متن کامل سخنرانی بذرپاش در مسجد ابوذر به این شرح است:
یکی از زیباترین شیوهها در شناخت یک شخصیت برجسته آن است که او را در آیینه تعاریف استادانش ببینیم. حضرت آقا از برجسته ترین و وفادارترین شاگردان و مریدان امام بوده و هستند. پس شناخت ایشان در آینه اوصافی که امام درباره آقا به کار بردهاند، بسیار شیرین و موثر است. در میان انبوه تعابیر و اوصاف امام درباره ایشان، شاید این تعبیر یکی از دلنشینترین و آرامشبخشترین تعابیر باشد؛ آنجایی که آقا را «نعمت خدا» معرفی کردند.
حالا که انقلاب از سن تکامل ۴۰ سالگی به سلامت و اقتدار عبور کرد، و از پس همهی کینه توزی ها، حسادتها، جوسازی ها و شایعات بی اساس، و همزمان با تهدید و تحریم دشمن، شاید بهتر بتوان از معنای وسیع این تعبیر امام رمزگشایی نمود.
صرفاً نه به عنوان یک انقلابی و حزب اللهی، بلکه به عنوان یک ایرانی، از هر زاویه ی که به صحنه ی کشور و جهان نظر بیافکنیم، وجود ایشان را مصداق عینی « نعمت خدا» خواهیم دید و از باب «اذکروا نعمت الله علیکم» باید شکر داشتن این نعمت را زبانی و عملی به جا بیاوریم و البته مهم نیست دیگران چه قضاوتی درباره این شکرگذاری خواهند داشت.
امیرالمومنین امام علی علیه السلام می فرماید: شُکْرُ النِّعْمَةِ أَمَانٌ مِنْ حُلُولِ النِّقْمَةِ؛ شکر نعمت مانع رسیدن مجازات است. یکی از مراتب شکرگذاری، توصیف نعمت و یادآوری برای یکدیگر است تا از پس این همه امواج تخریبی، فراموش نکنیم که اگر امنیت و پیشرفتی هست، در سایه ی کدام نعمت الهی است.
حضرت آقا در جایی اشاره دارند که «امام مجسم» در وصیتنامه امام است. امروز با تجربه ای که از پس ۴۱ سال دوران انقلاب و ۳۰ سال عصر زعامت ایشان به دست آمده، به آنانی که جویای یاد و مرام امام هستند، به یقین می توان گفت «امام مجسم» را در وجود آقا و منظومه ی گفتاری و رفتاری ایشان بیابند.
اگر اسلام برای امام عزیزترین چیزها بود، رهبر انقلاب نیز به تایید علما و فضلا، تنها در مسیر اسلام و سنت الهی و نبوی و علوی قدم برداشته اند.
اگر امام منادی عدالت بود، امروز رساترین فریاد عدالت خواهی و رسیدگی به امور محرومان ومستضعفان از گلوی اقا شنیده می شود.
چنانچه تدابیر و پیگیری های ایشان نبود، از حرکت های جهادی عظیمی که در نقاط مختلف و محروم کشور به راه افتاده، خبری نبود؛ آن هم در شرایطی که بسیاری از انقلابیون سابق به چرب و شیرین دنیا گرفتار شده اند.
