در پی انتشار بیانیه ضدایرانی وزرای خارجه اتحادیه عرب و کمیته خودخوانده ۴ جانبه شورای همکاری خلیجفارس که در آن آرزوهای برباد رفته اسرائیل را به زبان عربی ترجمه کرده بودند، برادرانمان در خبرگزاری فارس، یادداشت نگارنده در کیهان تیرماه ۱۳۸۶ را که پاسخی مستند به ادعاهای مشابه سران دست نشانده شورای یاد شده بود، بازنشر دادهاند. ضمن ارج نهادن بر ابتکار عمل بهجای خبرگزاری فارس، ستون یادداشت امروز کیهان را به انتشار مجدد یادداشت روز مورد اشاره که با عنوان «آواز کوچه باغی» منتشر شده بود، اختصاص میدهیم. بخوانید!
«آواز کوچه باغی» اصطلاح شناخته شدهای در فرهنگ قدیم تهران است و در مواردی به صورت ضربالمثل درآمده است. به گفته قدیمیترها -که امروزه تعدادشان زیاد نیست- در آن سالهای نهچندان دور که تهران شهر خلوتی بود و پاسی از شب گذشته، سکوت همه جا را فرا میگرفت. افرادی که به هر علت، ناچار بودند در ساعات پایانی شب از کوچههای تاریک و خلوت عبور کنند و احیاناً از تاریکی و خلوتی میترسیدند برای غلبه بر ترس با صدای بلند زیر آواز میزدند. این آوازها به آواز کوچه باغی معروف بود -یا یکی از انواع آوازهای کوچه باغی بود- و هنگامی که صدای عابری به این آواز بلند میشد و چهچهه پایانی آن با کلماتی مانند حبیب من... عزیز من... امان امان و... در فضا میپیچید، برخی از اهالی محل که دل و دماغ بیشتری داشتند و انگیزه رهگذر آوازهخوان را میشناختند، سر از پنجره بیرون میآوردند و با جملاتی نظیر دمت گرم!... دارمت! و... با او همراهی میکردند، یعنی اینکه نترس! خوف نکن! ما بیداریم...
پنجشنبه هفته گذشته وزرای خارجه، دفاع و امنیتی کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس در پایان اجلاس سه روزه خود در ریاض، بار دیگر- و به روال چند ساله اخیر- با صدور بیانیهای از ادعای مالکیت امارات متحده عربی بر جزایر سهگانه تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی حمایت کردند و از جمهوری اسلامی ایران خواستند از طریق مذاکره به اختلافات موجود درباره مالکیت این سه جزیره پایان دهد!
کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس -عربستان، کویت، امارات عربی متحده، بحرین، قطر و عمان- که سابقه تشکیل هیچیک از آنها به ۱۰۰ سال نمیرسد، به خوبی از حاکمیت قطعی ایران بر جزایر سهگانه و اسناد این حاکمیت بلامنازع باخبرند و حتی در دورترین افقهای ذهن خویش هم نمیتوانند تصور روزی را داشته باشند که این حاکمیت کمترین خدشهای پیدا کند، بنابراین انگیزه آنها از تکرار این ادعای واهی و بیاساس هرچه باشد، احتمال خروج این سه جزیره از حاکمیت ایران نیست. پس ماجرا چیست؟
برای پاسخ به این سؤال، ابتدا باید به اسنادی که حاکمیت قطعی ایران بر جزایر سهگانه را نشان میدهد اشاره کرد؛
۱- علاوهبر نقشههای متعددی که از دوران یونان باستان
-قبل از میلاد مسیح(ع)- برجای مانده و در آنها از تمامی جزایر خلیجفارس با عنوان بخشی از سرزمین ایران یاد شده است، در سدههای اخیر نیز تمامی نقشههای رسمی که از سوی کشورهایی نظیر انگلستان، فرانسه، روسیه، پرتغال، اسپانیا و... تهیه شده و به عنوان اسناد رسمی نگهداری میشوند، جزایر خلیجفارس- از جمله سه جزیره تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی- را بخشی از خاک ایران دانستهاند. از جمله دولت انگلیس که بیش از دو سده در منطقه حضور داشته و در مواردی نیز با دولتهای وقت ایران درگیر بوده است، در مجموع ۲۳ نقشه رسمی از منطقه تهیه کرده که در تمامی آنها- بدون استثناء- جزایر سهگانه متعلق به ایران است.
۲- در سال ۱۸۳۰ کاپیتان جی.بی.بروکس G.B.BRUCKS از سوی کمپانی هند شرقی -وابسته به دولت استعماری انگلیس- نقشهای رنگی از خلیجفارس تهیه میکند. در این نقشه رنگی که نسخههایی از آن در وزارت خارجه انگلیس و مخزن اسناد سازمان ملل متحد نگهداری میشود، ۳ جزیره تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی به رنگ خاک ایران ترسیم شده است. کاپیتان بروکس نزدیک به ۱۲ سال برای تهیه این نقشه در منطقه خلیجفارس بود.
۳- در سال ۱۸۳۵ «ساموئل هنل» از سوی دولت انگلیس مأمور تعیین حدود کشورها در خلیجفارس میشود. هنل در نقشه خود یک خط فرضی در آبهای خلیجفارس ترسیم میکند که جزایر سهگانه در قسمت فوقانی -شمالی- این خط فرضی قرار داشته و متعلق به ایران دانسته شده است.
