اخیراً فیلمی از جلسه خبرگان رهبری خرداد 1368 در فضای مجازی و تلویزیون فارسی ملکه انگلیس پخش شد که در آن مقام معظم رهبری به شدت استدلال میکند که من خود را شایسته رهبری نمیدانم و برای آنکه از او درگذرند با نهایت تواضع التماس میکند و از برخی حاضران جلسه میپرسند «شما فردا حکم مرا میپذیرید؟»
بدون تردید دسترسی به این ویدئو که از اسناد حاکمیتی است از عهده هر بیسروپایی برنمیآید و گویی اتاق شیشهای مد نظر روحانی در چنین مواردی مصداق مییابد اما در مصاحبهای که بیبیسی با نشردهنده این ویدئو دارد، سه نکته و انگیزه روشن میشود؛ اول اینکه طرف میگوید این ویدئو از سوی کسانی برایش ارسال شده است که از ناراضیان حکومت هستند. طبیعی است که جنس این نارضایتی از جنس ضد انقلاب شناخته شده، منافقین و سلطنتطلبها نیست بلکه از جنس کسانی همانند روحالله زم است. اما دو نکته دیگر که ذهن را به افشاکنندگان ویدئو نزدیکتر میکند این است که ناشر میگوید ارسالکننده اصرار دارد که هر چه سریعتر و در سالگرد فوت هاشمی پخش شود و نکته سوم اینکه ارسالکننده اصرار دارد در همین روزهایی که برخی شعارهای ساختارشکن دادهاند، پخش شود. لذا ممکن است فیلم آن جلسه سرنوشتساز در بین اسناد شخصی مسئولان وقت مجلس خبرگان بوده باشد که البته سیستمهای امنیتی باید پاسخگو باشند. برخی از افرادی که قبلاً به عنوان محقق اسناد خبرگان را بیرون بردند نیز خودشان را لو دادند اما «کینه کدیوریسم» باعث شد این واقعیت کتمان شود که مجدداً در 15 مرداد 1368 و پس از تصویب قانون اساسی، مجلس خبرگان با رأی قاطعتری رأی 14 خرداد خود را دائمی کرد.
اما درباره محتوای آن باید عین جمله امیرالمؤمنین به معاویه را یادآوری کرد که: «گفتهای مرا چونان شتر مهار کرده به سوی بیعت میکشاندند. به خدا قسم خواستی نکوهش کنی اما ستودی، خواستی رسوا سازی که خود را رسوا کردهای، مسلمان را چه باک که مظلوم واقع شود، مادام که در دین خود تردید نداشته و در یقین خود شک نکند.» در فرهنگ دینی ما افتخار و تحسین برای کسانی است که خود را لایق مسئولیتهای خطیر نمیدانند و تمسخر، کنایه و لعن برای کسانی است که به دنبال مسئولیت میدوند. از قضا باید کسانی را بر مسئولیتها گماشت که خود دنبال آن نیستند. قطعاً آنان که خود به دنبال مسئولیت میدوند، عاقبت بخیر نخواهند شد و حتماً وقتی به بیتالمال و مسئولیت میرسند به تعبیر امیرالمؤمنین مانند «شتری که به جان گیاه بهاری بیفتد» از بیتالمال میدوشند.
قبل از آن هم مقام معظم رهبری خود را لایق ریاست جمهوری نمیدانستند اما با توصیه و تأکید امام به این میدان وارد شدند و در روزهای پایانی ریاست جمهوری نیز در جواب یک دانشجو که پرسید بعد از ریاست جمهوری چهکار خواهید کرد، فرمودند: «هر چه امام بفرمایند. اگر فرمودند مسئول عقیدتی - سیاسی ژاندارمری یکی از مناطق دورافتاده کشور بشوم، این کار را خواهم کرد.» خداوند نیز رسالت خود را در چنین افرادی قرار خواهد داد. جنس کسانی که به سوی دنیا میدوند با جنس کسانی که توفیقات الهی به سوی آنان میآید، متفاوت است. جنس کسانی که «من» از همه وجودشان میبارد با جنس کسانی که مصادیق خطبه همام امیرالمؤمنین هستند، متفاوت است.
امروز و پس از 28 سال این ویدئوی جلسه خبرگان نه تنها موجب افتخار مقام معظم رهبری است که افتخار همه کسانی است که در این 28 سال عماروار پا در جای پای وی گذاشتند و لحظهای دچار تردید نشدند. تصویر رهبر جامعه اسلامی از خود، غیر از این نباید باشد که اگر غیر از این بود، سقوط در ورطه هوای نفس حتمی خواهد شد. البته محتوای سخنان رهبری در آن جلسه با شاخصهای دروندینی و اخلاق دینی باید معنادهی شود که اگر با متدهای غربی و بروندینی تفسیر شود، نتیجه آن به اهداف نشردهندگان آن نزدیکتر است.
مقام معظم رهبری اولین مخالف انتخاب خود بودند و بر عدم انتخاب خود همانند امیرالمؤمنین «که مرا واگذارید و دیگری را انتخاب کنید» اصرار کردند و رمز توفیقات الهی ایشان در همین نگرش و تواضع نهفته است.
اما حتماً ایشان قبل از پایان حیات پربرکت خویش روزی به میدان خواهند آمد و گلوهای پر از استخوان مؤمنین و حزبالله را با عبارتی همانند امیرالمؤمنین آزاد خواهند کرد که «همچون گلههای گوسفند مرا در میان گرفتند اما آنگاه که به پا خاستم و حکومت را به دست گرفتم، جمعی پیمان شکستند و گروهی از اطاعت من سر باز زده، از دین خارج شدند (دقت شود عدم اطاعت از علی معادل خارج شدن از دین بوده است) و برخی از اطاعت سر برتافتند. گویا نشنیده بودند سخن خدای سبحان را که میفرماید: «سرای آخرت را برای کسانی برگزیدیم که خواهان سرکشی و فساد در زمین نباشند و آینده از آن پرهیزکاران است. آری! به خدا آن را خوب شنیده و حفظ کرده بودند، اما دنیا در دیده آنان زیبا نمود و زیور آن چشمهایشان را خیره کرد.»
اگرچه رهبری تا سرحد امکان از پذیرش این مسئولیت امتناع کردند اما وقتی حجت بر ایشان تمام شد، زخارف دنیا را بر خود و فرزندان حرام کردند و با همه وجود گردنههای پیچیده را پرنفس پیمود و در ادامه راه پر بهجتی که امام راحل مقابل ما قرار داده بود، لحظهای تردید نکرد. شایسته اوست که سرانجامش همانند امیرالمؤمنین گردد.
دکتر عبدالله گنجی