
علیرضا جهانبخش درباره الگویش در فوتبال، توصیه به بازیکنان جوان برای بازی در اروپا، نگرانیها بابت نتایج نهچندان خوب نمایندگان ایران در آسیا، جو ورزشگاهها در ایران، عملکرد مهدی طارمی در اینتر، فاصله گرفتن سردار آزمون از فوتبال اروپا، رؤیایش برای ادامه اروپا و ... صحبت کرد.
الگویت در فوتبال چه کسی بود؟
مهدی مهدویکیا الگوی فوتبالی من است. سال آخر حضورم در داماش کنار آقا مهدی بازی کردم. زمانی که لژیونر شدم، به خاطر سوابقی که آقا مهدی از بازی در فوتبال اروپا داشت، با او در ارتباط بودم و در مواردی با نظراتی که داد به من کمک هم کرد. در سطح جهانی، همیشه از کودکی رونالدو نازاریو را خیلی دوست داشتم، مخصوصاً از جام جهانی ۲۰۰۲ که بازیهایش را دنبال میکردم. یک مقدار که جلوتر آمدم، فرناندو تورس را هم خیلی دوست داشتم. از بچگی طرفدار منچستریونایتد و عاشق رود فننیستلروی بودم و شانس بازی مقابل تیم او (پیاسوی آیندهوون) را با فاینورد هم پیدا کردم. این اواخر هم کریستیانو رونالدو یکی از الگوهایم به شمار میرفت و بازیکنی بوده که همیشه بازیهایش را دنبال کردهام.
تاکنون به بازیکنان جوانتر تیم ملی که پتانسیل بالایی دارند، توصیه کردهای که برای ادامه فوتبالشان به لیگ هلند یا فوتبال اروپا بروند؟ از ارتباطاتت در آینده برای معرفی این استعدادهای جوان به باشگاههای اروپایی (حداقل هلندی) استفاده خواهی کرد؟
در چهار یا پنج سال اخیر چه در جلسات تیم ملی، چه به صورت انفرادی که صحبتهایی بازیکنان جوانتر تیم انجام میدادم، دائماً به آنها گفتهام هر طور شده فوتبالتان را در اروپا دنبال کنید. نهتنها من، بلکه بازیکنانی مثل مهدی طارمی و کریم انصاریفرد هم چنین چیزی را به آنها گفتهاند. با احترام به لیگ خودمان که آن هم سقفی برای پیشرفت دارد به بازیکنان جوانتر میگویم هر جای اروپا شد، بروید و بازی کنید تا مسیر فوتبالیتان را هموارتر کنید و به باشگاههای بزرگتر برسید.
بچههای ما به لحاظ فنی و استعدادی پتانسیل خیلی خوبی دارند، ولی فوتبال ما هم تا یک جایی میتواند به آنها کمک کند. در آینده اگر بخواهم از ارتباطاتم استفاده کنم، هرچند کوچک حتماً با تمام وجود این کار را خواهم کردم؛ چه بسا که در سالهای اخیر در دو، سه مورد این کار را کردهام تا بچههایی که دوست داشتند به اروپا بیایند، به این هدفشان برسند. شرایط طوری است که باشگاههای هلندی و یا حتی بلژیکی و آلمانی ترجیح میدهند به جای هزینه کردن برای جذب بازیکنان ایرانی مثلاً سراغ جذب بازیکنانی از کشورهای اسکاندیناوی بروند و همین باعث شده روز به روز فوتبالیستهایمان در اروپا کمتر شود. فوتبال هم این روزها خیلی تغییر کرده و دیگر آن تعصبات قدیم روی پیراهن تیمها وجود ندارد و چه بخواهیم چه نخواهیم همه دنیا درگیر مسائل مالی شدهاند. شما الان ببینید که چه بازیکنان بزرگی قید حضور در فوتبال اروپا را زده و راهی عربستان شدهاند و این در فوتبال امروز انکارناپذیر است. با وجود همه این مسائل و بحث مالی که هست، همیشه به بازیکنان جوانتر گفتهام که هر طور شده بروید و لژیونر شوید.
