دولت، دیروز مادر برجام بود امروز مسئولیت آن را نمی‌پذیرد

روزنامه صبح نو در یادداشتی با عنوان «در جست‌وجوی مادر برجام» نوشت: روز 25 فروردین ماه 96 آقای روحانی هنگام ثبت‌نام انتخابات ریاست‌جمهوری گفت: «هووهایی که بارها به قصد کشتن نوزاد برجام تصمیم گرفته بودند، نمی‌توانند سرپرست خوبی برای این فرزند باشند.» منظور این بود که مردم به «مادر برجام» رای دهند تا بتواند همانگونه که این نوزاد را به دنیا آورده به خوبی آن را به خانه بخت بفرستد.
در آن زمان که دولت‌مردان و جناح چپ، مست باده برجام به مردم قول می‌دادند، همانگونه که سایه جنگ و تحریم‌های هسته‌ای را برطرف کردند، سایر تحریم‌ها را نیز عنقریب از سر مردم کم خواهند کرد، کسی در انتساب برجام به دولت شک نداشت. طرفداران دولت و بخش عمده خوش‌خیالان معتقد بودند سرانجام با تدبیر و «زبان‌دانی» توانسته‌اند مشکلات چهل‌ساله کشور را حل کنند و به فرمول شگفت‌انگیزی دست پیدا کنند که هم چرخ‌های اقتصاد را بچرخاند و هم سانتریفیوژها را.
 دولت با تبختر، شروط و خط قرمزهای رهبری، مجلس و شورای عالی را نادیده می‌گرفت و احتمالا معتقد بود این نهادها چون اطلاعی از اوضاع جهان ندارند و به زبان دنیا آشنا نیستند این شروط بیهوده را وضع می‌کنند. کار تمام شده و در این بنای سترگ، هیچ‌کس خللی نمی‌تواند وارد آورد. در آن روزگار که سرهای دولت‌مردان از می برجام گرم بود، به یکدیگر مدال و نشان اهدا می‌کردند و این پیروزی را به یکدیگر تبریک می‌گفتند. در آن زمان که ماه عسل دولت بود کسی درمورد حضانت و سرپرستی برجام شک نداشت و آن را مهم‌ترین دستاورد و زایش دولت  تدبیر و امید می‌دانستند. اتفاقا جریان اعتدال‌گرا از نمد برجام کلاه برمی‌گرفت و انتخابات به نام برجام پیروز می‌شد.
اما اکنون که چرخ روزگار برگشته و برجام پس از خروج «کدخدا» بی‌فایده و بی‌خاصیت به نظر می‌رسد به جای اینکه سر دست گرفته شود و به عنوان مهم‌ترین دستاورد دولت معرفی گردد، «تصمیم نظام» خوانده می‌شود. درواقع دولت تلاش می‌کند مسئولیت این نوزاد را به دامن «هووها» بیندازد. اما مشخص است که وقتی مادر، حاضر به پذیرش این نوزاد نیست، هووها هم رغبتی به سرپرستی این نوزاد بدقدم ندارند.
اما اینکه گفته می‌شود برجام تصمیم نظام است، منظور دقیقا چه کسی است؟ معمولا در ادبیات سیاسی اگر کلمه نظام به کار برده شود، منظور «مقام معظم رهبری» است. فارغ از اینکه این کاربرد به شدت اشتباه است و یکی انگاشتن کل نظام با رهبر نظام تداعی یک حکومت دیکتاتوری می‌کند و در نظام مردم‌سالار جمهوری اسلامی، «نظام» اعم از رهبری، مردم، و همه گروه‌های سیاسی است، این سوال مطرح است که آیا امکان وصله کردن برجام به رهبری وجود دارد؟
با مرور سخنان رهبری مشخص می‌شود که ایشان هرگز نسبت به مذاکره با آمریکا خوش‌بین نبود و بیش از مذاکره بر استراتژی مقاومت تاکید داشت. اما دولت با آگاهی از اینکه سنت رهبران انقلاب اسلامی همواره حمایت از تصمیمات کلان دولت‌هاست از این ظرفیت استفاده نمود. رهبری ضمن حمایت از تصمیم دولت، مخالفت خود را با این تصمیم در اغلب سخنرانی‌ها نشان داده بود. این ویژگی حکومت‌های غیردیکتاتوری است که به رغم مخالفت حاکم، تصمیم جمعی اجرا می‌گردد. همانگونه که در غزوه احد، پیامبر اعظم با اینکه مخالف بودند به نظر مردم احترام گذاشتند و برای جنگ، به خارج از شهر رفتند و البته مسلمانان در نتیجه دوری از راهبرد پیامبر اکرم(ص)، متحمل شکست شدند.
با علم به اینکه در زمان انعقاد برجام، رهبری با دولت همراهی کردند باعث تاسف است که این همکاری، همراهی و عدم مخالفت رهبری انقلاب در پیشبرد برنامه دولت، اکنون به بهانه‌ای برای طرفداران دولت تبدیل شده تا شریکی برای این شکست دست وپا کنند. دقیقا مانند خوارج در زمان امیرالمومنین که در جنگ نهروان حضرت را مجبور به مذاکره نمودند و بعد از مشخص شدن اینکه دشمن، با حیله آنها را فریب داده از حضرت علی(ع) می‌خواهند که مسئولیت این شکست را پذیرفته و توبه کند!
رئیس‌جمهوری حقوق‌دان با این قاعده فقهی آشنا هستند که «الولد‌ للفراش». برجام متولد همان بستری است که دولت مهیا کرده بود و بنابراین متعلق به دولت است.اگر برجام امروز باعث سربلندی ایران می‌شد افتخارش برای دولت بود و نه گروه دیگری و اکنون نیز سرشکستگی برجام صرفا دامن‌گیر دولت محترم است.