محمدرضا جعفری از رزمندگان وجانبازان دوران دفاع مقدس می باشد که با 90 ماه حضور درمناطق جنگی وشرکت در اکثر عملیاتها به عنوان خط شکن، آفند و پدافند، نقش پررنگی در دفاع مقدس داشته است.وی از همرزمان175 شهید غواصی است که چندی پیش پیکر آنها تشییع شد. مطالبی را که در ادامه می خوانید ما حصل گفتگویی است که با ایشان انجام شده است.
* دوران مبارزاتی در مسیر پیروزی انقلاب اسلامی برای شما به چه شکل گذشت؟آیا در مبارزه با رژیم ستمشاهی فعالیتی داشتید؟
قبل از انقلاب سه بار توسط ساواک به دلیل پخش اعلامیه های حضرت امام (ره) و پاره کردن عکس شاه در حضور مردم و دانش آموزان دستگیر شدم و شکنجه های زیادی را تحمل کردم . زمانی که برای سومین بار دستگیر شدم ، ناخن پایم را کشیدند وشکنجه های فراوانی را تحمل کردم.
*از وقوع جنگ و ورودتان به مناطق عملیاتی بگوئید، در چند عملیات به عنوان غواص حاضر بودید و در کدام عملیات موفقیت های بیشتری کسب شد؟
در اغلب عملیات های آبی خاکی به عنوان غواص حضور داشتم و همیشه جزو رزمندگان خط شکن بودم . در عملیات خیبر در هورالهویزه شمال بصره – عملیات کربلای4 محور ابوالخصیب و کربلای5 و عملیات بدر در منطقه عملیاتی آبهای هورالهویزه - جزیره فاو عملیات والفجر 8 و غیره شرکت کردم .
به جرات می توانم بگویم عملیات والفجر 8 از گستردهترین و موفقترین عملیاتهای آبی خاکی دنیا بود که انعکاس وسیعی در رسانه ها و محافل سیاسی و نظامی دنیا داشت و معادلات نظامی دنیا را کاملا به هم ریخت. پیروزی رزمندگان اسلام درعملیات والفجر 8 محصول دعاهای حضرت امام (ره) و به طور قطع یک اعجاز از طرف خداوند تبارک و تعالی بود.
*به چه علت برای حضور در مناطق جنگی رسته غواصی را انتخاب کردید ؟
دلیل اصلی انتخاب رسته ی غواصی این بود که بسیار علاقمند بودم خط شکن باشم و خواهان شهادت بودم. دوست داشتم جسدم برنگردد وگمنام باشم که متاسفانه این توفیق حاصل نشد.
* درصورت تمایل، ماجرای شهادت وبازگشت مجدد خود به زندگی را تشریح کنید.
در بازگشت از محورعملیاتی کربلای 4 « نهرعرایز»، به دستور فرماندهی و با ایجاد جان پناه به عقب بازگشتیم که درمسیر برگشت مجبور بودیم سینه خیز برویم . با وجود سیم خاردارهای زیاد در این مسیر تمام بدنم زخمی و خونین شده بود. بعد از چند ساعت سینه خیز به نزدیک یکی از مقرهای خودی رسیدم که بلافاصله با موج انفجارگلوله توپ عراقی ها به بالا پرت شده و به زمین افتادم و از هوش رفتم.
دیگر چیزی نفهمیدم، وقتی چشمانم را باز کردم دیدم در پتویی سرخ رنگ داخل آمبولانس در حال حرکت هستم. فورا بلند شده و فریاد زدم؛ مرا کجا می برید ! ... مرا کجا می برید!! .......
ناگهان راننده آمبولانس ترمز کرد وپا به فرارگذاشت. در حالی که دنبال او می دویدم، به راننده گفتم مگر چه شده ؟
گفت تو ۲۴ساعت است که شهید شده ای و الان زنده شده ای، با حالتی مضطرب به من گفت دیگر نمی توانم با شما بیایم و خودت با آمبولانس هر جا دلت خواست برو !
سوار آمبولانس شدم وبا راننده که در یک خودروی دیگر سوار شده بود به سمت بیمارستان صحرایی حرکت کردیم . همه از این جریان متعجب شده بودند، با توجه به اینکه حال من خوب نبود و بدنم خونین بود به بیمارستان منتقل وبستری شدم، بعد از پنج روز ترخیص شدم و به خط مقدم رفتم و آماده شدم تا در عملیات کربلای پنج شرکت کنم. الحمدالله در عملیات کربلای پنج هم شرکت کردم و با لطف پروردگار پیروزهای بزرگی بدست آوردیم و قلب امام(ره) خشنود شد.