نتایج تیمهای ایرانی در آسیا واقعا نگرانکننده شده و اختلاف ما با تیمهای عربستانی و برخی دیگر از کشورهای آسیایی روز به روز بیشتر میشود. مشکل کجاست؟ عدم سرمایهگذاری کافی یا مدیریت نادرست؟
اگر بخواهیم به طور کلی به فوتبال خودمان نگاه کنیم، مسئله مدیریت بیشترین تأثیر را داشته است. در همین اروپا و در همین هلندی که سالها در آن هستم، باشگاههایی که از نظر ساختار و مدیریت خیلی ثبات بیشتری دارند، در طولانی مدت در مقایسه با باشگاههایی که مدام در حال تغییر مربی و مدیر هستند؛ خیلی موفقترند. بر اساس تجربهای که در این سالها کسب کردهام، به اعتقاد من بزرگترین ایراد فوتبال ما مدیریت است.
همه فوتبالیها در خانه نشستهاند و یکسری روابط از جمله روابط سیاسی در فوتبال تأثیرگذار شده و تصمیمگیریها بر این اساس اتفاق میافتاد. تا موقعی که این روند (ادامه حضور غیرفوتبالیها در فوتبال) ادامه داشته باشد، روند فوتبال ما همینطور خواهد بود. شاید پول و امکانات هم به فوتبال ما بیاید و شرایط بهتری فراهم شود، اما آن پیشرفتی که لازم است، محقق نمیشود.
پرسپولیس، استقلال، سپاهان و تراکتور در این سالها بعضاً به خاطر بازیکنان و مربیانشان که تأثیرگذار بودند توانستند موفق شوند. در سالهای اخیر، تعداد مدیرانی که در فوتبال ما توانستهاند موفق و تأثیرگذار باشند، واقعاً انگشتشمار بوده است. بر این باورم که در وهله اول مدیر خوب خیلی میتواند تأثیرگذار باشد، اما با اینکه اختلاف فوتبال ما با کشورهای دیگر روز به روز بیشتر میشود، موافق نیستم. عربستان با فوتبال آسیا فاصله گرفته که آن هم به خاطر هزینههایی است که انجام میدهند، بازیکنانی که جذب میکنند و پروژهای که در پیش گرفتهاند.
نباید از بازیکنان تیمهایی که در آسیا با تیمهای عربستانی بازی میکنند انتظار معجزه داشت، چون مقابل بازیکنانی قرار میگیرند که در بزرگترین لیگهای اروپایی بازی کردهاند و سطح فنی بالایی به واسطه بازی در تیمهای بزرگ باشگاهی و تیمهای ملیشان دارند. یکی از دلایلی که تیم ملی فوتبال عربستان در یکی دو سال اخیر موفق نبوده، همین رویکرد است، چون نگاهشان به فوتبال نگاه سرمایهگذاری و بیشتر تبلیغاتی است تا بخواهد جنبه فنی داشته باشد. باشگاههای عربستانی، اما با این رویکرد فعلاً دارند نتیجه میگیرند، آنها خرج زیادی انجام داده، مدیر از خارج آوردهاند، بازیکنانی که نیاز است را گرفتهاند و همه اینها کمک کرده تا تفاوت را رقم بزنند. به همین دلیل میگویم نباید بازیکنانمان را سرزنش کنیم و باید واقعبین باشیم. اگر میخواهیم نتیجه بگیریم، باید هزینه کنیم و بازیکنان باکیفیتتر و مدیران بهتر برای باشگاههای خود انتخاب کنیم تا بتوانیم در طولانی مدت موفق باشیم.
جو ورزشگاههای ایران مثل اتفاقاتی که در بازی با پرسپولیس- تراکتور افتاد، جالب نیست و فضای ورزشگاهها به نوعی مسموم شده، در حالی که در کشورهای اروپایی آنها دید متفاوتی به فوتبال دارند و رقابتشان در همان چارچوب فوتبالی است و سعی میکنند در کنار کُریخوانی از فوتبالشان هم لذت ببرند...