اگر امام برادری و وحدت کلمه را رمز پیروزی و ماندگاری نهضت می دانست، باید سوال کرد که امروز جز رهبر انقلاب چه کسی نگران واقعی وحدت ملت در سطح ملی و وحدت مسلمانان در سطح امت اسلامی است؟ پرچمدار امت واحده ی اسلامی کیست؟ کدام زعیم والامقام، در عین دفاع از اصول بر حق مذهبش، اما با بصیرتی نافذ، اختلاف افکنی و تفرقه در این دوران را هدف بزرگ دشمنان اسلام دانسته و از بیش از یک میلیارد مسلمان می خواهد که دست و دلها را به یکدیگر نزدیک کنند؟
یکی از گروه هایی که باید با تمام وجود قدردان نعمت خدایی حضور حضرت آقا باشند، طیف های مختلف سیاسیون و رجل سیاسی کشور هستند. در اوج انتقادات و هجمه ها به دولت های مختلف، آن کسی که همچون کوه پشتیبان تمام دولت های قانونی بوده، شخص ایشان بوده اند. یادمان نرود که اگر ایشان و تدابیر حکیمانه شان نبود، عده ای چه تدارک تلخی برای رای مردم و حق الناس آنان فراهم کرده بودند. همین امروز اگر چتر حمایتی آقا از سر دولت کوتاه شود، آیا توان ایستادگی در برابر این موج سهمگین اعتراضات علیه ناکارآمدی ها و بی عملی و بی عدالتی را خواهند داشت؟
اگر امام راحل چنان نَفَس مسیحایی داشت که با یک اشاره اش، جبهه های دفاع از انقلاب مملو از رزمندگانی بود که برای شهادت تحت فرمانش لحظه شماری می کردند، امام حی نیز صاحب چنان نَفَس الهی است که هنوز اشاره نکرده، موج گسترده ای از جوانان برای دفاع از حرم و حریم اسلام در مرزهای فراسرزمینی به خط می شوند و در صف شهادت می ایستند.
امام راحل عظیم الشان می فرمود جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد؛ امام حی عزیزمان هم با همان ابهت و اقتدار، پای مردمسالاری دینی ملت ایران می ایستد و در هر شرایطی از آن دفاع می کند و در برابر برخی سوءرفتارها با قدرت بیان می کند که انتخابات در این کشور نباید حتی برای یک روز هم به تعویق بیافتد.
امام هم در مسایل اقتصادی و اجتماعی، طرف مردم بود، آقا هم همین منش را ادامه می دهند. امام هم می فرمود امید من به شما جوانان است و امید داشت مقدرات کشور با دست جوانان به پیش برود، آقا نیز فرزندان جوان خود را صاحبان گام دوم انقلاب معرفی کرده و تمامی هزینه ها را به جان می خرند تا راه برای ورود جوانان جهت به دست گرفتن مسئولیت ها باز شود.
امام راحل مصداق اتم اشداء علی الکفار بود و کارتر را به مذلت کشاند، اروپای حامی سلمان رشدی ملعون را به انفعال وادار نمود، ابهت کمونیسم را شکست و روند زوال صهیونیست ها را کلید زد. او در عین حال، رحماء بینهم هم بود و مستضعفان عالم در سایه ی نگاه و کلام و اقدام او به امید و آرامش می رسیدند.
آقا نیز رجزخوانی های توخالی آمریکا و بوش و اوباما و ترامپ را به دیوار می کوبد و در برابر مکتب لیبرالیسم غربی، رهبری اسلام ناب را با قدرت برعهده می گیرد و از فروپاشی یک رژیم جعلی در کمتر از ۲۳ سال دیگر خبر می دهد و همزمان، بیشترین دغدغه را برای آزادی ملت فلسطین و دفاع از مقاومت در سوریه و لبنان و عراق از خود نشان می دهد.
امام(ره) سادهزیست بود و یک زندگی معمولی و در سطح اقشار ضعیف جامعه داشت و آقا نیز همان خوی ساده طلبگی را حفظ کرده و بهرغم فراهم بودن فرصت برای استفاده از آنچه که در اختیار ایشان قرار دارد، دست از نشستن بر زیلوهای ساده بر نمی دارند.
یادمان باشد که دوران زعامت امام خامنه ای، با دوره ی پیچیده و بی سابقه ی امپراتوری فضای مجازی و تکنولوژی و علم همزمان شده و ساعت و روزی نیست که شبهه ای، تخریبی و یا سیاهنماییِ خاصی از انقلاب و رهبری در سطح گسترده ای توزیع نشود و این پیوستگی مثالزدنی میان امت و امام، را یکی از معجزات عصر ارتباطات باید دانست.