۴- در ژانویه سال بعد - ۱۸۳۶- سرگرد «موریسن» جانشین ساموئل هنل، مأموریت او را پی میگیرد و پس از مذاکره با شیوخ خلیجفارس نقشهای که به تأیید آنها رسیده بود را تهیه میکند. در این نقشه، جزایر سهگانه در عمق بیشتری از قلمرو ایران قرار گرفته است.
۵- در سال ۱۸۸۱ نیروی دریایی انگلیس بار دیگر نقشهای از منطقه خلیجفارس تهیه میکند که در آن جزایر سهگانه و خاک ایران، رنگ مشترکی دارند.
۶- در سال ۱۸۸۶ دایره اطلاعات دولت انگلیس نقشه ایران را با رنگ یکسان جزایر و خاک ایران تهیه کرده و در ۱۲ ژوئن همان سال این نقشه از سوی وزیر مختار انگلیس در تهران به ناصرالدینشاه تحویل میشود.
۷- در سال ۱۹۰۸، دولت ایران امتیاز استخراج خاک سرخ -سنگ آهن- ابوموسی را به ونگهاوس آلمانی میدهد که دولت انگلیس به دلیل تیرگی روابط خود با آلمان، به ایران اعتراض میکند، دولت انگلیس در اعتراض خود خواهان کسب امتیاز استخراج خاک سرخ برای شرکتهای انگلیسی است یعنی تاکید بر حاکمیت ایران... و از دهها سند دیگر، از جمله احکامی که دولتهای وقت ایران برای انتصاب حکام -استانداران- خود در بندرلنگه -که شبه جزیره یاد شده بخشی از آن بوده است- صرفنظر میکنیم.
۸- اصلیترین -و تنهاترین- سندی که امارات برای اثبات ادعای خود ارائه میکند نامهای است که شیخ یوسف فرماندار ایرانی بندرلنگه در سال ۱۸۸۲ به شیخ حمید القاسمی حاکم رأسالخیمه مینویسد و در آن به عنوان تعارف و ابراز ادب -که آن هنگام بسیار متداول بوده و در بسیاری از نامههای مشابه دیده میشود- نوشته بود؛ ابوموسی از آن شماست (در خدمت شما هستیم!)
نکته درخور توجه این که شیخ یوسف در ادامه همین نامه خطاب به حاکم رأسالخیمه مینویسد «بلد لنجه بلدکم» یعنی شهر بندرلنگه هم شهر شماست و عجیب آن که اماراتیها وقتی به این نامه استناد میکنند جمله اخیر را که به وضوح نشان میدهد جمله قبلی فقط یک تعارف بوده است، حذف میکنند!
۹- در حقوق بینالملل و قوانین مربوط به مرزها و سرزمینها، حاکمیت یک کشور بر یک منطقه از چند راه به اثبات میرسد. از جمله «مالکیت تاریخی»، حاکمیت مؤثر -یعنی افراشته بودن پرچم، نصب حکام، حضور نیروی نظامی و...- که تمامی این ملاکها و معیارهای حقوقی از حاکمیت قطعی ایران بر جزایر سهگانه حکایت دارند.
۱۰- در میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس، همراهی بحرین با سایر کشورهای عضو، حساب جداگانهای دارد، زیرا بحرین بخشی از خاک ایران بوده است که در جریان یک زدوبند غیرقانونی میان شاه معدوم و دولتهای آمریکا و انگلیس از ایران جدا شده است و امروزه اصلیترین خواسته مردم بحرین بازگشت این استان جدا شده از ایران به سرزمین اصلی و مادری آن، یعنی ایران اسلامی است و بدیهی است که این حق مسلم ایران و مردم استان جداشده آن نباید و نمیتواند نادیده گرفته شود.
۱۱- و اکنون با توجه به اسناد یاد شده که از حاکمیت قطعی و بلامنازع ایران بر جزایر سهگانه حکایت میکند، باید به این پرسش بازگشت که انگیزه اصلی کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس از طرح ادعای واهی حاکمیت امارات بر جزایر سهگانه چیست؟ و آیا این ادعا میتواند غیر از وحشت آنان از زلزلهای که انقلاب اسلامی بر حکومتهای قرون وسطایی و غیرقانونی آنها انداخته است علت دیگری داشته باشد؟
تمامی دولتهای یاد شده با دخالت مستقیم قدرتهای استکباری شکل گرفتهاند و مردم کمترین دخالتی در تعیین دولت، سیاستگذاریها و تصمیمسازیهای آن نداشته و ندارند. از سوی دیگر تمامی دولتهای عضو این شورا در میان مردم خود به همکاری با رژیم صهیونیستی -و دستکم بیتفاوتی در مقابل جنایات این رژیم علیه مردم مظلوم فلسطین- متهم هستند. حاکمان دولتهای یاد شده به خوبی میدانند که در عصر بیداری اسلامی -با الگوی انقلاب اسلامی- حاکمیت یک خانواده بر سرنوشت مردم و غارت ذخایر ملی، امکانپذیر نیست و از آنجا که لرزه منجر به فروپاشی رژیمهای غیرقانونی خود را ناشی از الگوی جمهوری اسلامی ایران میدانند - و در این مورد حق دارند!- دشمنی با ایران اسلامی را بهعنوان یکی از اهداف استراتژیک خود برگزیدهاند... و چه گزینه خطرناکی، نه برای ایران که برای ادامه حاکمیت خودشان.
حسین شریعتمداری