در این سالها در اروپا هم چنین چیزهایی در چنین فضایی دیدهام. اینها قسمتی از فوتبال است و شاید همین یکسری عکسالعملها هم بیش از حد باشد، ولی من هیچوقت ندیدم که بخواهند خانواده بازیکن را در این ماجرا درگیر کنند. مقام مادر خیلی مقام بالایی است و اینکه شما بخواهی مادر بازیکن یا خانوادهاش را درگیر این مسائل کنی، جالب نیست و شکل زیبایی ندارد.
هوادار ممکن است از دست بازیکنی خاص ناراحت باشد و شعارهایی هم در ورزشگاه علیه او بدهد، اما بعد از دو یا سه بازی عادی میشود و میرود ولی درگیر کردن خانواده بازیکن در این مسائل جالب نیست. این با فرهنگ ما در تضاد است، مخصوصاً که حالا میبینم روز به روز بر تعداد حضور بانوان در ورزشگاهها اضافه میشود و چقدر از این موضوع خوشحالم و لذت میبرم. اگر از نظر فرهنگی جا بیفتد که خانمهای بیشتری به ورزشگاه بیایند، خیلی امیدوارم که جو ورزشگاهها بهتر شود؛ هواداران بیشتر این مسائل را رعایت کنند و دیگر شاهد توهینهای اینچنینی به بازیکنان و خانوادهشان نباشیم.
طارمی با توجه به فصل اول حضورش در اینتر و تجربه لیگ و فرهنگی جدید، عملکرد بدی در این تیم نداشته، اما در امر گلزنی آنطور که باید نتوانسته انتظارات را برآورده کند. به نظرت مهدی میتواند اوضاع را تغییر دهد؟
پیش از هر چیزی نباید فراموش کنیم که همپستیهای مهدی در اینتر مهاجمان سطح بالا و در کلاس جهانی هستند. در کنار این، فوتبال ایتالیا دفاعی است و اکثر مهاجمانی که به آنجا میروند، کمی زمان میبرد تا بتوانند خودشان را جا بیندازند. با توجه به شرایط فوتبالی ما و روابط سیاسی و اجتماعی که وجود دارد، حضور مهدی در چنین باشگاه بزرگی افتخار بزرگی است.
مگر ما چند بازیکن ایرانی و حتی آسیایی داریم که در این سطح بازی کردهاند، به همین خاطر میگویم که باید به حضور بازیکنانمان در این سطح از فوتبال دنیا افتخار کنیم و در کنارش مطمئن هستم که مهدی در اینتر موفق خواهد شد. در کنار رابطه خیلی خوبی که با مهدی دارم، مطمئن هستم که او موفق خواهد شد، چون به لحاظ فنی به او اعتقاد دارم. با توجه به همپستیهایی که مهدی دارد، فرهنگ فوتبالی جدیدی که تجربه میکند و انتظاراتی که از او میرود، تا همین جا هم در اینتر خوب کار کرده است و دیدیم که در فینال سوپرجام ایتالیا مقابل میلان هم چقدر تأثیرگذار بود، اما متأسفانه نتوانستند قهرمان شوند. فوتبال، لحظهای است و وقتی که هفته بعد گلزنی کند، نظرات تغییر میکند. جذابیت فوتبال هم همین است و بازی به بازی پیش میرود و اگر اینتر در آن بازی در عربستان قهرمان میشد، هیچ یک از ما حالا در مورد این موضوع صحبت نمیکردیم.
سردار آزمون بعد از درخشش در زنیت و در ادامه پس از بازی در بایرلورکوزن و رُم ترجیح داد به لیگ امارات برود. این یک تصمیم شخصی است، اما بهتر نبود بازیکنی با این پتانسیل بالا در اروپا به بازیاش ادامه میداد؟
سردار بازیکنی است که در این سالها تأثیرش را بر فوتبال ما گذاشته، درست مثل نفراتی همچون کریم انصاریفرد، سعید عزتاللهی، مرتضی پورعلیگنجی، علیرضا بیرانوند. همه این بازیکنان در سطح خوبی در فوتبال اروپا و ... بازی کردهاند و من به همه آنها علاقه دارم. باید به تصمیماتی که بازیکنان میگیرند، احترام گذاشت. در تمامی نسلها چه در ایران چه در اروپا، بوده که بازیکنان به آینده و زندگی شخصیشان و بخش مالی نگاه کردهاند، چون در نهایت این حرفه ما است و آینده ما را رقم میزند. فوتبالیستها معمولاً تا ۳۶ یا ۳۷ سالگی بیشتر نمیتوانند فوتبال بازی کنند و بعد از آن مسیر زندگیشان کاملاً متفاوت است. به همین دلیل باید به تصمیم سردار آزمون احترام بگذاریم و این در مورد سعید عزتاللهی و سامان قدوس هم صدق میکند. باید پای حرف آنها بنشینیم، چون حتماً دلایل خاص و نگاهی شخصی برای انتخابهای خود داشتهاند و باید به تصمیمشان احترام گذاشت.
