
به گزارش افکارنیوزبه نقل از تابناک، با شناسایی هویت مقتول کشف شده در خیابان ابراهیمی، پرونده گشوده شده مقابل بازپرس ویژه قتل پایتخت، وارد فاز تازه ای از پیگیری ها شد.
قرار گرفتن سطل زباله زرد رنگ در صندلی عقب خودروی ۲۰۶ پارک شده در خیابان بالاخره با توقف ۵ روزه این خودرو ناشناس و بوی تعفنی که از آن به مشام می رسد، موجب می شود که ساکنان محله موضوع را با پلیس در میان بگذراند. با این گزارش ماموران در محل حاضر شده و در سطل زباله با جسد زنی مواجه می شوند که با ضربات چاقو به شکم و دیگر اعضای بدنش به قتل رسیده و در پلاستیک زباله پیچیده شده است، در شرایطی که تعفن جسد نشان دهنده این موضوع بود که چند روزی از زمان وقوع جنایت گذشته است.
در ادامه ماموران بلافاصله با حفظ صحنه، بازپرس کشیک ویژه قتل از دادسرای جنایی را باخبر می کنند تا با حضور بازپرس و اکیپی از کارآگاهان جنایی، تحقیقات پرونده برای شناسایی عامل یا عاملان جنایت آغاز شود.
مراجعه مادر مقتول به کلانتری
به گزارش روزنامه جوان، صبح روز پنج شنبه ۱۸ آبان ماه، زن سالخوردهای وحشتزده به کلانتری ۱۰۳ گاندی رفت تا مأموران را از ناپدید شدن دختر ۳۲ سالهاش به نام لیلا باخبر کند. وی گفت: من در یکی از محلات جنوب تهران زندگی میکنم و دخترم که آرایشگر است، به تنهایی در شمال شهر زندگی میکند. لیلا چند روز پیش از من خواست برای ده روز به خانه او بروم و از دو روز قبل هم به خانه او رفتم تا اینکه شب قبل مشغول خوردن شام بودیم که تلفن همراهش زنگ خورد و او بعد از چند دقیقه مکالمه، آماده شد تا از خانه بیرون برود. لیلا گفت: در مرکز خرید تیراژه با دکتر داروسازی قرار ملاقات دارد و به زودی
به خانه برمیگردد. بعد هم با خودرو ۲۰۶ خودش به ملاقات دکتر رفت و دیگر از او خبری نشد.
شاکی ادامه داد: چند ساعت بعد از رفتن لیلا، نگرانش شدم و بارها با تلفن همراهش تماس گرفتم اما وقتی به تماسهایم جواب نداد، چند قرص آرامبخش خوردم و خوابیدم تا اینکه نیمههای شب در آپارتمان باز شد. تصور کردم لیلا به خانه برگشته اما وقتی در باز شد، با مرد میانسالی روبهرو شدم که با دیدن من شوکه شد. وقتی جیغ کشیدم، ترسید و فرار کرد. او با دسته کلید دخترم وارد خانه شده بود.
وی ماجرا را این گونه ادامه می دهد: بلافاصله با تلفن همراه لیلا تماس گرفتم اما این بار از آن سوی خط مرد ناشناسی جواب تلفن را داد. او خودش را پلیس معرفی کرد و گفت دخترم را دستگیر کردند و بعد از بازجویی آزاد میشود. خیلی نگران بودم و خوابم نمیبرد تا اینکه نیمههای شب همان مرد با تلفن همراه لیلا با خانه تماس گرفت. او تمام اطلاعات ریز و درشت من و دخترم را داشت و حتی میدانست که من و لیلا شام چه خوردهایم یا اینکه من به چه بیماری مبتلا هستم.
مرد ناشناس به من گفت: دخترم را گروگان گرفته و تا چند ساعت دیگر پیکی به در خانه میفرستد تا تمام مدارک ماشین و یکسری مدارک لیلا را به او بدهم. او تهدید کرد چنانچه موضوع را به پلیس بگویم، دخترم را خواهد کشت اما پیکی نفرستاد و من تا صبح از نگرانی نخوابیدم و اکنون به اینجا آمدهام تا دختر جوانم را هرچه زودتر پیدا کنید.
با طرح این شکایت، تیم زبدهای از کارآگاهان مبارزه با آدم ربایی پلیس آگاهی برای ردیابی دختر جوان تجسسهای خود را آغاز کردند تا اینکه شامگاه جمعه ۲۶ آبان ماه بدن بی جان و خونین فردی با مشخصات لیلا در سطل زباله در خودروی ۲۰۶ کشف می شود و مطابقت استعلام پلیس از پلاک خودرو، حکایت از آن دارد که مقتول کسی نیست جز همان دختر آرایشگری که چند روز پیشتر، ناپدید شده بود.
در ادامه، مادر لیلا با حضور در پزشکی قانونی جسد دخترش را شناسایی می کند تا پیگیری پرونده گم شدن فرزندش وارد فاز جنایی شود.