تزریقات سمّی در جنگ ترکیبی

 فهم مشترک، یا به عبارتی تفاهم درباره «توانمندی‌ها و تهدیدات علیه امنیت ملی »، از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. یکی از موانع فهم مشترک، دیوارکشی‌های سیاسی مجعول و رسوخ داده شده است که موجب می‌شود مسائل مهم، دغدغه فلان گروه و جناح تلقین و تلقی شود و از اهمیت بیفتد. کشور ما با دو نوع جنگ مواجه است؛ اولی، جزو احتمالات و با اگر و شاید همراه است، اما دومی، واقعیت قطعی دهه اخیر است. اولی، حتی واقع نشده، عام و خاص را حساس می‌کند، اما دومی، به انتشار پنهان دی اکسید کربن می‌ماند که اگر فهمیده نشود، می‌تواند اهل خانه را دچار گاز گرفتگی و «مسمومیت شیرین» کند. تهدید نظامی، ولو کوچک را هم باید جدی گرفت، همیشه آماده بود و حتی بر دشمن پیشدستی کرد. اما جنگ نظامی که ممکن است هیچ وقت هم به معنای تمام عیار آن اتفاق نیفتد، بخشی از جنگ بزرگ‌تر تحت عنوان «جنگ ترکیبی» (هیبریدی) است. آفند و پدافند نظامی در جای خود بسیار مهم است و دائما باید بر آمادگی‌ها و ابتکارات افزود و عند‌الاقتضا، عملیات کرد. اما جنگ مهم تر، آنجایی است که دشمنان از طریق شبکه‌های نیابتی و با فشار رسانه‌ای (روانی) و اقتصادی و سیاسی سعی می‌کنند محاسبات جمهوری اسلامی را مختل سازند، ملت ایران را هراسان و ناتوان وانمود کنند، و عقبه اقتدار مردمی نظام را به ضعف و تردید بکشانند.

دشمن اگر قادر به جنگ نظامی مؤثر بود، ظرف چند دهه گذشته بارها تهدید به حمله نمی‌کرد و با این وجود، روند روز به روز قدرتمند‌تر شدن ایران را عاجزانه به تماشا نمی‌نشست. نباید درجا زد، یا از منافذ آسیب نظامی که در همه کشورها هم هست، غفلت کرد. در عین حال، واقعیت این است کشور ما در این حوزه بسیار قدرتمند شده، تا جایی که سرآمدان قدرت نظامی در جهان، درخواست بهره‌مندی از تسلیحات پیشرفته ایران را دارند. درباره این اقتدار، ارزیابی «اسکات ریتر» افسر سابق پنتاگون خواندنی است که گفت: «موشک‌های ایران، دو پایگاه نواتیم و رامون را در اسرائیل هدف قرار دادند. بهترین رادار جاسوسی دنیا که با پیشرفته‌ترین پدافند ضدموشکی کار می‌کند، در مقابل حمله ناتوان بود. پایگاه نواتیم، حفاظت شده‌ترین نقطه زمین در برابر حملات موشکی و حتی محافظت شده‌تر از کاخ سفید و کاخ کرملین است. ایران، آنجا را درهم کوبید و به همه، از جمله آمریکایی‌ها ثابت کرد که هیچ دفاعی در برابر موشک‌های ایرانی وجود ندارد. این، یکی از برترین نمایش‌‌های نظامی تاریخ بود». همچنین ژنرال مک کنزی، فرمانده وقت سنتکام، ۲۰‌آوریل ۲۰۲۱ میلادی (۳۱ فروردین ۱۴۰۰) ضمن گزارشی به کنگره آمریکا اذعان کرده بود: «دقت موشک‌‌های ایرانی در هدف‌‌گیری، نگران‌کننده است. استفاده گسترده ایران از پهپاد‌ها برای عملیات شناسایی و تهاجمی، بدین معناست که برای اولین ‌بار از زمان جنگ شبه‌ جزیره کره، آمریکا فاقد برتری هوائی در عرصه عملیاتی است و برتری هوائی ما از بین رفته است».

