رضا رویگری در سال 1325 در تهران به دنیا آمد. رضا رویگری بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون و خواننده خوش صدای کشورمان است. رضا رویگری پسری به نام کیارش دارد که متولد 1353 است. رضا رویگری در سال 1391 با تارا کریمی ازدواج کرد. رضا رویگری در حرفهٔ نقاشی نیز فعال بوده است.
اگر به شما بگویند یک هنرمند را که مجموعه خوبی از صدا و تصویر است نام ببرید بیبرو برگرد یاد رضا رویگری میافتید. رویگری چه در دهه شصت که جوان اول سینمای ما بود و چه حالا که خودش در گذار از شصت و چند سالگیاش قرار دارد همیشه مرد خوشتیپی بوده که همه میخواستند مثل او باشند. کیان ایرانی سریال مختار این روزها حالش خوب نیست.
آنچه او را بیش از بیماری آزار میدهد روزهای کمکاریاش است و روزهای دوری از بازیگری یا به قول خودش آن شکل از بازیگری که دوستش دارد. راستش صحبت کردن با بعضی چهرهها بهانه نمیخواهد چون همیشه طراوت و تازگی ناب خودشان را دارند و اگر آن طرف ماجرا مرد خوشصحبتی چون رویگری باشد که دیگر این گفتوگو رنگوبویی دلنشینتر هم پیدا میکند.
یک قانون نانوشته در دیدار با رویگری وجود دارد با این مضمون که «اگر کنار او بودید و به شما خوش نگذشت، ایراد از شماست!» مصاحبه با او و همسر محترمش تارا کریمی که این روزها همراهترین یار زندگی این ستاره است سرشار از ناگفتههایی است که نظیرش را شاید تا به حال در مصاحبههای دیگری از آنها نخواندهاید. پاسخ همه کنجکاویهای شما در دل این چند صفحه با جوابهای رک، صادقانه و بیرودربایستی رویگری و همسرش داده شده است.
این روزها بیشتر از چه کسی دلگیر هستید؟
رضا: از اینکه سلامتی ندارم چون آدمی پرجنب و جوش بودم و این وضعیت خیلی آزارم میدهد. البته خدا را شکر حالا حالم بهتر است و خوب هم خواهم شد. گاهی شده دعوت به کار شده و رفتهام اما بعد که وضعیت مرا میبینند منصرف میشوند و دیگر تماس نمیگیرند و این آزارم میدهد. دوست دارم به این آدمها بگویم اگر رویگری کیان «مختارنامه» را میخواهید باید تمام سرمایه فیلم خود را به من بدهید. البته بخشی از دلگیری من مربوط به آدمهاست؛ منظورم مردم نیست چون مردم همیشه و همه جا واقعا به من لطف دارند؛ منظورم آدمهایی است که شایعات درست و پخش میکنند. شایعاتی مانند اینکه من مردهام. حالا دیگر با گستره رسانههای اجتماعی هرکسی میتواند به راحتی این کار را بکند. گاهی هم خبر پخش میکنند که باز سکته کردهام؛ در حالی که من فقط یک بار سکته کردم. خدا را شکر الان بهترم و همراه آقای احمدلو سریال کار میکنم.
رضا: دوستان محبت دارند اما از بعضیهایشان توقع داشتم دستکم زنگی به من میزدند. بعضیهایشان اصلا مرا یادشان رفته است. خدا نکند کسی به این بیماری دچار شود اما هیچکس نمیتواند مطمئن باشد اتفاقی برایش نمیافتد. من در یک لحظه اینطور شدم. کسی انرژی مرا در سینما نداشت. حتی خود آقای میرباقری سر سریال «شاهگوش» به من میگفت تو در انرژی روی مرا هم کم کردی.
دوره درمان خود را سپری میکنید. .
رضا: بله، فیزیوتراپی را ادامه میدهم. کارهایی مانند کاراتراپی و نوازشدرمانی حتی طب سوزنی هم انجام میدهم که البته دردناک است ولی میترسم آب بخورم چون مثل آبکش تمام تنم سوراخ شده است.