حتی نتوانسته بازار یک محصول مشخص را مدیریت کند؟ چطور این دولت می تواند با دست پر به مذاکره با دولتی برود که با تمام قوا برای فشار به کشور ایران و مردمش بسیج شده است؟
چقدر محتمل است دولتی که عملاً کار را رها کرده و حتی نمی تواند قیمت کالاهای اساسی را مدیریت کند، در مذاکره با دولت امریکا برای ایران و مردم امتیاز بگیرد؟
قطعاً مردم خواهان رفع تحریم ها هستند ولی با توجه به تجربه گذشته و حال دولت آقای روحانی حتی اگر الان در شرایطی باشیم که مذاکره در قالب برجام با پیش شرط های جمهوری اسلامی یعنی لغو تمام تحریم ها را پیش رو داشته باشیم، قطعا آبی از دولت در این خصوص گرم نمی شود و بهتر است اگر فرصتی برای مذاکره هم باشد در اختیار افراد کاربلدتر قرار گیرد و این دولت علی الحساب به مذاکره با فعالان بازار داخلی بپردازد و ریشه گرانی های اخیر را جست و جو کند!