 برخلاف تهدید‌های نامعتبر نظامی، جنگ ترکیبی با شدت از سوی دشمن و بازیگران نقشه او پیگیری می‌شود؟ آیا از خود پرسیده‌ایم که چرا در اوج دشمنی‌های آمریکا و اسرائیل، کسانی این مشورت غلط را به دولت می‌دهند که چاره اقتصاد فقط در رفع تحریم‌ها و چاره رفع تحریم‌ها، تمکین به دیکته‌های FATF است؟ چرا اصرار دارند انبوه عبرت‌های مربوط به کلاهبرداری‌های آمریکا در برجام و FATF را بپوشانند؟ چرا صادقانه به مخاطب نمی‌گویند که FATF قادر نیست تحریمی را لغو کند و تحریم‌ها، طراحی آمریکاست نه FATF؟ یا این سؤال که چرا در میانه جنگی چند لایه، باید اطلاعات مهم اقتصادی را از مسیر FATF، با دشمنان به اشتراک گذاشت؟ اگر دستور کار FATF، تعقیب و تحریم تامین‌کنندگان مالی تروریسم است، چرا این کارگروه هیچ کاری با آمریکا و اسرائیل ندارد؟ و نهایتا بر مبنای این سؤالات بی‌پاسخ، باید بررسی کرد که کدام شبکه، مشورت‌های مسموم و گمراه‌کننده را زیر پوست بدنه مدیریتی تزریق می‌کند؟!

رهبر انقلاب، در دیدار چند ماه قبل با اعضای دولت چهاردهم توجه دادند: «رجوع به کارشناس، حکمرانی را خردمندانه، و ملت را راضی می‌کند، اما مراقب تحمیل نظرات غلط با لباس کارشناسی باشید. کارشناسی را انتخاب کنید که به دنبال نسخه‌های نسخ شده خارجی نباشد». مشورت‌های گمراه‌کننده، منحصر در ماجرای FATF نیست. شبیه همین مشورت‌ها برای ولنگاری نسبت به فضای مجازی و رسانه‌ای - برخلاف همه کشورهای هوشمند دنیا- داده می‌شود و این در حالی است که رهبر انقلاب در دیدار دولتمردان فرمودند: «باید در فضای مجازی حکمرانی قانونمند وجود داشته باشد. نقض حکمرانی کشور در فضای مجازی قابل قبول نیست. براساس قانون، زمام کار را به‌دست بگیرید. اگر فضای مجازی قانونمند شود، تبدیل به فرصت خواهد شد».

 مشورت‌های مسموم و تحلیل‌های فلج‌کننده، نه یکی دوتاست، و نه منحصر به امروز است. به عنوان یک نمونه، باید بررسی کرد که چه کسی پیشنهاد حذف کارت سوخت (سهمیه‌بندی خردمندانه) و ثابت نگاه داشتن قیمت بنزین ظرف ۴ سال را با وجود تورم بالا به دولت روحانی داد که از متن این مشورت، تصمیم غلط بعدی در سه برابر کردن یکشبه قیمت بنزین بیرون آمد و موجب موج سواری گرفتن دشمن در فتنه آبان ۱۳۹۸ شد؟ ترور شهید سلیمانی به تصریح نایب‌رئیس وقت مجلس، حاصل آن سوءتدبیر و انداختن دشمن در خطای محاسباتی بود. آقای علی مطهری در این باره به درستی تاکید کرد: «حوادث آبان ۹۸ که بیشتر ناشی از بی‌‌‌تدبیری دولت بود، این خیال را در آمریکا پدید آورد که پایگاه اجتماعی جمهوری اسلامی کاهش یافته و وقت مناسبی برای ترور سردار سلیمانی است. قبل از آن، جرأت این کار را به خود نمی‌دادند. البته با تشییع پرشکوه پیکر آن عزیز، واقعیت را دریافتند.»

