داستانی که میخوانید، با همه شگفتی و تلخیاش، واقعی است. ماجرا به ادعای دلسوزی برخی سیاستبازان و مدیران دولتی برای حقوق مردم در انتخابات برمیگردد. اخیرا حزب «اتحاد ملت» در نامهای، از آقای روحانی خواسته لایحهای برای همهپرسی درباره تفسیر شورای نگهبان از نظارت بر انتخابات (اصل 99 قانون اساسی) تهیه و ارائه کند. روحانی هم ضمن استقبال، دستور تدوین لایحه مذکور را صادر کرده است. حزب اتحاد ملت چه نسبت و سنخیتی با روحانی دارد؟ آنها واقعا نگران حقوق و مصالح مردم هستند یا در نقطه مقابل مصالح و منافع عمومی رفتار میکنند؟
آنها طیفی هستند که صراحتا گفتهاند دولت روحانی را «رحم اجارهای» میدانند. آقای روحانی، هرگز درباره چنین انتساب توهینآمیزی، اعلام انزجار و برائت نکرده است؛ ولو به خاطر روحیات خاصش، از طیف مذکور منزجر است. آنها نگاه آمرانه به روحانی دارند. میگویند اعتدال، گفتمان نیست و فقط اصلاحطلبی گفتمان است. میگویند روحانی خودش رای نداشت و ما او را رئیسجمهور کردیم. و این در حالی است که نه عارف و نه جهانگیری هیچ کدام بالای 8 درصد رای در سال 92 و 96 نداشتند. افراطیون مدعی اصلاحطلبی با وجود این واقعیت و اینکه بدون پاسخگویی توانستهاند در سایه دولت روحانی، از رانتهای قدرت و ثروت برخوردار شوند، همواره کوشیدهاند او را بدهکار و وامدار خود وانمود کنند.
واقعیت همان است «عابد توانچه» عضو سابق دفتر تحکیم و انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، 6 تیر 92 گفت. «اصلاح طلبان نگاه ابزاری دوگانه به روحانی دارند. از یک طرف او را پس میزنند تا هزینهای پرداخت نکنند. از طرف دیگر تأیید میکنند... آنها به روحانی مثل ساندیسی نگاه میکنند که تا زمانی که آخرین قطره ممکن در او را میک نزنند، لوله ساندیس را از آن بیرون نخواهند کشید. وقتی مطمئن شوند دیگر نمیتوانند از روحانی استفادهای کنند، همان کاری را که با هاشمی رفسنجانی کردند با او میکنند... اصلاحطلبان در وضعیت بدی گرفتار شدهاند. از یک طرف باید به روحانی بچسبند. از طرف دیگر مطمئن هستند بهزودی بخشهایی که از ترس جلیلی یا بر مبنای توقعاتی به روحانی رأی دادهاند، از فضای احساسی خارج شده و کمکم بازار انتقاد و اعلام برائت داغ خواهد شد. اصلاحطلبان میخواهند نهایت استفاده را بکنند اما جوابگوی کارنامه او نباشند.»
این طیف انتظار خودزنی از روحانی دارند. روزنامه سلام در تیرماه 1378، استارت آشوبی یک هفتهای را زد؛ آشوبی که برخی دستاندرکاران آن، پس از فرار از ایران، با جرج بوش و مقامات صهیونیست دیدار کردند. «جعفر-گ» از همکاران سلام، خرداد امسال در روزنامه زنجیرهای آرمان، تحلیلی نوشت که جمع بندی افراطیون مدعی اصلاحات است: «دولت روحانی که برجام را بهعنوان برگ اصلی برندهاش تقریبا از دست داده، و در غیاب آن، زمان و قدرت لازم برای ارائه بدیل دیگری را ندارد، روزها و ماههای طاقت فرسا و نفسگیر خود را سپری میکند. دولت برای تاریخ هم که شده، باید گوشهای از پرده را کنار بزند تا در برابر انواع نگاههای تند و مطالبهگر پناهگاهی فراهم کند. اینجا اگر کسی بخواهد آهسته بیاید و آهسته برود، همانا انبان خالی خود را به نمایش گذاشته و دست خالی خواهد رفت و کتاب سیاست را میبندد و میرود... آقای روحانی، دولت و آقای ربیعی، دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند [!] و میتوانند این دو سال را با برنامهای حداکثری سپری سازند؛ مثل یک تیم فوتبال که اگر گلی بوده، خوردهاند و دیگر نیاز چندانی به حفظ دروازه ندارند»!
