هاشم بیگ زاده بازیکنی کمحاشیه که معمولاً سرش به کار خودش است و درگیر حواشی نمیشود. اگرچه در دوران اوج فوتبالش امیدهای زیادی برای پیشرفت و حضور در تیمهای اروپایی داشت، اما هر بار مسائلی در دقیقه 90 مسیر او را بستند.
از آنچه در این چند سال بر او گذشته میگوید؛ اینکه از بچگی به پرسپولیس علاقه داشته اما استقلال را انتخاب میکند و حالا هم خودش را استقلالی میداند.
از حواسپرتیهایش که باعث شده امیر قلعهنویی بر سر خود بکوبد، از پرویز مظلومی که او را پس از سالها از استقلال کنار گذاشت، از خواستگاری و زندگی خانوادگی تا خواب حضور در آرسنال و بازی در تیم آرسن ونگر!
هاشم از خوانندههای محبوبش، سوتیهای کلامیاش، نچسب بودن امیرحسین صادقی و... هم حرفهای جالبی زده است.
از او میپرسیم چطور شد که پس از عکس گرفتن با پیراهن شماره 16 پرسپولیس، ناگهان با چرخشی 180 درجهای سر از استقلال درآورد؟ هاشم این موضوع را به "تقدیر و قسمت" ربط میدهد: «هر کس از بچگی علاقهای داشته است و من هم پرسپولیس را دوست داشتم، اما بزرگتر که شدم استقلالی شدم. از فجرسپاسی اول به باشگاه پرسپولیس رفتم و قرارداد بستم ولی تقدیر و سرنوشت دست خداست و برای من هم سبب خیر شد. آن سال امیر قلعهنویی مربی استقلال بود و با استقلال قهرمان شدیم و در این تیم ماندگار شدم. اگر مسائل پشت پرده پیش نمیآمد تا الآن هم استقلال بودم و با استقلال هم خداحافظی میکردم. ولی چون بازیکن بیحاشیهای بودم و اهل زد و بند نبودم، از استقلال بیرون افتادم. الآن هم استقلالی هستم و به آن افتخار میکنم.»
هاشم با استقلال به پیراهن تیم ملی رسید و قرار بود در جام جهانی مقابل لیونل مسی بازی کند. این قضیه برای مدتی سوژه شبکههای اجتماعی و رسانههای ورزشی بود: «قبل از جام جهانی فردوسی پور پرسید دوست داری با چه تیمهایی همگروه شوی؟ من هم گفتم آرژانتین و شانسی هم درست از آب درآمد. یک مدت نمیتوانستم بیرون بروم. تا سوپری سر کوچه هم نمیتوانستم بروم. همه جا بحث من و مسی بود»
اما او بهترین شانس دوران فوتبالیاش یعنی حضور در جام جهانی را با یک مصدومیت شدید از دست داد. بیگزاده پزشکان تیمش را در این قضیه مقصر میداند که با سهلانگاری سرنوشت او را تغییر دادند و البته به "چشم مردم" هم اشاره میکند؛ «هیجان داشتم که در جام جهانی دیده شوم. به من گفته بودند چون فیزیک بدنیام بیشتر به اروپاییها شبیه است، اگر بتوانم یک بازی انجام دهم، میتوانم به یک تیم خوب بروم. متأسفانه قسمت نشد، فکر کنم چشم مردم کار دستم داد. مصدوم که شدم، داغان شدم، چون جام جهانی نزدیک بودم و فهمیدم چه اتفاقی برایم افتاده است. گریه میکردم و اعصابم خرد شده بود و با دکترها دعوا کردم. خیلی وضعیت بدی بود.»
او در ادامه تاکید کرد: «قبل از تمرین و بازی به آنها گفته بودم که چنین مشکلی دارم ولی آنها بهسادگی گذشتند و گفتند چیزی نیست. همینطور بهسادگی سرنوشت آدمها عوض میشود.»
هاشم از آرزو و خواب و خیالهایش برای بازی در آرسنال هم میگوید: «همیشه دوست داشتم در لیگ برتر انگلستان و در آرسنال بازی کنم. 10-15 سال پیش خوابش را دیده بودم و ونگر هم مربی بود. وقتی رفتیم جام جهانی با خودم گفتم به هر چیزی فکر کنی همان هم اتفاق میافتد. فکر میکردم در جام جهانی بازی میکنم و شاید خدا توی سر ونگر انداخت که من را بگیرد.»
جریان خروج بیگزاده از استقلال چه بود؟ او هنوز هم از پرویز مظلومی دلگیر است اما در نهایت او را میبخشد؛ «البته روز آخر نقل و انتقالات پرویز مظلومی گفت تو را میخواهیم و بیا به تیم کمک کن. مهدی رحمتی هم آمد صحبت کرد که بمانم ولی چون با شخصیت من بازی کردند، علاقهای به ماندن نداشتم. از خدا خواستم کسی که این کار را با من کرد خودش هم یک روزی اینجوری ناراحت شود. تیمش بیست هفته صدر جدول بود، ولی قهرمان نشد. بعد هم جلویشان قهرمان جام حذفی شدم و جام را جلوی آنها بالا بردم. عزت و ذلت دست خداست.»
هاشم که این روزها دوباره به تیم قلعهنویی رفته و هنوز تکلیفش برای بازی در تراکتورسازی روشن نیست، خاطرهای دارد از دوران مربیگری او در استقلال و سوتیهای خودش؛ «در بازی نفت با استقلال که قلعهنویی سرمربی بود و 1-0 بازی را باختیم، توپ را از زیر پای من سانتر کردند و گل خوردیم. فردایش نمیشد امیرخان را نگاه کرد از بس عصبانی بود. من را صدا کرد و گفت صحنه گل چی کار کردی؟ چرا اینجوری کردی؟ من هم گفتم گل اول یا دوم؟ حالا ما 1-0 باخته بودیم. امیرخان زد توی سرش گفت ما را باش با کی میخواهیم قهرمان شویم، کلا ول کرد از تمرین رفت. کارد میزدی خونش در نمیآمد.»