آیا نام مشاورانی که با دادن آدرس‌های غلط، تهدید می‌سازند، جایی هم ثبت می‌شود؟ چرا با شفافیت و مدیریت شدن میزان مصرف بنزین و مقابله با قاچاق و هدر رفت آن مخالفت نمودند و خسارت دست‌کم ۱۴۰ هزار میلیارد تومانی را به کشور تحمیل کردند؟ همین روزها، برخی عناصر رسانه‌ای با کدام هدف (برنامه) علیه «هوشمندسازی یارانه آرد و نان»‌ فضا‌سازی می‌کنند؛ در حالی که با اجرای طرح، مصرف فزاینده (و قاچاق) آرد یارانه‌ای در سال ۱۴۰۲ به سطح مصرف سال ۹۸ کاهش یافت و طی ۳۰ ماه اجرای طرح تا پایان شهریور امسال،۷۵ هزار میلیارد تومان بار مالی بیشتر از دوش دولت به دولت تحمیل شد. چرا کشوری که یک بار با تحریم بنزین تحت فشار قرار گرفت، باید به بیراهه رهاسازی مصرف (قاچاق سوخت) هدایت می‌شد؟ چرا باید در کشوری که تا همین سه سال قبل با چالش تامین منابع ارزی برای واردات ۸-۹ میلیون تُن گندم دست و پنجه نرم می‌کرد، هوشمندسازی یارانه آرد و نان، آماج حملات هماهنگ رسانه‌ای قرار بگیرد، بی‌آن‌که پیشنهاد بهتری داده شود، یا این که بخواهند ضعف‌ها و نقایص را برطرف کنند و کار را ارتقا ببخشند؟! هدف این ویرانگری در ظاهر، زیر سؤال بردن خدمات دولت شهید رئیسی، و در باطن، گرفتار کردن دولت آقای پزشکیان است. نفوذی‌ها با پیش کشیدن دوقطبی‌های کاذب و تقسیم‌بندی‌های موهوم جناحی، دنبال پوست موز گذاشتن زیر پای همان دولتی هستند که به حمایت از آن تظاهر می‌کنند.

 یکی دیگر از تله‌گذاری‌های دشمن و عوامل آن در میدان جنگ ترکیبی، بلند کردن صدای آتش‌بس و مذاکره، ترساندن از جنگ، و دعوت به پرهیز از تله تنش، پس از هر اقدام تروریستی اسرائیل و آمریکاست. هدف این است که رژیم درمانده و ترسیده صهیونیست را از مجازات نجات دهند و فرصت فراهم سازند تا با ضربه یکطرفه، بازدارندگی فروپاشیده خود را ترمیم کند. درباره دروغ بودن ادعای آتش‌بس همین دو خبر کافی است که آقای پزشکیان در جلسه دولت خبر داد: «ادعاهای سران آمریکا و کشورهای اروپایی که در ازای عدم پاسخ ایران به ترور شهید هنیه وعده آتش‌‌بس می‌‌دادند، تماما دروغ بود و فرصت دادن به چنین جنایتکارانی صرفا آنها را در ارتکاب به جنایات بیشتر، جری‌تر خواهد کرد». آقای ظریف «معاون راهبردی رئیس‌جمهور» هم در این باره به شبکه با NBC.NEWS گفت: «بعد از ترور شهید هنیه، جامعه جهانی [آمریکا و چند دولت اروپایی] از ما خواست برای پایان دادن به جنگ غزه خویشتنداری کنیم، اما وعده آتش‌‌بس محقق نشد».

 جنس رفتار پیاده نظام جنگ ترکیبی دشمن، مبتنی بر راهبرد دائمی شیاطین است؛ از یکسو، دشمنی دشمن انکار می‌شود و به مذاکره و تعامل با او توصیه می‌کنند، و از سوی دیگر، به نفع او هراس‌افکنی می‌کنند. اگر شیطان میدان‌دار نبود، آمریکای جنایتکار را دولتی متعارف و قابل تعامل جا نمی‌زدند، دشمنی‌هایش را نمی‌پوشاندند و نسخه ترس از او و به رسمیت شناختن رژیم نامشروع صهیونیستی (دشمن‌ترین دشمنان ملت ایران) را نمی‌پیچیدند. در نقطه مقابل این نسخه شیطانی، نسخه خداوند متعال است که در قرآن حکیم فرمود: «إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا. همانا شیطان، دشمن شماست، شما هم او را دشمن دارید»؛ و»إِنَّمَا ذَلِکُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ. همانا این شیطان است که دوستان و پیروان خود را می‌ترساند؛ پس، از آنان نهراسید و از من پروا کنید، اگر مؤمن هستید».

