منوچهر اکبرلو منتقد سینما و تلویزیون با اشاره به عملکرد سازمان صداوسیما در ایام نوروز و برنامه سازی های این سازمان عنوان کرد: به نظر می رسد تلویزیون در چند سال گذشته فاقد استراتژی مشخص برای برنامه سازی بوده است. فقدان استراتژی در ایام مناسبت ها از جمله نوروز که توقع می رود برنامه های ویژه ای پخش شود خود را بیشتر نشان می دهد. انتظار این بود که تلویزیون غیر از برنامه های میزگرد و مستندهایی که به مراسم های ویژه این ایام و نمایش طبیعت ایران می پردازند و معمولا هم ساختاری غیر جذاب و تکراری دارند با سایر برنامه ها بتواند رضایت مخاطب را جلب کند.
این منتقد سینما و تلویزیون با اشاره به مجموعه های نمایشی و ترکیبی تلویزیون از «خندوانه» یاد کرد و گفت: به نظر می رسد که «خندوانه» تاکنون چندان نتوانسته است موفقیت درخشان سری قبل خود را تکرار کند چراکه برخی از آیتم ها مانند لب خوانی و گفتگو با هنرمندان کمتر ظرفیت های لازم برای ایجاد خنده را داراست یعنی آنچه که هدف برنامه بود وگرنه برگزاری مسابقه و گفتگو با هنرمندان با سوالات معمول پای ثابت بسیاری از ویژه برنامه های این ایام بود.
اکبرلو با اشاره به گفتگوهایی که در برنامه های ویژه مناسبت ها شکل می گیرند، اظهار کرد: اینگونه گفتگوها هدف مشخصی را دنبال نمی کنند چراکه مطرح کردن سوالات جذاب نیازمند پژوهش در آثار و گفته های پیشین هنرمند است. کاری که نیاز به زمان دارد درحالیکه عنصر ثابت تمام برنامه های مناسبتی فشردگی زمان در هنگام تولید است.
رامبد جوان می تواند به یک شومن تبدیل شود
این منتقد با اشاره به حضور شخصیت جناب خان در برنامه «خندوانه» یادآور شد: ما با حذف شخصیت جناب خان کمتر شاهد لحظات طنز آمیز هستیم و این از جذابیت های این شخصیت عروسکی است، با این حال با در نظر گرفتن آیتم های سری جدید و پیشین برنامه به خوبی می توان کیفیت کار را مقایسه کرد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود بیان کرد: البته بخشی از «خندوانه» موفقیت های قبلی را ادامه می دهد از جمله آن نوع اجرای جذاب و شیرین رامبد جوان است که اگر بتواند شوخی های خود را به صورت هدف دار شکل دهد و نویسنده ای به کار بگیرد با فاصله ای زیاد می تواند به یک شومن تبدیل شود.
این مجری تلویزیون با اشاره به سرودهای دسته جمعی برنامه عنوان کرد: اجرای گروهی ترانه ها توسط تماشاگران داخل استودیو به ویژه ترانه هایی که با مضمون ایران هستند شور و شوق خاصی در مخاطب ایجاد می کند که با توجه به غفلت تلویزیون از مساله ملیت بسیار قابل تحسین است.
وی درباره پخش سرودهای ملی در میان برنامه ها و توجه به ملیت در برنامه ها یادآور شد: البته در برنامه های دیگر تلویزیون هم به مساله ملیت پرداخته می شود اما تمرکز بیشتر بر جنبه سیاسی این مفهوم است تا ترویج روحیه وطن دوستی و این امر بسیار مهمی است.
ضعف اصلی «دورهمی» کپی بودنش نیست
اکبرلو همچنین به برنامه «دورهمی» با اجرای مهران مدیری اشاره و اظهار کرد: مجموعه «دورهمی» دارای ضعف های بسیاری است که ضعف اصلی آنگونه که در فضای مجازی زیاد مطرح می شود کپی بودن آن نیست چراکه کارهای موفق طرفداران زیادی دارد که حتی از نسخه اصلی بهتر می توانند مخاطب را به خود جذب کنند و این زمانی است که برنامه مذکور با جدیت بومی سازی شود و مخصوصا نوع شوخی ها متناسب با فرهنگ مخاطب طراحی شود. نویسنده مجموعه های کمدی باید از شوخی های زمانه خود جلوتر حرکت کند درحالیکه بسیاری از شوخی های به کار رفته در «دورهمی» را در فضای مجازی به دفعات خوانده ایم.
