دوست داشتن یک امر قلبی است و گاهی خارج از اختیار انسان است، صرف دوست داشتن کسی از نظر شرع حرام نیست و گناه حساب نمی شود، مگر آن که دوست داشتن کسی انسان را به حرام بکشاند، مثل نگاه کردن به دوست نامحرم از روی لذت و شهوت و یا صحبت کردن از روی لذت و امثال این گونه مواردی که انسان را به سوی گناه می کشاند.
۱- اگر انسان زمینه ازدواج دارد و با قصد ازدواج کسی را دوست داشته باشد، باید برای فراهم ساختن زمینه ازدواج اقدام کند و از راه های متعارف اقدام به خواستگاری نماید. اما اگر زمینه ازدواج ندارد و قصد ازدواج با کسی را که دوستش دارد، نداشته باشد. باید از عشق و محبتی که سرانجام مطلوبی ندارد و چه بسا انسان را از خدا غافل کرده و گرفتاری ذهنی و فکری و روحی ایجاد میکند، پرهیز نمود.
۲- ادامه دوست داشتن و دلبستگی به نامحرم کم کم به وابستگی افراطی منجر خواهد شد. وابستگی افراطی چیزی جز فرسودگی روانی و تخریب روزافزون استقلال روحی- روانی در پی نخواهد داشت. در نهایت افسردگی روحی و از بین رفتن عزت نفس و تخریب شخصیت انسانی.
۳- تحریک غریزه جنسی، تخیل گرایی افراطی، گرفتار شدن به دام شیطان و ارتکاب گناهان به صورت تدریجی و از بین رفتن زشتی گناه، اضطراب، تشویش و... معلول ادامه دوستی با نامحرم است. این نوع دوستی ها و دوست داشتن از روی احساسات مقطعی و زود گذر می باشد.
برای مبارزه با دوستی و دوست داشتن نامحرم به پیامد های منفی آن فکر کند و اراده و عزت نفس را در خود تقویت کند.
۴- به دلیل وابستگی بلکه دلبستگی ای که نسبت به ایشان دارید، ممکن است صحبت های منطقی و کار شناسانه ما را نادیده بگیرید. باز حرف خودتان را تکرار کنید.
سعی کنید کمبودهای عاطفی که باعث ارتباط و احساس شده، شناسایی کنید و از راه مناسب خودش جبران کنید.
وابستگی روانی به چیزی یا کسی باعث کاهش عملکرد در فرد میگردد. به نوعی فرد را از زندگی روزانه و عادی خود خارج میسازد. فرد وابسته روانی مثل فرد معتاد، دلش به موضوع وابستگی (مثل مواد مخدر یا محبت معشوق) خوش است، در حالی که این وابستگی عقلاً و منطقاً امری به شدت نکوهیدهای است.
۵- هر چیزی علتی دارد. دوست داشتن هم بی علت ایجاد نمی شود.
شما «به چه دلیل» آن شخص نامحرم را دوست دارید؟
الف) اگر به دلیل فضایلی است که دارد، دوست داشتن شخص صاحب فضلیت به خاطر فضایلش، اشکالی ندارد. حتی اگر از جنس مخالف باشد. مثلاً قطعاً بانوان جامعه ما، برخی از شهدا را دوست دارند و این امر اشکالی ندارد.
ب) اما اگر او را دوست دارید از این جهت که او جنس مخالف شماست، این دارای اشکال است. چون محبت شهوانی است. البته این نوع محبت، تا زمانی که مبنای عمل خلافی قرار نگرفته، گناه «فقهی» نیست. اما دارای «اشکال اخلاقی» است. به این معنا که از «نورانیت» شما کم می کند و شما در مواقعی از زندگی که نیاز دارید با «نور» درونتان، راه را از بیراهه تشخیص بدهید و تصمیم درستی بگیرید، به خاطر کاسته شدن از نورتان، ممکن است دچار اشتباه شوید.
شما باید متوجه باشند که همه چیز در چارچوب فقه قرار نمی گیرد. چه بسا امری از حیث «فقهی» بلا اشکال باشد اما از حیث «اخلاق» درست نباشد. سر و کار فقه با اعمال و رفتار جوارحی ما و احکام پنجگانه (واجب، حرام، مستحب، مکروه) است اما سر و کار اخلاق با جوانح ما و با «فضیلت ها و رذیلت ها» است.
ج) شاید او را دوست دارید به خاطر برخی فضیلتها و کمالات...
اما اگر همین فضایل و کمالات به همین صورتی که در این شخص نامحرم هست، در شخص هم جنستان بود، آیا باز هم او را «به همین نحو» دوست داشتید؟ پس در این حالت هم جای احتیاط است. یعنی ممکن است همان «محبت شهوانی» (که از لحاظی یک امر طبیعی است ) از این کانال وارد شود. و آدمی هم چون ناخودآگاه مایل است خودش را مبری از هر گونه خدشه و ایرادی ببیند، لذا متوجه این امر نشود. یا متوجه بشود ولی خود را به تغافل بزند.
- حاصل سخن اینکه:
علاقمند شدن به کسی که نامحرم است، تا زمانی که به صورت عمل غیر شرعی در خارج نمایان نشود، گناه نیست، اما استمرار داشتن این حالت ممکن است عوارض و پیامدهای روحی، روانی و اجتماعی نامطلوب داشته باشد.
اظهار علاقه به نامحرم اگر همراه با کار حرامی باشد جائز نیست و حرام است. نگاه به نامحرم، حرف ها و شوخی هایی که باعث تحریک شهوت میشوند و خلوت کردن با نامحرم هم از گناهان است. ممکن است شیطان با استفاده از سیاست گام به گام، این امور را بی جلوه نشان دهد تا منجر به گناه مخفی شویم.
امام علی علیه السلام فرمود: «اتّقوا معاصی الله فی الخلوات فإنّ الشاهد هو الحاکم»(۱)از گناه کردن در خلوت بپرهیزید، زیرا آن کس (خدا) که شاهد است (روز قیامت) حاکم و قاضی خواهد بود.
همچنین امام کاظم(ع) فرمود: «حضرت مسیح به اصحاب خود فرمود: گناهان کوچک که انسان آن ها را به حساب نمی آورد از مکر های شیطان است. شیطان آن ها را پیش چشم شما کوچک جلوه میدهد و کم کم آن ها زیاد می شود و شما را احاطه می کند.»(۲)
انسان مؤمن مخصوصاً جوانان که زمینه رشد کمالات در وجودش بیشتر است، باید با پیمودن طریق صداقت و پاکی، به قلّه کمالات دست بیابد و به جایی برسد که خدا به ملائکه اش به واسطه او افتخار کند.
پی نوشت :
۱. میزان الحکمه، محمدمحمدی ری شهری، مکتب الاعلام الاسلامی، قم. عنوان ۱۳۶۹
۲. همان، عنوان ۱۳۷۲