۱۲ سال در فوتبال اروپا حضور داشتهای و به طور مشترک با مهدی مهدویکیا باسابقهترین فوتبالیستهای ایرانی شاغل در فوتبال اروپا هستی. منظورم آن دسته از بازیکنانی است که خودشان را از فوتبال ایران به اروپا معرفی کردهاند. راز این تداوم در فوتبال اروپا چیست؟ زندگی ورزشی سالم، پشتکار بالا یا ترسیم اهداف حرفهای؟
سختی زیادی را در مدتی که در فوتبال اروپا هستم، متحمل شدهام. همیشه به این اعتقاد دارم که بعد از یک سختی، دید آدم نسبت به مسائل مختلف خیلی وسیعتر میشود و این چیزی بوده که برای من وجود داشته است. در این سالها تجربههای مختلفی را در سطوح و باشگاههای مختلف داشتهام که هرکدام برایم لذتبخش بوده و چیزهای زیادی یاد گرفتهام. یکسری از آنها با پیروزی همراه بوده و یکسری با شکست، اما من همه آنها را در دورههای مختلف با آغوش باز پذیرا بودهام.
چیزی که خودم خیلی به آن افتخار میکنم، این بوده که هیچوقت در این سالها تسلیم نشدهام، یعنی هر چه شرایط سختتر میشد، من سختتر تمرین میکردم و میخواستم خودم را بیشتر نشان دهم که بتوانم در هر جایی که بودهام حقانیتم را ثابت کنم. همیشه سعی کردهام خوب تمرین و استراحت کنم، اما در کنارش از خیلی چیزها هم گذشتهام مثل دوری از خانوادهام.
از ۱۸ سالگی از خانوادهام جدا شدهام و الان که ۳۱ ساله هستم، روزی نبوده که مادرم بگوید "دیگه بسه، برگرد". شنیدن این حرف شاید خودم را هم اذیت کند، چون پدر و مادر بالاترین کسانی هستند که در زندگیمان داریم و واقعاً من این شانس را ندارم آنقدر که نیاز است آنها را ببینم. این یکی از بزرگترین حسرتهای زندگی من است، ولی به خاطر تصمیمی که گرفتم و به خاطر مسیری که برای خودم ترسیم کردهام، از مسئلهای به این بزرگی گذشتم یعنی بودن در کنار خانواده، اقوام و دوستانم.
در این سالها همیشه سختیها را به جان خریدهام و روزی نبوده که از ۸ صبح دیرتر از خواب بلند شوم و قبل ساعت ۳ یا ۴ بعدازظهر زودتر به خانه بیایم. از همه اینها هم لذت برده و در تمام این سالها همیشه سعی کردهام که قبل از ساعت ۱۲ شب به استراحت بپردازم. همه اینها چیزهایی است که در زندگی من روتین شده و از این سبک زندگی واقعاً لذت میبرم. این همیشه برایم ترس و چالشی بزرگ بوده که روزی بخواهم فوتبال اروپا را ترک کنم، چه خواهد شد و همیشه به این موضوع فکر کردهام.