وی در واکنش به اینکه گاهی گفته می شود شوخی ها برگرفته از فرهنگ خود مردم است، یادآور شد: استفاده از آنچه در جامعه موجود است به معنای استفاده مستقیم از شوخی های موجود در فضای مجازی و میان مردم نیست بلکه طنزپرداز با نگاهی به این شوخی ها باید اثر خود را تولید کند. منظور این نیست که نویسندگان از جامعه خود الهام نگیرند بلکه عین شوخی ها را تکرار نکنند. ضمن اینکه آیتم های نمایشی موجود در «دورهمی» نیز ما به ازای ایرانی ندارد. به عنوان مثال شخصیت خانم خانه با بازی الیکا عبدالرزاقی چند دهه است که مصداق خود را در جامعه ایرانی از دست داده است. همچنین تکرار اینکه سیامک انصاری در نقش یک شخصیت معقول در میان مجموعه ای از افراد کمتر معقول قرار بگیرد از زمان سریال هایی چون «شب های برره» تاکنون در مجموعه های مختلف با همین تیپ سازی ها تکرار شده است.
الگوی خانواده های پرجمعیت در سریال ها با یک دلیل رندانه و فنی
این منتقد و روزنامه نگار تاکید کرد: البته من تکرار می کنم که صرف استفاده مکرر از یک الگو امری بسیار رایج در ساخت برنامه های کمدی است اما تنوع شوخی ها باید همراه با تغییرات جامعه باشد. در این دو مجموعه و همچنین در سریال های طنزی که در ایام نوروز پخش شد محور اصلی شوخی ها، طنزهای کلامی بود که ساده ترین نوع شوخی است و از کمدی موقعیت و رفتار کمتر استفاده شد.
وی با اشاره به سریال های شبکه های مختلف سیما نیز عنوان کرد: در اکثر سریال ها الگوی خانواده های پرجمعیت و شخصیت های زیاد بعد از مجموعه های موفقی چون «پایتخت» تکرار می شود که یک رندی فنی است و دلیلش این است که نویسنده فرصت و یا توان لازم برای خلق یک موقعیت محوری که پتانسیل یک مجموعه بلند را داشته باشد، ندارد. بنابراین با پخش کردن خرده داستان ها و شوخی ها و پرداختن به رابطه میان شخصیت ها، زمان لازم را برای نگارش یک سریال فراهم می کند. این مساله تا حدی به دلیل کم دانشی نویسنده و یا زمان محدودی است که در اختیارش گذاشته می شود. اگر زمان آغاز به کار بسیاری از این مجموعه های مناسبتی را مرور کنیم، متوجه می شویم که زمان مناسبی برای پیش تولید و همچنین کار روی فیلمنامه نداشته اند. حتی به طور مکرر دیده ایم که نگارش فیلمنامه همزمان با ضبط فیلم و سریال صورت گرفته است و طبیعی است که در چنین زمانی نویسنده با دانش کافی هم امکان تمرکز روی پیش برد یک داستان واحد را ندارد.
«صد برگ» و «شب کوک» از برنامه های موفق
اکبرلو تصریح کرد: معدود برنامه هایی هستند که بدون توجه به نبود سیاست های کلان در گروه های تلویزیونی براساس علاقه و دغدغه شخصی عوامل ساخته شده و از کیفیت قابل قبولی برخوردارند. مثل برنامه خوب «صد برگ» که متاسفانه در یک شبکه فراگیر پخش نمی شود و یا برنامه هایی که به موسیقی محلی می پردازند. در میان شبکه ها معدود برنامه هایی هستند که به آیین های مناطق مختلف ایران اشاره می کنند.
وی همچنین از مستندهای پخش شده در این ایام یاد کرد و گفت: گرچه تولیدات تلویزیون در حوزه مستند به دلیل برآوردهای پایین از کیفیت نازلی برخوردارند. با این حال مجموعه از مستندهای خوب از فیلمسازان ایرانی پخش شد. البته ممکن است از آنها غفلت شده باشد چون تمرکز تماشاگر تلویزیون روی سریال ها، مجموعه های نمایشی و ترکیبی است چراکه تلویزیون هیچ گاه در حوزه ساخت مستند و مستند گزارش سرمایه گذاری جدی نداشته است درحالیکه در شبکه های ماهواره ای دیده شده است که اگر مستندها و گزارش های خوبی تولید شوند همپای سریال بیننده دارند.
وی در پایان یادآور شد: از برنامه های موفق دیگر می توان از «شب کوک» یاد کرد که اجرای برخی قطعات طنز توسط مجری با همکاری برخی کارشناسان لحظات مفرحی را برای تماشاگر ایجاد کرد.