*طی حضور در مناطق عملیاتی با کدام یک از شهداء یا فرماندهان شاخص دوران دفاع مقدس آشنا شدید؟
به لطف حضور در مناطق مختلف عملیاتی، افتخار آشنایی با شهید حسین خرازی ، شهید ردانیپور ، شهید حبیبالهی ، شهید مهدی باکری ، شهید حاج حسین همدانی ، شهید نورعلی شوشتری ، شهید احمد کاظمی ، شهید فضل الله محلاتی ، شهید جانباز احمد قدیریان ، شهید طهرانی مقدم ، شهید عباسعلی جان نثاری ، شهید سید احمد پلارک ، شهید آوینی، شهید غلامعلی رجبی ، شهید نادر مهدوی ، منصور مهدوی نیاکی ، و 2300 نفر از سنگر شکنان، غواصان و فرماندهان دفاع مقدس در عملیات های آبی خاکی نصیب من شد.
به یاد دارم که ما در یگان های قرارگاه چهارم در عملیات محرم و با فرماندهی شهید مهدی زینالدین، وقتی با فرماندهان و غواصان برای عبور از رودخانه « دویرج » از منطقه « چمهندی » تا «چم» اعزام شدیم، علیرغم شناسایی و بررسیهای انجام شده برای عبور از رودخانه « دویرج »، به علت بارش شدید باران در شب عملیات و بالا آمدن آب تا عمق سه متری، تعداد زیادی غواصان در این عملیات به شهادت رسیدند و علت آن هم طغیان رودخانه در شب عملیات بود.
در آن عملیات شاهد شهادت بهترین عزیزان اسلام و قرآن بودم. عروج زیبای این شهدا دارای برکاتی شد که به واسطه آن توانستیم در مرحله ای مهم تر از عملیات محرم، 550 کیلومتر از خاک کشور از جمله ارتفاعات مهم منطقه پل چم سری ، حوزه نفتی بیات ، نهر عنبر ، شهر میمه و موسیان را آزاد کنیم و جاده عین خوش به دهلران ، از زیر دید و تیر رس دشمن خارج شد . همچنین شهرک طیب عراق نیز تحت اشراف ما قرار گرفت.
* با توجه به اینکه در عملیات کربلای 4 حضور داشتید آیا با شهدای غواصی که اخیراً پیکرهایشان با تلاش ستاد تفحص شهدا به وطن بازگشتند، آشنا بودید؟
من با اکثر شهدای غواص همرزم بودم و تک تک آنها را می شناختم، با آنها تمرین و آموزشهای خاص داشتم و 175 شهید غواص که با دستانی بسته اما پر فروغ برگشتند را جزو بهترین های عالم هستی می دانم و به این گفته ی خودم اعتقاد دارم ، آنها اهل عبادت خاص و دعاها و راز و نیازها و مجاهدت های نفسانی عجیبی بودند ، همه ی آنها اهل نماز شب بودند.
در آستانه عملیات کربلای 4 بچه ها بیشتر از قبل نماز می خواندند و عشق به شهادت در چهره ی آنان به وضوح دیده می شد، آنها ملتمسانه از خداوند تبارک و تعالی آرزوی شهادت می کردند وهیچگاه آنان را نمی دیدم مگر اینکه اشک در چشمانشان به شوق معبود حلقه زده باشد ، اما آنها در میدان رزم همتائی نداشتند ، آنها شجاع ، پرغیرت ، مجاهد ، قاطع ، زاهد ، متوسل به ذات اقدس الهی و آزاده بودند و مزد آنها غیر از شهادت چیز دیگری نمی توانست باشد.
جمله ی مهم و زیبای مقام معظم رهبری که فرموده اند : « غواصان دریادل کربلای ۴ و ۵، هرگز از یاد تاریخ این مرز و بوم نخواهد رفت » مویّد اهمیت موضوع است.
* کیفیت حضور رزمنده ها در جبهه ها و فضای معنوی موجود به چه شکل بود؟ به طور کلی اگر آداب خاصی قبل از عملیات ها داشتید برای ما توضیح دهید.
فضای معنوی حاکم بر جبهه ها قابل توصیف نیست ، فضای جبهه تلفیقی از بصیرت ، نیایش ها ، راز و نیازها ، دعا ها و مجاهدت ها بود و سلاح ما اطاعت محض از حضرت امام (ره) و دعا و ذکر و توسل بود.
