به گزارش افکار نیوز ؛ داستانی جالب از زبان حجه الاسلام والمسلمین علیرضا توحیدلو درباره تشرف سید بحر العلوم (ره) به کربلا و سوالی درمورد گریه بر امام حسین «ع» ،را در ادامه می خوانید.
تشرف سید بحر العلوم (ره) و سوالی درمورد گریه بر امام حسین «ع» ...
سید بحرالعلوم (ره) به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد. در بین راه راجع به این مساله، که گریه بـر امـام حسین علیه السلام گناهان را میآمرزد، فکر میکرد. همان وقت متوجه شد که شخص عربی که سـوار بـر اسـب اسـت بـه او رسـید و سلام کرد. بعد پرسید: جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفته ای؟ و در چه اندیشه ای؟
اگر مسأله علمی است بفرمایید شاید ما هم اهل باشیم؟ پاسخ بگوئیم؟
سـیـد بـحرالعلوم فرمود:
در این باره فکر میکنم که چطور میشود خدای تعالی این همه ثواب به زائریـن و گریه کنندگان بر حضرت سیدالشهداء علیه السلام میدهد، مثلا در هر قدمی که در راه زیارت بـرمـیدارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته میشود و برای یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیرهاش آمرزیده میشود؟
آن سوار عرب فرمود: تعجب نکن! من برای شما مثالی میآورم تا مشکل حل شود...
سـلـطـانـی بـه همراه درباریان خود به شکار میرفت. در شکارگاه از همراهیانش دور افتاد و به سـخـتی فوق العاده ای افتاد و بسیار گرسنه شد. خیمه ای را دید و وارد آن خیمه شد. در آن سیاه چـادر، پیرزنی را با پسرش دید.
آنان در گوشه خیمه عنیزهای داشتند (بز شیرده) و از راه مصرف شیر این بز، زندگی خود را می گرداندند.
وقـتی سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولی به خاطر پذیرایی از مهمان، آن بز را سر بریده و کباب کردند، زیرا چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند.
سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد، از ایشان جدا شد و به هر طوری که بود خود را به درباریان رسانید و جریان را برای اطرافیان نقل کرد.
در نـهـایت از ایشان سؤال کرد: اگر بخواهم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملی باید انجام بدهم؟
یکی از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهید. دیگری که از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهید.
یکی دیگر گفت: صد گوسفند و صد اشرفی و فلان مزرعه را به ایشان بدهید.
سـلطان گفت: هر چه بدهم کم است، زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام.
چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند. من هم باید هرچه را که دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود.
بعد سوار عرب به سید فرمود:
حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سیدالشهداء «علیه السلام» هر چه از مال و منال و اهـل و عـیـال و پـسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد پس اگر خـداونـد بـه زائرین و گریه کنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب نمود، چون خدا که خـدائیش را نمیتواند به سیدالشهداء علیه السلام بدهد،
پس هر کاری که میتواند، انجام میدهد، یعنی با صـرف نظر از مقامات عالی خودش، به زوار و گریه کنندگان آن حضرت، درجاتی عنایت میکند.
در عین حال اینها را جزای کامل برای فداکاری آن حضرت نمیداند.
چون شخص عرب این مطالب را فرمود، از نظر سید بحرالعلوم غایب شد .
منبع: کتاب العبقری الحسان که دارای پنج بخش است که جلد اول آن سه بخش و جلد دوم دو بخش است. مطالب ارائه شده مربوط به جلد اول، بخش دوم (المسک الاذفر) و جـلـد
دوم، بـخـش اول (الـیـاقوت الاحمر) میباشد.