رضوان محاب متخصص حوزه سلامت روان در مورد اختلال وسواس فکری -عملی اظهار کرد: این بیماری یک اختلال مزمن و مقاوم به درمان است. سازمان جهانی بهداشت این اختلال را در میان 10 عامل ایجاد کننده ناتوانی اساسی در انسان قرار داده است.
وی با بیان اینکه اختلال وسواس یکی از پیچیده ترین اختلالهای روانی است و درمان آن یکی از دشوارترین درمانها در بین اختلالات نورتیک است، افزود: ممکن است اختلال وسواس، پایه ژنتیک داشته باشد البته وقایع استرسزا نیز این اختلال را آغاز یا وخیمتر میکنند.
این متخصص حوزه سلامت روان ادامه داد: وسواس میتواند فکری، عملی یا ترکیب هر دو باشد. وسواس فکری شامل افکار، تصاویر و یا امیال ناخواسته و مزاحمی هستند که شدیدا فرد را مضطرب میکنند و فرد نمیتواند این اضطراب را نادیده بگیرد و گاهی برای رهایی موقت از اضطراب ناشی از افکار یک رفتار تکراری یا همان وسواس عملی را انجام میدهد.
وی اضافه کرد: موضوعات وسواس فکری در افراد بسیار متنوع هستند. شایعترین انواع آن شامل ترس از آلودگی و کثیفی، افکار ترس آلود از اقدامی خشن نسبت به دیگران است؛ وسواس عملی شامل رفتارهایی است که فرد این رفتارها را به قصد رهایی و کاهش اضطراب ناشی از افکار وسواسی انجام میدهد.
محاب، شایعترین انوع وسواس عملی را شامل شستن دستها بیش از حد معمول، طولانی بودن کارهایی مثل دوش گرفتن، مسواک زدن یا دستشویی رفتن، چک کردن در، شیرگاز، چک کردن شرایط جسمی خود مثل انجام زیاد آزمایش ایدز و..، دوباره خوانی یا دوباره نویسی مثل 5 بار خواندن یک پاراگراف، شمارش در حین انجام یک تکلیف تا رسیدن به یک شماره «خوب»، «درست» یا «امن»، حذف کردن مثل جایگزین کردن یک کلمه «خوب» به جای یک کلمه «بد» برای از بین بردن اثر منفی آن، سؤال پرسیدن مداوم برای مطمئن شدن مثل مطمئنی لباسم به سطل زباله نخورده است، عنوان کرد.
وی تصریح کرد: کسی که به اختلال وسواس مبتلاست اگر تحت درمان قرار نگیرد، شدت وسواسش به مرور زمان زیاد می شود به نحوی که در انجام کارهای روزانه اش با مشکل مواجه می شود؛ شدت درگیری فرد درباره افکار یا اعمال وسواسی متفاوت است و می تواند از خفیف تا فوق شدید باشد.
این مدرس دانشگاه در پاسخ به این پرسش که «آیا این بیماری قابل بهبود است؟»، گفت: برای درمان ایدهآل و موفق هر فرد مبتلا به وسواس، با توجه به شدت وسواس، گاهی باید چندین درمان را با هم ترکیب کرد. در حالت ترکیب درمانی ما زودتر به نتایج درمانی مثبت، دسترسی پیدا کرده و فرد زودتر سیکل بیماری را طی خواهد کرد؛ در حالت ترکیب درمانی، فرد تحت درمان فشار کمتری را حس خواهد کرد. برای رسیدن به اثرات درمانی بهتر، توصیه اول این است که برای درمان، بصورت همزمان از هر دو روش درمانی یعنی مصرف داروهای ضد وسواس و روان درمانی از نوع شناختی-رفتاری استفاده شود، در این صورت طبیعتا نتایج درمانی بهتری بدست خواهد آمد.
وی افزود: نتایج بهتر نه فقط به علت توأم شدن دو روش درمانی است بلکه به این دلیل است که درمان شناختی-رفتاری در آغاز تکنیک هایش با اضطراب کم و بیشی همراه است که مصرف دارو آن را تخفیف داده و انجام تمریناتی که از سوی درمانگر داده می شود را راحتتر می کند. داروهایی که برای درمان بیماری وسواس استفاده می شود متنوع بوده که از آن میان می توان به فلوکستین، فلووکسامین، سرترالین وسیتالوپرام اشاره کرد.
محاب ادامه داد: درمان دیگری که در کنار دو درمان دارو و روان درمانی نتایج خوبی به همراه دارد، استفاده از نوروتراپی است که از بین آنها درمان تحریک الکتریکی مغز از روی جمجمه یا TDCS یک درمان غیرتهاجمی و بدون عارضه است که در اکثر کشورهای پیشرفته در حال حاضر مورد استفاده قرار می گیرد. فلسفه استفاده از درمان نوروتراپی به این نکته برمی گردد که در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فعالیت برخی از قسمت های مغز تغییر میکند به عنوان مثال اختلال وسواس عموما به عنوان بدکارکردی لوب فرونتال و نواحی زیرقشری مغز تعبیر میشود.
وی افزود: در بسیاری از مطالعات رفتارهای تکراری غیر ارادی، از قبیل اعمال وسواسی به توانایی مختل شده مدارهای قشر فرونتال در بازداری حرکت جسم پینهای نسبت داده شده است. طبق تحقیقات کلیمک و همکاران در سال 2016 تعداد کمی تحریک الکتریکی مغز از روی جمجمه یا TDCS با تحریک آندال فرونتال و تحریک کاتدال قشر گیجگاهی به طور قابل ملاحظهای می تواند علائم اختلال وسواس-جبری را کاهش دهد. در سالهای اخیر تحقیق درباره کارآمدی تکنیک های غیر تهاجمی تحریک مغز، به خصوص تحریک الکتریکی مغز از روی جمجمه نتایج امیدوار کننده ایی در درمان اختلال وسواس-جبری نشان داده است، که در بحث های آتی به توضیح دقیق تر این درمان می پردازیم.