وقتی می گوییم ولی فقیه ما نعمت خداست، سخنی از روی هوا و هوس و توهم بیان نکرده ایم بلکه مشغول بازگویی واقعیات و تجربیات عینی هستیم. بپذیریم که بسیاری از تحولات، پیشرفت های علمی، اقتصادی، نظامی، سیاسی، اجتماعی در دوره های مختلف تنها با تدابیر حکیمانه و پیگیری های موثرانه و دلسوزانه ایشان به دست آمده است. از کتاب و هنر و فرهنگ گرفته تا صنعت هسته ای و موشکی و نانو اقتصاد دانش بنیان و تکنولوژیهای دیگری که اکنون مردم عزیز ما از آن برخوردارند.
کاش جمعی از پژوهشگران همت می گماشتند و لیست پیشرفت هایی که براساس رهنمودها و رهبریهای داهیانه ایشان به دست آمده، را تنظیم و به اطلاع مردم می رساندند تا همگان بدانند اگر این نعمت الهی نبود، تلاش امثال مصطفی احمدی روشن های عزیز و طهرانی مقدم ها به نتیجه ی مطلوب نمیرسید.
در عین حال، آنچه که این خلف صالح امام خمینی(ره) با الگوپذیری از استاد خود بر آن تاکید مضاعف نموده اند، حفظ و تقویت روحیه ی انقلابیگری همزمان با همه ی پیشرفت ها و نوآوری هاست. در شرایطی که عده ای ساده لوحانه و برای به دست آوردن دل کدخدایان قلابی، از پایان روحیات انقلابی سخن می گویند، اما ایشان با همان شور و نشاط اول انقلاب، بر روحیه ی انقلابیگری مصر هستند و حتی یک قدم نیز از آن عقب ننشسته اند.
یکی از راههای قدرشناسی از این نعمت خدایی، توجه به کلام نورانی امیرکلام امام علی علیه السلام است که فرمود: انّما یُعرَفُ قَدرُ النِّعَمِ بمُقاساةِ ضِدِّها؛ قدر نعمت ها در قیاس با ضدّ آنها شناخته مى شود.
اگر میخواهیم از شان و جایگاه امام جامعه با خبر شویم، در کنار سایر اتفاقات پیش از آن، باید حادثه ترور ۳۸ سال قبل مسجد ابوذر را مورد بازخوانی تاریخی قرار دهیم. چرا هدف تروریستها ایشان بود؟ آیا جز اینکه فهمیده بودند تا خامنه ای هست، راه خمینی که همان راه رسول الله و اهل بیت است، ادامه خواهد یافت؟
این روزها و در سالگرد آن ترور ناموفق، رئیس یک دولت حامی تروریسم، از تحریم اماممان سخن گفته و در اثنای مشکلات تلخ اقتصادی، بساط نشاط و شادی را برای جامعهی ما رقم زده است!
یادتان هست در همین مملکت، روزولت و استالین و چرچیل، سران سه کشور آمریکا و شوروی و انگلیس بدون اطلاع شاه ایران وارد تهران شده و بدون دعوت از او کنفرانسی ۴ روزه برگزار کردند و حتی التماس های شاه برای دیدار با آنها را بی پاسخ گذاشتند؟
حالا آن روزها را با نامه اخیر رئیس جمهور آمریکا که توسط نخست وزیر ژاپن به ایران آورده شد و سرنوشت آن نامه در دیدار با رهبری، مقایسه کنید. آیا به دشمن حق نمی دهید عصبانی باشد؟
یکی از نشانههای اشتباه محاسباتی دشمن را در همین ماجرای تحریم میتوان ملاحظه کرد؛ در مکاتب غربی، سرمایه صرفا در حساب بانکی و سهامهای در اختیار و کاخها و خودروهای شیک خلاصه میشود، اما در مکتب اسلام ناب، سرمایه واقعی ورای آنهاست.
سرمایه نظام و رهبری تودههای مردمی هستند که علیرغم همه گلهمندیها، هر زمان که احساس کنند انقلاب به حضور آنها نیازمند است، با فداکاری وارد صحنه میشوند. آیا این سرمایه تحریمشدنی است؟
یکی از نکات عبرتآموز چند سال اخیر که باید توسط جوانان فرهیخته مورد کارشناسی قرار گرفته و تا عمق جامعه تبیین شود، اثرات منفی ناکارآمدی عدهای از مسئولان بر سرمایه اجتماعی کشور است.
