روزنامه «البناء» لبنان در یادداشتی با عنوان «تقابل احتمالی آمریکا و ایران و درخواست کمک واشنگتن از تلآویو برای ترور ژنرال سلیمانی» تاکید کرد که دشمنان ایران دست از فتنهانگیزی علیه ایران برنداشتهاند.
در این یادداشت آمده است: درست است که واشنگتن، ریاض و تلآویو در روزهای گذشته در دور جدید توطئه ضد ایرانی خود باخته و جام زهر را در دروازههای پایتخت حاکمیت و رهبری محور مقاومت نوشیدند، اما هنوز جنگ را از دست ندادند.
طبق این گزارش، علی رغم سقوط توطئه انتقال نبرد علیه نظام جمهوری اسلامی به داخل این کشور، اما اطلاعات نشان میدهد که مثلث تجاوز صهیونیستی، آمریکایی و سعودی نه تنها دست از سر تهران و حکومت انقلاب اسلامی برنداشته بلکه در حال حرکت به سمت سناریوهایی جدید علیه ایران است که این بار قهرمان آن «مایکل دی آندریا» ملقب به شاهزاده تاریکی نیست بلکه یک افسر اطلاعات مخفی در پشت صحنه است که در کشورهای مختلف آسیا فعالیت میکند، او «اندرو پیک»، یک افسر اطلاعات نظامی آمریکا [و معاون دستیار ویژه وزیر خارجه این کشور در امور ایران] است.
البناء نوشت: حمایت فوری، علنی، قوی، مستقیم و مستمر رئیس جمهور آمریکا و لابی اسرائیل در واشنگتن از آشوبهای خیابانی در ایران و همچنین حمایت نخست وزیر اسرائیل و اذناب آن از جمله رژیم آل سعود از هرج و مرج، خشونت و کشتار افراد بیگناه توسط عناصر داعشی یا مزدور قدرتهای صهیونیستی-آمریکایی هیچ جای تعجب ندارد و غیرمنتظر یا خود به خود صورت نگرفته است.
این روزنامه لبنانی توصیح داد: برای دانستن علت مستقیم، ما باید کمی به عقب برگردیم تا بدانیم که زمینه خصومت آمریکا دارای قواعد مهمی است که باید آن را مطالعه و برای افکار عمومی ایران و جهان عرب روشن کرد.
البناء آورده است: همانطور که همه میدانیم، دولت ترامپ اقدامات خصمانه بسیاری علیه جمهوری اسلامی ایران انجام داده است، که امتناع رئیس جمهور آمریکا از تصویب توافق هستهای با ایران در ماه اکتبر گذشته از جمله آن است. رئیس جمهور آمریکا به عنوان بخشی از آمادگی برای هرج و مرج و ایجاد شرایط مناسب به منظور توجیه مداخله نظامی آمریکا در ایران، در روز 6/12/2017 «آندره لوئیس پیک»، افسر سابق اطلاعات نظامی این کشور را به عنوان معاون دستیار وزیر امور خارجه خود برای ایران و عراق منصوب کرد. ترامپ او را عمدا به عنوان معاون دستیار وزیر امور خارجه، نه دستیار وزیر امور خارجه، انتخاب کرد تا این انتصاب پیچیدگیهای اداری نداشته باشدچون مقام معاون دستیار وزیر امور خارجه نیازی به حکم ریاست جمهوری یا تصویب مجلس سنا ندارد، بنابراین این انتصاب، تضمین شده و بسیار آسان صورت گرفته است.
وی افزود: توجه داشته باشید که اندرو پیک، افسر سابق اطلاعات آمریکا جایگزین کریس بک مایر شد که معاون دستیار وزیر امور خارجه در امور صرفا ایران بود و جوزف بینینگتون دستیار وزیر امور خارجه در امور عراق بود. انتصاب پیک به معنای سیطره وی بر سیاستهای وزارت خارجه آمریکا در امور عراق و ایران است به گونهای که این حوزه را در اختیار محافل تهاجمیتر علیه ایران و ائتلاف مقاومت در دولت ترامپ قرار میدهد این موضوع آنجا ثابت میشود که وزیر خارجه آمریکا هیچ گونه موضعگیری درباره اغتشاشات ایران نداشت و و به سفارش جراد کوشنر، داماد ترامپ به سر و صداهای ترامپ در این خصوص محدود شد.
نویسنده آورده است: پیک قبل از گرفتن پست جدید خود به همراه جراد کوشنر داماد ترامپ در سفری غیرعلنی در تاریخ 25/10/2017، با پرواز تجاری آمریکا که چهار روز به طول انجامید به عربستان رفت در آنجا با محمد بن سلمان ملاقات کرد و با وی درباره بسیاری از جزئیات مربوط به تامین مالی وراهاندازی اتاقهای عملیات در هر کدام از شهرهای هرات افغانستان و اربیل در شمال عراق که تحت تسلط نیروهای پیشمرگه مسعود بارزانی است به توافق رسید.