ما در همه ی روزها حتی اگر دو نفر هم بودیم به همدیگر اقتدا می کردیم و نماز جماعت را برگزار می کردیم ، ارتباط با خدا و توسل به اهل بیت(ع) ، اخلاص و انجام وظیفه ، از ویژگی های شهدا و رزمندگان بود ، قرآن مجید ، دعای توسل ، دعای کمیل ،دعای ندبه و زیارت عاشورا را زیاد می خواندیم و حقیقتاً شهداء مصداق آیه ی شریف « لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ » بودند ، و باید گفت آنان معبری بودند تا انسان ها به خدا برسند و این تفکر موجب پیروزی های بزرگی شد .
مهمترین کارهای رزمندگان اسلام قبل از هر عملیات، نوشتن وصیت نامه ، ادای دین و پرداخت حق الناس بود تا با آمادگی کامل به دیدار معشوق بروند ،آنها به وارستگی ظاهری خود هم می پرداختند ، که از جمله آنها غسل شهادت و مراسم حنابندان بود که طی آن با گذاشتن حنا به دست ، پا و سر اوج رضایت و خشنودی خویش را در آغاز عملیات نشان می دادند وبه یاد دارم که حنا گذاشتن افراد مجرّد در اولویت بودند، گریه های شوق و حلالیت طلبیدن بچه ها از یکدیگر و شادی توام با معنویت از ویژگی های اصلی شب عملیات بود.
* نقش امام (ره) در زمان جنگ تحمیلی تا چه حد تاثیر گذار بود؟
حقیقتا حضرت امام خمینی (ره) در جریان جنگ تحمیلی توانستند با قدرت رهبری بالای خود نیروهای مومن به انقلاب و اسلام را گرد هم آورند و بر علیه نیروهای خصم بسیج نمایند. این اقدام در طول تاریخ ایران و حتی جهان بی نظیر بود، با توجه به محبوبیت بالای امام(ره) و اینکه ایشان علاوه بر رهبری سیاسی از مراجع بزرگ شیعه نیز محسوب می شدند، نقش پررنگ ایشان در بسیج مردمی کاملا مشخص بود.
خاطره ای از امام (ره) دارم که لازم است خدمتتان عرض می کنم :
وقتی در منطقه عملیاتی شلمچه بطور غیرقابل تصوری موفق به سرنگونی یک فروند بالگرد عراقی با تیربار گرینوف شدم، بخاطر این اقدام منحصر بفرد، نشان شجاعت و جانبازی گرفتم و متعاقب آن به دیدار حضرت امام(ره) رفتم.
در آن جلسه به اتفاق مرحوم حاج سید احمد آقا وارد اطاق حضرت امام(ره) شدیم، در آن دیدار ایشان ضمن تقدیر از بنده بخاطر سرنگونی هلیکوپتر عراقی در جملاتی کوتاه فرمودند «این کاری که شما کردهاید نمیتوان مشابه آن را در هیچ کجا پیدا کرد»، و فرمودند «شما اجر شهید را دارید و همچون شهید هستید، شما که با یک تفنگ عادی هلیکوپتر دشمن را سرنگون کردهاید همه ی اینها از خداست . وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَـکِنَّ اللّهَ رَمَى.. و اگر توجه شما به خدا باشد و برای خدا بجنگید این امور ادامه خواهد یافت و اگر خدای نخواسته کسی در حق شماها کوتاهی کند، ظلم به اسلام و این کشور و نظام اسلامی کرده است.»
این مهم است که بدانیم حضرت امام (ره) چه زیبا و چه عارفانه با رزمندگان برخورد داشتند و این موارد برای جوانان باید مهم باشد.
*در حال حاضر به چه کاری مشغول هستید؟آیا فعالیت فرهنگی در حوزه دفاع مقدس انجام می دهید؟
بنده دارای رتبه ی فوق ممتاز خوشنویسی خطوط فارسی هستم و هم اکنون در حال تدوین خاطرات دوران دفاع مقدس می باشم و کتابی هم با عنوان « حماسه ی آزاد » تالیف کرده ام که در مرحله ی چاپ می باشد. همچنین به فعالیت های هنری و فرهنگی نیزمی پردازم و به لحاظ شناخت و آشنائی نسبت به موقعیت های مناطق عملیاتی ، بعنوان راوی راهیان نور فعال هستم.