در تمام این سالها اگر فرصتی برای بازی کردن نداشتهام، ۱۰ برابر تلاش کردهام و اگر رقابتی با همپستیام داشتهام همیشه سعی کردم بهترین خودم را در تمرینات بگذارم تا فرصت حضور در ترکیب اصلی را داشته باشم. گاهی اوقات جواب داده و گاهی اوقات نه که در مورد اول حاصل تلاشم بود و در مورد دوم قسمت اینطور بوده است. همه اینها جذابیتهای فوتبال است و در ورزش حرفهای همیشه انتظارات از ما زیاد است و مدام مورد قضاوت قرار میگیریم.
انتقادهایی به ما میشود که بیش از ۷۰ یا ۸۰ درصدش به جا نیست و واقعیت ندارد و دائماً باید با آنها بجنگیم. زمانی بود که در دوره فوتبالیام افسرده شدم و این دوره را گذراندم، سختیهایی کشیدهام، شبی نبوده که بدون درد بخوابم و صبح بدون درد از خواب بیدار شوم. اینها را نمیگویم که بگویم سخت یا بد بوده، اینها را به زبان میآورم که بگویم همه اینها وجود داشته و من با این وجود از فوتبالم لذت بردهام. همه بچهها این چیزها را در فوتبال تجربه میکنند، اما اینها مسائلی است که دیده نمیشود و بخشی از زندگی ما است و نیازی هم نیست دائماً در موردش صحبت کنیم، چون خود ما این مسیر را انتخاب کردهایم. در تمام این ۱۲ سال که امیدوارم حضورم در اروپا بیشتر از این هم شود، همه اینها بوده و من تلاش کردهام که از آن لذت ببرم و مسیرم را رو به جلو هموار کنم.
با توجه به اینکه در پایان فصل بازیکن آزاد میشوی، میتوانیم تو را بار دیگر در یکی از پنج لیگ برتر اروپا ببینیم؟
اگر بخواهم واقعیت را بگویم، آرزو و هدف بزرگم همین است و تمام تلاشم را میکنم تا این اتفاق محقق شود و نسبت به آن امیدوارم.
فکر میکنی کدام بازیکنان جوان، منظورم بازیکنان زیر ۲۳ سال است، میتوانند در آینده در تیم ملی تأثیرگذار باشند؟
اسم بردن برایم سخت است، اما در حال حاضر بازیکنان جوان خوبی در فوتبالمان داریم که هم به لحاظ فنی و هم به لحاظ شخصیتی خوب هستند و میتوانند بازیکنان بزرگی شوند و سالها به تیم ملی کمک کنند.
چرا فدراسیون بازیکنان دو رگه و باستعدادی که در فوتبال اروپا هستند را شناسایی نکرده و نسبت به حضورشان در تیم ملی ایران اقدام نمیکند؟
بازیکنانی از این دست که ما تاکنون در تیم ملی داشتهایم، قطعاً گزینه بازی در کشوری که در آن بزرگ شده را سنجیدهاند و علاقه خانواده ایرانیشان به بازی در تیم ملی ایران در انتخابشان تأثیرگذار بوده است. مثالی برای شما میزنم، خیلی از بازیکنان مراکشی در سنین کم به هلند میآیند و حتی اینجا متولد نشدهاند، اما اگر شرایط فراهم شود که بتوانند برای تیم ملی هلند بازی کنند، قطعاً این کار را میکنند، چون به لحاظ فرهنگی به کشوری که در آن بزرگ شدهاند نزدیکتر هستند.
از این دست بازیکنان ایرانی دو رگه در اروپا زیاد هستند که آوردنشان به ایران در این سن کم آسان نیست. شاید هم در سنین پایین در ردههای پایه بازیکنانی از این دست هم بودهاند که آمدهاند و بازی هم کردهاند، ولی جو فرهنگی و زبانی و بحث ارتباط برقرار کردن مشکلاتی را به وجود آورده، به همین دلیل شاید دیگر علاقهای برای بازگشت به آن کشور و بازی در ردههای بالاتر را نداشتهاند. بازیکنانی هم بودهاند که در اروپا با همان فرهنگ ایرانی بزرگ شده و برای بازی در ایران برگشتهاند. هر چقدر که بتوانیم از این بازیکنان بااستعداد که خانواده ایرانی دارند و در اروپا بزرگ شدهاند، استفاده کنیم، قطعاً به نفع ما خواهد بود.