وی افزود: این دو اتاق، ویژه اداره عملیات کشتار و تخریب در جمهوری اسلامی ایران هستند، یعنی همان اتفاقاتی که در روزهای اخیر از سال گذشته میلادی و نخستین روزهای سال 2018 اتفاق افتاد. ناگفته نماند، انتصاب او موجی از رضایت را در میان نیروهای افراطی در ایالات متحده، که موضع تهاجمیتری به ایران دارند برانگیخت، مانند الیوت آبرامز، شخصیت یهودی که از اردوی نومحافظه کاران است و در پاسخ به انتصاب پیک گفت: من اندرو پیک را سالیان سال است میشناسم و او را یکی از نظامیان کهنهکار در عراق و افغانستان میبینم که از تجربه بین المللی بینظیر و شایستگیهای آکادمیک و فرهنگی برخوردار است و گزینهای شگفت انگیز برای چنین کاری است.
تجربه و شایستگیهایی که ایلیوت ابرامز از آن سخن میگوید چیست؟ دستاوردهای پیک در سطوح مختلف قبل از اینکه به این پست در وزارت خارجه برسد چه بوده است. او دارای مدرک لیسانس از دانشگاه پرینستون و مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه هاروارد است. وی از آگوست 2007 تا آگوست 2011 به عنوان مشاور امنیت ملی دو سناتور ایالات متحده خدمت کرد، او قوانین کیفری را علیه ایران، سوریه، لبنان و [منطقه خودمختار] تبت [در غرب چین] وضع کرد، که بین سالهای 2007 تا 2009 در یکصد و دهمین نشست کنگره مورد بررسی قرار گرفت و در یکصد و یازدهمین دور کنگره بین سال های 2009 تا 2011 به تصویب رسید.
او ریاست کمیته مجلس سنا ویژه وضع سیاستهای آمریکا در قبال چین را نیز برعهده داشت او بین 8/2011 و 8/2012 مشاور راهبردی فرمانده نیروهای آمریکایی در افغانستان بود ودر همین مدت مشاور فرمانده نیروهای ناتو در افغانستان نیز بود. او 11/2008 تا 5/2016 افسر اطلاعات نظامی نیروهای عملیات ویژه آمریکا بود. او همچنین بانی نظریه محمد بن سلمان درباره ضرورت انتقال نبرد به داخل عمق دشمن یعنی ایران شمرده میشود.
او در 16/3/2016 مقالهای نوشت که روزنامه فارین آفرز آمریکا آن را به چاپ رساند، در این مقاله آمده است: عربستان نیاز به ایجاد بحران بزرگی در روابط خود با ایرانیها دارد تا جایگاه ریاض را که در نتیجه بی توجهی آمریکا در حمایت از عربستان برای مقابله با ایران، تنزل یافته بازسازی کند بخصوص که ایران بدون هیچ قدرت بازدارندهای در حال گسترش نفوذ خود در کشورهای عربی است.
طبق این گزارش، منابع آگاه معتقدند واشنگتن به منظور برآورده کردن خواسته محمد بن سلمان ولیعهد سعودی که در انتظار رسیدن به پادشاهی عربستان نشسته برای ترور شخصیتهایی مهم در ایران و در راس آن حاج قاسم سلیمانی و شماری از دستیاران وی که در سوریه و عراق فعال هستند نقشه کشیده است. این منابع افزودند : واشنگتن و ریاض از اسرائیلیها خواستند که در این خصوص دست به دست آنها دهند چون آمریکاییها و سعودیها به عرصه سوریه نزدیکتر بوده و در آن ورود داشتند.
منابع مذکور گفتند: هم اینک یک شخصیت میدانی قوی که از ارکان سپاه پاسداران اسلامی ایران در سوریه است زیر نظارت دقیق موساد و سی آی ای است تا در دام آنها قرار گیرد همچون اتفاقی که برای حاج عماد مغنیه افتاد. این منابع افزودند: آنها ممکن است تا عراق هم پیش روند اما تهران همواره زیر ذره بین اطلاعاتی مثلث مذکور قرار دارد.
البناء نوشت: در مقابل اطلاعات منابع ما حاکی است نهادهای اطلاعاتی ایران و متحدانشان نیز هوشیارتر و باهوشتر هستند و لحظه ای از دشمن غافل نمیشوند تا لحظهای که رویارویی بزرگ با آمریکا و دست پرورده آن اسرائیل به محض ارتکاب چنین اقدام احمقانهای فرابرسد. به گفته منابع، آن زمان است که قواعد جدید درگیری پدیدار میشود و احتمال نزدیک شدن به لحظهای را نشان میدهد که از الجلیل و فراتر از آن و جولان و بعد از آن عبور کنیم.
البناء آورده است: بنابراین آیا آمریکایی که به خاور دور مهاجرت کرده چنین قواعد جدیدی را تحمل خواهد کرد؟ باید منتظر بمانیم و ببینیم که آیا واشنگتن آماده از دست دادن پایگاه ها و متحدانش در منطقه است؟