در این میان، «اتحاد ملت»، خلف حزب منحله مشارکت است؛ تندروهایی که در دولت اصلاحات، به خاتمی هم رحم نکردند و خواستار خروج از حاکمیت شدند. نشریه اجارهای «صدا» ارگان حزب، آذر گذشته به نقل از عباس عبدی خواستار استعفای روحانی شد. آنها دی 96 همزمان با آشوبافکنی دشمن هم، خواستار استعفای روحانی شدند و حال آنکه شش ماه قبل، از او حمایت کرده بودند. تندروها با وجود مشاهده کارنامه چهار ساله روحانی، خواستار رای مجدد به وی در انتخابات سال 96 شدند و بنابراین در شش ماه بعدی، آگاهی جدیدی کسب نکرده بودند که خواستار استعفا
شوند.
آنها یا نباید در سال 92 از روحانی حمایت میکردند، یا اگر هم آمده و غیر از تجربه هشت ساله دولت خاتمی، تجربه دولت اول روحانی را دیده بودند، باید همان آغاز سال 96 با نامزدی دوباره روحانی مخالفت میکردند. اما آنها نه صداقت داشتند و نه اراده مستقل. صرفا مامور اجرای نقشهای بودند که آمریکا و انگلیس و اسرائیل طراحی کردهاند. نقشه استعفای رئیس دولت و تحمیل بیثباتی به کشورهای عضو محور مقاومت، به کمک آشوبافکنی مزدوران غربگرا در لبنان و عراق اجرا شد. بقایای حزب بعث صدام در عراق، و فالانژیستهای جنایتکار و منفوری مانند جنبلاط و جعجع در «قوات اللبنانیه» لبنان، طبق نقشه غرب، خواستار استعفای رئیسدولت شدند. در ایران، این ماموریت به حلقههایی مانند حزب اتحاد ملت سپرده
شد.
برای شناخت هویت این حزب، باید سخنان مشمئزکننده و لاشخورمآبانه دبیرکل حزب را پس از بلوای بنزین به یاد بیاوریم. علی شکوریراد، روز ثبتنام برای انتخابات مجلس، سخنانی بر زبان راند که شدیدا بوی بیاخلاقی و خیانت میداد. در اثر سوءتدبیر مشکوک دولت روحانی و سه برابر کردن ناگهانی قیمت بنزین، دشمنان و ضد انقلاب، سوار موج التهاب شدند که نتیجه آن، جان باختن دهها نفر بود. این اتفاق تلخ، موجب تاسف بود، اما شکوری راد با ابراز ذوقزدگی از فشار بر طبقات محروم و پایین شهر گفت: «اعتراضات اخیر، موجب ریزش رای اصلاحطلبها نشده یا اگر شده خیلی کمتر از میزانی است که از رای اصولگراها ریزش کرده. اعتراضات معمولا در حواشی شهرهای بزرگ و در مناطقی که مردم از برخورداری مالی کمتری بهرهمند هستند، اتفاق افتاد. این جاها به طور سنتی جاهایی بوده که مردم مناسکی رای میدادند، یعنی همانطور که نماز میخوانند و روزه میگیرند، میآمدند و رای میدادند، خب اینها الان آسیب دیدهاند. بنابراین برخلاف دورههای قبل که کاهش مشارکت، بیشتر به ضرر اصلاحطلبها بود، بعد از این اعتراضات اخیر در حقیقت کاهش رای بیشتر در اردوگاه اصولگرایان اتفاق
افتاده است».
اما گویا فقط شکوریراد و حزبش نبودند که از پیامدهای تلخ فشار بر مردم استقبال کردند. آن چنانکه محمد جواد روح، سردبیر نشریه صدا ۱۶ آذر در سرمقاله نشریه «اتحاد ملت» نوشت، روحانی با آگاهی به پیامدهای تلخ ماجرا، آن را طراحی و اجرا کرد! «چرا روحانی چهار روز قبل از گرانی بنزین آنگونه سخنرانی میکند؟ کدام رئیسجمهور اعلام کرده بود که فلان قدر کسری بودجه داریم؟ آقای روحانی در یزد از کسری بودجه گفت و یکسری حملات هم به رئیسی انجام داد. همین روش را در کرمان به شکلی دیگر ادامه داد. مهمتر از همه اینها، اعلام کرد به توافقات پشت پرده هم پایبند است؛ همه اینها، یعنی روحانی میخواهد به هر قیمتی شده، دوباره مذاکره کند. اینجا بود که روحانی قمار کرد. وقتی دید چیزی دستش ندارد، بنزین را گران کرد تا جامعه به شرایط اقتصادی واکنش نشان دهد؛ فشار از پایین اتفاق بیفتد تا در بالا چانه زنی کنند که مذاکره انجام شود. میگویند وزیر اطلاعات در جلسه دولت هشدار داده اگر بنزین را گران کنید، جامعه به هم میریزد و روحانی خندیده است.