به عنوان نمونه، برخی اقدامات رئیس جدید قوه قضائیه ظرف مدت کوتاهی که در این مسئولیت مشغول خدمت شده، و جهت صحیح برنامههای اعلامی در راستای مطالبات مردمی ، موجب افزایش اعتماد عمومی و تثبیت سرمایه اجتماعی برای این دستگاه حاکمیتی شده است.
اگر همین نمونه در سایر دستگاهها و قوای کشور نیز تکثیر شود و همهی دلها و قدمها برای خدمت جهادی به ملت بزرگ ایران همافزا شوند، آیا از دشمن بیرونی کاری بر میآید؟
مسیر حرکت نوین نظام در بیانیه گام دوم انقلاب ترسیم شده است که ما آن را در ۳ عبارت تجمیع نمودهایم: جوانسازی، اجتماعیسازی و کارآمدسازی فعالیتها بر مبنای مدیریت علمی.
روی سخنم با جوانان دهههای ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ است و امیدوارم این کلام را از یک جوان بپذیرند و بر روی آن تامل نمایند: در دهههای گذشته بارها و بارها با ایجاد دوقطبیهای فریبکارانه، بخشی از جوانان را فریفتهاند و با احساسی نمودن فضا، تلاش کردند تا واقعیات را یا پنهان کنند، و یا وارونه جلوه دهند. این دوقطبیسازی انحرافی به ویژه در ایام تصمیمگیریهای سرنوشتساز توسط مردم، از سوی حلقهای مشخص شدت میگیرد.
مگر در سال ۹۲ دوگانهی “هستهای – معیشت” را طراحی نکردند؟ آیا اکنون پس از بتن ریزی در صنعت هستهای، از وضعیت معیشت و اقتصاد رضایت دارید؟ مگر در سال ۹۶ برای رقیب هراسی، دروغ بزرگ “دیوارکشی” را بر سر زبانها نیانداختند؟ آیا رقیبِ دیروز، امروز در قوه قضائیه مشغول دیوارکشی شده یا میکوشد باری از دوش مردم بردارد؟
از هم اکنون دوقطبیهای انحرافی جدیدی را طرحریزی نمودهاند تا شاید بتوانند با به فراموشی سپردن ذهنیت تاریخی، باز هم بر موج احساسات سوار شوند.
میگوییم کشور باید علمی اداره شود، دوقطبیسازها چراغ دوگانه “فیلترینگ – آزادی” را روشن میکنند! میگوییم سیستم تصمیم گیری و تصمیم سازی جوان شود، پیگیر دوگانه انحرافی “مقاومت-مذاکره” میشوند! میگوییم به جای اجرای قانون مندرآوردی بقا که فردی بعد از ۴۰ سال، همچنان وزیر است و همچنان هزینه به سیستم تحمیل میکند، از جوانان متخصص و متعهد که به تکنولوژی روز آشنایی دارند استفاده کنید، دوگانه “کنسرت-ضدکنسرت” را پیش میکشند!
متاسفانه ضریب جینی ما از ۳۶۵۹ به ۳۹۸۱ رسیده؛ یعنی در توزیع مناسب ثروت یک وضعیت منفی در این سالها داشتیم و ضریب جینی ما افزایش یافته است و نابرابری گسترده شده، اما سر ما را با دوقطبیهای فریبکارانه مشغول می کنند که البته در این زمینه، خوب وارد هستند.
خداوندِ صادق در قرآن کریم تاکید کرده که هر امتی، سرنوشت خود را خواهد ساخت و حالا، بر مبنای تمام عقاید اسلامی و عقل انسانی، اگر خواهان تغییر در روند جاری هستیم، باید تک تک ما آستین همت بالا بزنیم.
جوانان و عموم مردم مانند تجربه هایی که در زلزله و سیل به دست آمد، منتظر دستور از جای خاصی نباشند؛ آتش به اختیار وارد صحنه شوند. راه خسته کردن بوروکراسی دیوانه کننده که ناکارآمدی را در بسیاری از بخش ها به وجود آورده، همین است.