* با توجه به گستردگی حوزه دفاع مقدس آیا میزان فعالیت های فرهنگی در راستای اشاعه فرهنگ ایثار وشهادت را در عصر حاضر مناسب می بینید ؟
ما هر چه فعالیت کنیم باز هم جای کار هست ، گستردگی این حوزه بسیار زیاد است و مسئولین هم حداکثر تلاش خود را انجام می دهند، اما هنوز به نقطه ی مطلوب نرسیده ایم. توجه به اصلِ ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه می تواند در مقابله با تهاجم فرهنگی و جنگ نرم دشمن، بسیار موثر باشد، به ویژه این که غنای فرهنگ دفاع مقدس موجب می شود که بسیاری از نوجوانان و جوانان در مقابل تهاجم و شبیخون فرهنگی دشمن مصون بمانند و تبیین و ترویج فرهنگ متعالی ایثار و شهادت و زنده نگاه داشتن یاد و نام شهدا در راستای عینیت بخشیدن به منویات مقام معظم رهبری یک واجب است.
معظم له بارها ترویج فرهنگ متعالی ایثار و شهادت را به عنوان یک اصل مهم معرفی فرموده اند.در این راستا مقام معظم رهبری سیاست های کلی را در امور ایثارگران ابلاغ کرده اند که از اهمیت فراوانی برخوردار می باشد.
در این ابلاغیه آمده است که « حفظ و ترویج آثار، ارزش ها، حماسه ها و تجارب انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با ایجاد، توسعه و نگهداری موزه ها، یادمان ها، نمادها و نشان های جهاد، مقاومت و ایثار و پاسداشت قداست و منزلت تربت پاک شهیدان و ساماندهی و نگهداری مناسب آنها به صورت مراکز فرهنگی باید تحقق پیدا کند»
.*از شرایط جانبازی و اوضاع جسمانی خود صحبت کنید.
من با خدا معامله کردم و برای انقلاب، نظام اسلامی، امام به جبهه ها رفتم.اگر امروز رهبرمعظم انقلاب فرمان دهد باز هم آماده ام. طبیعی است که حضور طولانی مدت در جنگ تبعات خاص خود را دارد ،سخت ترین مجروحیت من هنگامی بود که بالگرد عراقی را با تیربار گرینوف در شلمچه زدم ، همچنین صدمات روحی که در عملیات کربلای 4 « نهر عرایز » بر جسم و روحم وارد شد و 24 ساعت بی هوش شدم.
هم اکنون از نظر جسمی وضعیت مناسبی ندارم و چندین بار مورد اصابت گازهای شیمیائی خردل و عامل اعصاب (تابون) قرار گرفته ام و موج انفجارهای قوی باعث اختلالات اعصاب و روانم شده است، بنیاد شهید وامور ایثارگران در خصوص درصد جانبازی بنده قول مساعدت داده است، اما از اعماق وجودم می گویم که همان تفقّد حضرت امام (ره) نسبت به حقیر و و جمله ی معروف و فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه «غواصان دریادل کربلای ۴ و ۵، هرگز از یاد تاریخ این مرز و بوم نخواهد رفت » برایم کافی وهمچون مدال افتخار می باشد.
*به عنوان یک رزمنده چه توصیه ای به جوانان نسل امروز می کنید ؟
اولین مورد و توصیه ی من ضمن اطاعت از ولی فقیه این است که جوانان باید بدانند که سربلندی کشور از خون شهیدان نشات می گیرد، حتما وصیت نامه حضرت امام (ره) و شهدا را بخوانند و ببینند چه عواملی باعث پیروزی های بزرگ در هشت سال دفاع مقدس شد. جوانان توجه کنند که عزت به انسان هایی اعطا خواهد شد که خداوند را ناظر بر اعمال خویش ببینند و نسل جوان باید بداند که شهدا حاضر نبودند حتی یک وجب از خاک میهن مان به دست دشمن بیفتد و با عزمی پولادین به دفاع پرداختند ، آنها جانشان را فدا کردند تا اسلام، قران و کشور محفوظ باشد.
جوانان عزیز توجه نمایند که ما در جنگ، نه فقط با عراق، بلکه با قدرت های بزرگ نظامی می جنگیدیم و دلایلی که ما را این نبرد پیروز کرد، اطاعت ازرهبری و دعاها و راز ونیازها بود. از جوانان می خواهم که شهدا را الگوی خود قرار دهند.
*در پایان اگر مطلبی باقی مانده است بفرمائید.
من سوابق مبارزاتم را معامله با خدا می دانم و هیچگونه درخواستی از مسئولان، به دلیل حضور در جبهه ها و تحمل شکنجه ها ندارم و خداوند را ناظر بر کارهایم میدانم ، همه این تلاش ها برای خداست.
تنها خواسته من این است که مسئولین، ایده و تفکر پیشکسوتان جهاد و شهادت را در برنامه هایشان دخیل کنند، زیرا ایثارگران، دلسوز ترین افراد برای انقلاب و اسلام هستند.