شناسایی پل‌‌ها، ترمینال‌ها و سرشبکه‌‌های ارتباطی پیاده‌‌نظام دشمن و کور کردن معبر‌های عملیاتی آنها، یک ضرورت است.

رهبر انقلاب ظرف چند ماه اخیر، چندین نوبت درباره امنیت روانی مردم و تحرکات جریان مرجفون تذکر داده‌اند. اکنون مطالبه جدی این است که مسئولان ذی ربط در وزارتخانه‌های ارتباطات و اطلاعات و ارشاد، نهاد‌های امنیتی و دستگاه قضائی، برای تهدیدزدایی و مهار جنگ ترکیبی دشمن چه اقدامی کرده‌اند؟ لازم نیست همه پوتین و لباس رزم نظامی بپوشند، اما همه بابد در مقابل عملیات روانی جریان نفوذ، حساسیت و قاطعیت به خرج دهند. حکم قاطع پروردگار درباره جریان «مرجفون» این است: «لَئِن لَم یَنتَهِ المُنافِقونَ وَالَّذینَ فی قُلوبِهِم مَرَضٌ وَالمُرجِفونَ فِی المَدینَهًْ لَنُغرِیَنَّکَ بِهِم ثُمَّ لا یُجاوِرونَکَ فیها إِلّا قَلیلًا. مَلْعُونِینَ أَیْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِیلًا. اگر منافقان و بیماردلان و آنها که با تبلیغات سوء و شایعه‌پراکنی در مدینه دل‌‌ها را خالی می‌‌کنند، دست از کار خود برندارند، تو را بر ضدّ آنها برمی‌‌انگیزیم، پس جز مدّت کوتاهی نمی‌‌‌توانند در جوار تو در این شهر بمانند. آنها لعنت‌‌ شدگانند. باید هرجا یافت شدند، گرفته و به سختی کشته شوند».

ملت ایران، شجاع و قدرت‌ساز و قدرتمند است. از متن این شجاعت هم هست که پیروزی‌های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و پیشرفت‌های خیره‌کننده بعدی با وجود تهدیدات دشمن، تا به امروز جوشیده و دوست و دشمن را انگشت به دهان کرده است. یک چشمه از این رشادت‌ها - برخلاف تصویر سازی‌های تحریف‌آمیز از مردم- رجزی است که همسر شیردل «شهید حمزه جهاندیده»، سرگرد پدافند ارتش در مراسم تشییع او بیان کرد: «همسرم! شهادتت مبارک! مگر ما از حضرت زهرا(س) بالاتریم؟ مگر در روضه‌‌ها نمی‌‌گوییم که ‌ای ‌کاش در کربلا بودیم تا جوانان‌مان را به یاری امام حسین علیه‌‌السلام می‌‌فرستادیم؟ اگر رهبرم امر کند، طفل ۳ ماهه و کودک ۷ ساله‌ام را برای حراست از اسلام و مرز و بوم ایران، خوراک موشک‌‌های اسرائیل می‌‌کنم. نتانیاهوی کثیف بداند من انتظار بازگشت پیکر شهید را هم نداشتم، چرا که چشم به هدیه‌ای که در راه امامم داده‌‌ام، نداشتم.». همچنین، سخنان پدر والا مقام شهید که گفت: «پسرم فدای ملت شد و دشمن بداند که ما اهل عقب‌نشینی نیستیم. رهبرم! از رامهرمز قهرمان و خوزستان مقاوم عرض می‌کنم؛ دلتان قرص، که ما ملت خوزستان، پیشقراول مبارزه با استکبار هستیم، تا شما نه فقط ایران، بلکه جهان اسلام را فرماندهی کنید».

به شهادت جنگ احزاب، جنگ تحمیلی صدام (غرب)، اردوکشی ابلهانه منافقین در سال ۱۳۶۷، و اشتباهات راهبردی دو دهه قبل آمریکا در منطقه، برخی گراها و مشورت‌های غلط جریان نفاق و نفوذ به دشمنان، به جای این که موجب برتری آنان شود، هزیمت‌های راهبردی را برای‌شان رقم زده است. این هم، کید خداوند با کافران و منافقان است. «وَاللَّهُ مِنْ وَرَائِهِمْ مُحِیطٌ».

محمد ایمانی