ابلیس برای موسی بن عمران ظاهر شد و گفت: میخواهم ده نصیحتت بکنم. گفت: برو من نصیحت تو را نمیخواهم. خطاب رسید: ردّش نکن، ابلیس به موسی (علیه السلام) گفت: هیچ کجا با زن نامحرم تنها نشو، ابلیس میدانست که اگر مرد جوانی با زن نامحرم جوانی مقدماتی فراهم کنند و سپس در مکانی خلوت قرار گیرند، زنا قطعی است.
نصیحت دیگر ابلیس به موسی این بود: در هیچ برنامهای از برنامههای این کره زمین که پیش میآید عصبانی نشو، جای عصبانی شدن ندارد.
نصیحت دیگر اینکه در داوری بین مردم خدا را فراموش نکن که نکند به ناحق داوری کنی. اگر کارمند دادگستری، دادیار، قاضی یا دادستان شدی، آنجا زور من ضدّ تو خیلی زیاد خواهد بود، مواظب من باش سرت را کلاه نگذارم، علف اسکناس نشانت ندهند که حکم را به نفع ظالم امضا کنی و مهر کنی و به ضد مظلوم؛ یعنی حیوان صفت نشو که با علف اسکناس جفتک بیندازی در حکم دادن.
پیشنهادی که شیطان به موسی داد
بعد از اینکه موسی این سه نصحیت را از ابلیس شنید، خدا فرمود که هفت مورد دیگر را گوش ندهد، ابلیس یک پیشنهاد به موسی کرد و گفت: خیلی با خدا رفیق هستی موسی، در تمام انبیائش فقط با تو بیواسطه حرف میزند، کلیم الله هستی، ما سه تا نصیحتت کردیم و حق به گردنت پیدا کردیم، از خدا بخواه من را بیامرزد و به من رحم کند.
موسی به پروردگار گفت و خداوند فرمود: به او بگو بلند شو برو به قبر آدم آدرسش هم معلوم است ـسجده کن، من همه گذشتهات را میبخشم. بلند شد گفت: موسی به خدا بگو من به زنده بودنش سجده نکردم حالا به قبرش سجده کنم؟ نمیخواهم.
ابلیس نسبت به سه مسأله عالمتر از منبریهاست
ابلیس اگر بخواهد منبر برود به سه مسأله عالمتر از ما منبریهاست. طبق آیات قرآن یکی به مسأله توحید که آگاهی کامل به توحید دارد؛ هم توحید ذات، هم توحید صفات، هم توحید افعال و اگر آگاه نبود خدا در قرآن از قولش نقل نمیکرد «فَبِعِزَّتِک» (ص، ۸۲) معلوم میشود هم خدا را قبول دارد، هم به پروردگار و صفات آگاه است که به صفت عزت سوگند یاد میکند.
آگاهی ابلیس به توحید از کل منبریهایی که مُردند و زنده هستند و بعدها میآیند بیشتر است. ممکن است منِ منبری همکار ابلیس باشم، در حد خودم آگاهی داشته باشم، ولی اخلاق ابلیس در من موج بزند، برای بعضیها این اتفاق میافتد یا افتاده یا اکنون هست. ابلیس غیر از توحید به نبوت انبیای الهی، لطائف، مقاصد و اهداف نبوت کاملاً آگاه است.
ابلیس تمام زوایای آخرت را میدانست و انکار آخرت نکرد
زمانی که ابلیس چنین سخنی را گفت، هنوز انبیاء و ائمه نبودند، ولی ابلیس آگاهی داشت چرا که از علم به نبوت برخوردار بود.
همه کمال انسان علم به توحید و علم به نبوت و علم سوم است. ابلیس تمام زوایای آخرت را میدانست و انکار آخرت نکرد مثل بعضی آدمها که درباره قیامت با آنها صحبت میکنید میگوید: چه کسی رفته از آنجا خبر بیاورد، حرفها را شما آخوندها ساختید، دروغ است.
شیطان بیادبی راجعبه قیامت نکرد، از این آدمها خیلی با ادبتر بود، نسبت به قیامت اینها خیلی پستتر از او هستند، اینها زیر پای او هستند، ولی او یک سر و گردن از همه آنها بلندتر است.
ابلیس کامل قیامت را قبول داشت، قیامت هم هنوز واقع نشده بود، اصلاً آثارش هم هنوز پدید نیامده بود، اما آگاه به قیامت و زوایای قیامت بود. امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرماید: ابلیس شش یا هفت هزار سال از سالهای دنیا یا غیر دنیا، با ملکوتیان بود و ظرفش از علم پر شده بود؛ لذا علم به توحید، علم به قیامت، علم به انبیاء داشت.
درخواستی که شیطان از خدا دارد
ابلیس به خداوند گفت: حال که من از مقامم سقوط کردم یک درخواست دارم: «أَنْظِرْنِی إِلى یَوْمِ یُبْعَثُون» (اعراف، ۱۴) تا روز برپا شدن قیامت به عزرائیل بگو جان من را نگیرد، مرگ من را نرسان. خطاب رسید: «إِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِین» (اعراف، ۱۴) حتماً، خیالت راحت باشد، تو از گروه مهلتیافتگان هستی. من ملک الموت را به سراغت نمیفرستم، تا قیامت زنده باشد.
چرا خداوند ابلیس را زنده نگاه داشت تا انسانها را به گناه بکشاند
خدا میگوید: من به ابلیس مهلت دادم، ولی به انسان هم عقل، فطرت و آگاهی دادم، صد و بیست و چهار هزار پیغمبر و دوازده امام کنارت گذاشتم، قرآن هم قرار دادم، به جای گوش دادن به دعوت ابلیس به سوی دعوت خداوند، انبیاء، امیرالمؤمنین (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) حرکت کنید، به دعوت عقل و فطرت گوش دهید.
اینکه خداوند تا قیامت به ابلیس مهلت داد اصلاً هیچ ضرری برای انسان ندارد. سلمان، ابوذر، مقداد و شما متدینین این روزگار کنار همین ابلیس زندگی میکنید، روزه را میگیرید، نمازتان را میخوانید، حق مالی خدا را میدهید، به اقوامتان رسیدگی میکنید، زنا نمیکنید، ربا نمیخورید، ابلیس هم زنده است، اما کاری به ما ندارد. ما به این مهلت یافته میتوانیم نه بگوییم.