حسین دهباشی مینویسد: «حالا که گذشت، اما برایتان عجیب نیست که میلیونها هموطن روزها و شبها، لحظهها را شمردند تا قراردادی امضا بشود که اصلا نمیدانستند داده و ستانده آن چیست؟ یا شبانه و شادیکنان به خیابان ریخته و پذیرفتن آن را جشن بگیرند، بیآنکه بدانند چرا. یا حالا و حتی از پس سالها حمایت متعصبانه ولو متن فارسی آن را نخوانده باشند؟»
وی میافزاید: انصافا آنچه در فقره برجام با افکار عمومی ایرانیان شد، قابلیت سه واحد تدریس دانشگاهی در حوزه عملیات روانی را دارد.
دهباشی پیش از این تصریح کرده بود «برجام، اصلا خیانت نبود، خریت بود.» اما به نظر میرسد اکنون باور دارد که در کنار برخی سهلاندیشیها، پای خیانت نیز در میان بوده است. دهباشی البته درباره کوتاهی امثال خودشان و عدم اعتراض در وقت لازم تصریح کرده بود:«بله امثال ما نیز بیغیرتی کردند، وقتی همان قبل از تصویب برجام، نقدهای خصوصیشان را علنی نکردند.»
یادآوری میشود دهباشی بنا بر اذعان خودش، جملاتی نظیر «من سرهنگ نیستم، حقوقدانم» و «هم باید چرخ سانتریفیوژ بچرخد و هم سانتریفیوژ» را بر روحانی القا کرده بود تا در تبلیغات انتخابات سال 92 بازگو کند.