اینکه میگویند گران کردن بنزین تصمیم غیرکارشناسی و اطلاعرسانی آن هم غلط بوده؛ اتفاقاً از نظر روحانی، تصمیم هم کارشناسی بوده و هم نحوه اطلاعرسانی
- در واقع اطلاع نرسانی- درست بوده تا جامعه بیشتر عصبانی شود. روحانی قمار کرد تا ببیند نتیجهاش چه میشود».
این روایت، مشابه همان روایتی است که یک سایت دولتی درباره پشت پرده ارائه سبد کالا به مردم در آستانه راهپیمایی 22 بهمن فاش کرد. «خبر آنلاین» که توسط کسانی چون انتظامی و معزّی (معاون وزیر ارشاد و معاون ارتباطات دفتر روحانی) اداره میشود، 19 بهمن 1392 در تحلیلی با عنوان «جایزه بهترین کارگردانی برای روحانی؛ در حاشیه چگونگی توزیع کالاهای اساسی» نوشت «توزیع سبد کالا به مردم با شیوهای که انجام شد، نه یک اتفاق بود و نه عملی که تبعات آن برای روحانی و مردانش غیرقابل پیشبینی باشد. او دقیقا همین اتفاق - ازدحام، دعوا و مرافعه و احیانا له شدن در زیر دست و پا - را پیشبینی میکرد و اصلا آن را برای پیشبرد استراتژی خارجی خود لازم داشت[!] به عبارت دیگر روحانی به یک نمایش داخلی برای ارائه در جشنوارههای سیاسی خارجی نیازمند بود. نگاه کنیم به اظهارات اخیر وندی شرمن که گفته؛ «شما در اخبار دیدید که ایران اخیرا بهطور قابل مشاهدهای غذا بین مردم فقیر توزیع کرده تا نشان دهد کاهش هدفمند و محدود تحریمها، تاثیر مستقیم بر مردم این کشور داشته است». به هر حال این دقیقا همان نتیجهای بوده که روحانی از توزیع سبد کالا داشته است، اینکه تحریمها بر روی مردم تاثیر مستقیم داشته؛ اینکه اوضاع اقتصادی مردم نه تنها روبهراه نیست بلکه حاضرند برای چند عدد مرغ و چند کیلو برنج با یکدیگر درگیر شوند. درست است که روش توزیع سبد کالا چندان مناسب نبود، اما اگر با این نمایش بتوان جایزه اول بهترین اثر را در فستیوال سیاست جهانی به خود اختصاص داد، به تحقیر چند روزهای که بازیگران آن شدند، میارزید.»!!
واقعیت این است که گردانندگان ائتلاف مدعی اصلاحات و اعتدال، چند برابر نیاز، نامزد برای حضور در رقابت انتخاباتی دارند اما در عین حال، از سقوط شدید مقبولیت خود در نظرسنجیها باخبرند و میدانند که اگر انتخابات، بدون حاشیه، مبتنی بر «برنامهمحوری» و قضاوت مردم نسبت به کارنامه دولت و مجلس برگزار شود، قطعا بازنده انتخابات خواهند بود. آنها از سقوط محبوبیت روحانی و طیف خودشان به زیر هفت درصد باخبرند و به همین دلیل از محمدرضا عارف (رئیسفراکسیون امید و رئیس شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان) خواستند در انتخابات مجلس نامزد نشود. با این اوصاف، طیف مذکور برآنند که جرزنی کنند، زیر میز و قواعد بازی بزنند و تصویر پاکیزه و شوقبرانگیز انتخابات مهم مجلس را مشوّش سازند.
افراطیون اجارهای میدانند که اگر مردم با امید و مبتنی بر درسآموزی از عبرتها پای صندوق بروند، ریل مدیریت اجرایی، از ناتوانی و التماس غرب، به توانمندی و اتکا به ظرفیتهای بزرگ ملی تغییر میکند و این، به منزله نابودی رادیکالیسم غربگراست. کسانی که با بیکفایتی و بعضاً آگاهی از تبعات سوءتدبیرهای خود، خسارات بزرگی را به کشور و مردم تحمیل کردند، در جشن مردمی انقلاب و انتخابات عزادارند. عزای غربگرایان و شادمانی مردم، مستدام باد. مردم به فضل الهی و بهرغم خواست دشمنان و بدخواهان، از راهپیمایی 22 بهمن تا انتخابات مهم مجلس، حماسههایی را رقم خواهند زد که موجب عزت و اقتدار ایران سربلند و یأس دشمنان شود.
محمد ایمانی