40 روز صحبت اصلاحطلبان از دولت وفاق ملی و مانور روی وحدت، ناگاه با معرفی وزرای پیشنهادی فروریخت و چنان حجمی از اعتراض و ناسزاگویی فعالان مجازی اصلاحطلب به پزشکیان به راه افتاد که مسلمان نشنود، کافر نبیند! برخی خواص اطراف دولت و اصلاحطلبان خواستند میانه را بگیرند و دعوت به صبر و وحدت کردند اما آشوب مجازی و رسانهای بالا گرفت و در نهایت هم، ظریف نشسته بر جایگاه معاونت دستساز! پست 9 روزه را گذاشت و به دانشگاه برگشت، با گلایه و دلخوری و حاشیهسازی و کمی مانده به نیمهشب، به سیاق زمانبندی استعفاهای حاشیهساز قبلیاش.
اتفاق جدیدی نبود، اصلاحطلبان آنگاه که بازی مطابق میلشان پیش نرود، زیر میز میزنند و دیگی را که برای آنان نجوشد، لایق سر سگ میدانند. همان ظریف هم تا وقتی با دولت بود که دولت پزشکیان با او بود، اگرنه دیگ و سر سگ درباره او هم مصداق عینی و متعدد از قبل دارد که در پایان عمر وزارتش هم آتش به میدان و دیپلماسی زد و رفت.
«وفاق ملی» شعار سیاسی قشنگی است و از حق نگذریم اصلاحطلبان در ساخت و استفاده شعارهای قشنگ سیاسی مهارت دارند و همه هم برایشان کف میزنند و هورا میکشند اما دولت با شعار اداره نمیشود و کذب شعارها در میدان اجرا زود عیان میشود.
وفاق ملی با چه کسانی؟ دولتی اگر قرار است - در محتوا و نه صرفا در نام - دولت وفاق ملی نام بگیرد، با چه کسانی باید در سازش و وفق باشد؟ با همجناحیهای خود؟ آنها که جزیی از این دولت هستند و پشتوانه سیاسی و منبع انسانی دولت خود هستند و وفاق با آنها از قبل بوده است، پس تشکیل دولتی با حضور همحزبیهای خود نمیتواند دولت وفاق ملی باشد. وفاق با کسی و جریانی و حزبی معنا مییابد که پیش از آن، وفقی میان آنها و دولت نبوده است و حالا فرد پیروز انتخابات میخواهد برای وحدت جامعه و شاید برای اعتقاد واقعی به شایستهسالاری، از چهرههای آنان هم در دولتش بهره ببرد.
اما رفتار اصلاحطلبان پس از معرفی هیات وزیران پیشنهادی پزشکیان نشان میدهد که منظور آنها از وفاق ملی و تبلیغ چنین عنوانی برای دولت پزشکیان، صرفا وفاق با آنها بوده است، اگرنه هیچ حجم از برآشفتگی و زیر میز زدن برای آنکه 3-2 وزیر دلخواه ما نیستند، معنی دیگری نمییابد. چند هفته فریاد زدید دولت وفاق ملی، حالا 3-2 وزیر غیردلخواه را برنمیتابید؟ پس منظورتان وفاق با چه کسانی بود؟
همین جبهه اصلاحات ایران که این روزها درباره وزرای معرفیشده میگوید «ترکیب معرفیشده حتما با معدل انتظار و مطلوب جبهه اصلاحات فاصله دارد»، همان جبهه اصلاحاتی است که پیش از تایید صلاحیت کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم، نام مسعود پزشکیان را به عنوان یکی از ۳ نفری که کاندیدای نهایی از میان آنها انتخاب میشود، اعلام کرد. از آن روز حدود ۲ ماه گذشته و آیا در این ۲ ماه مسعود پزشکیان تغییر هویت و ماهیت داده است که اینگونه بر او میتازند؟
اصلاحطلبان رئیسجمهور نمیخواهند، یک تدارکاتچی میخواهند که با تصمیمات گرفته شده در جلسات حزبی و محفلی یا تحریریههای رسانههای اصلاحطلب امورات دولت و کشور را پیش ببرد، به توصیهها «نه» نگوید و تن به سهمخواهی احزاب مختلف اصلاحطلب دهد. آنگاه وفاقی که ملیاش مینامند، از نظر آنان شکل گرفته است. وفاق یعنی ما، ملی یعنی ما و حتی ایران و مردم یعنی ما! دیکتاتوری اصلاحطلبان پیچیده در شعارهای دموکراتیک و مردمسالارانه است. پیشتر گفتیم که در ساخت و استفاده شعارهای قشنگ مهارت دارند.
کسی البته نمیتواند به پزشکیان بگوید تو باید دولت وفاق ملی تشکیل دهی، تصمیم فقط با خود اوست اما وقتی نام «وفاق ملی» بر دولتش زد، این نام لوازمی دارد که نمیتوان به آن پایبند نبود، مگر آنکه همه چیز فقط نام و شعار و ادعا باشد.
پزشکیان روزهای سختی در پیش دارد، نه بخاطر منتقدانش که از قضا منتقدان منصف و بااخلاقی دارد که در هیاتهای مذهبی با روی خوش و هدیه به استقبالش رفتند و حتی خریدش با نوهها را با ذوق بازنشر میکنند، اگرنه منتقدان شهید رئیسی صاحب یک بقالی را به خاطر تعارف شکلاتی به رئیسجمهور آواره کردند.
روزهای سخت پزشکیان به خاطر همین همفکران اصلاحطلب او است، همین سهمخواهانی که پا بر گلوی دولت میگذارند و به زور استعفا از مقامی 9 روزه هم شده، نفس دولت را میگیرند تا به حرف آنان گوش دهد. حالا ماه عسل انتخاباتی پزشکیان و اصلاحطلبان به پایان رسیده و لابد تاکنون پزشکیان دریافته که حملاتی تندتر از مناظره با رقبای انتخاباتی را از دوستان و همفکران اصلاحطلب خود خواهد داشت و باید آماده باشد.
کبری آسوپار