تقابل نظامی و تهدیدات سیاسی - تبلیغاتی آمریکا و روسیه در قبال سوریه به مراحل بغرنجی رسیده است. از یکطرف واشنگتن مذاکرات با مسکو را به حال تعلیق درآورده و خاطرنشان کرده است که «طرح ب» یعنی گزینه نظامی در سوریه را مدنظر قرار داده است. از سوی دیگر مسکو در یک واکنش متقابل یادآور شده است که «طرح ب روسی» نیز طراحی شده و در صورت اقدام واشنگتن و متحدانش، منتظر پاسخ فوری و کوبنده مسکو باشند.
از یکطرف ناتو درصدد است یک عملیات سنگین و تهاجم هوائی با بکارگیری 800 جنگنده بمب افکن از نیروهای ائتلاف را بر فراز سوریه وارد عمل کند تا پایگاهها، فرودگاهها و مراکز تجمع نیروهای سوری را به شدت در معرض حمله قرار دهد. گفته میشود آل سعود کلیه هزینههای این عملیات را تقبل کرده است.
مسکو با انتخاب یک موضع سرسختانه در این زمینه هشدار داده است که هرگونه حمله علیه مواضع ارتش سوریه را تهدیدی علیه نیروهای دولتی مستقر در سوریه تلقی میکند و به شدت با آن مقابله به مثل مینماید. وزارت دفاع روسیه هشدار داده است که نیروی نظامی هر کشوری را که بدون اطلاع، هماهنگی و موافقت دمشق وارد خاک یا قلمرو فضائی سوریه شده باشد، متجاوز تلقی کرده و در صورت لزوم با آن مقابله خواهد کرد. هشدار مسکو حاوی یک استدلال فنی از دیدگاه نظامی نیز هست و میافزاید مسکو برای بررسی منبع و منشاء حملات موشکی فرصت و زمان کافی در اختیار ندارد ولی با پاسخ فوری نسبت به هر حملهای واکنش نشان میدهد. وزارت دفاع روسیه میافزاید پاسخها تعجب آور خواهد بود و درس بزرگی برای متجاوزین محسوب میشود.
با آنکه مسکو صریحاً از مخاطب این پیام سخنی به میان نیاورده ولی با ذکر مثالی درخصوص حمله هوائی آمریکا به محل استقرار ارتش سوریه در دیرالزور به وضوح نشان میدهد که تهدید اصلی متوجه آمریکا خواهد بود مسکو در این زمینه تصریح کرد تدابیر لازم جهت جلوگیری از تکرار حوادث دیرالزور برای نیروهای روسی را در پیش گرفته است و فرصتی برای هشدار به مهاجمین در اختیار ندارد و فقط به حملات پاسخ بزرگی میدهد که همه را غافلگیر میکند. بدین ترتیب محاسبات واشنگتن درخصوص استفاده از گزینه نظامی علیه سوریه، از اساس مورد تردید و سئوال قرار گرفته است. جان کری بارها گفته است که خواهان رویاروئی با روسیه در قلمرو سوریه نیست، ولی سئوال اینست که آیا موضع جنگ سالاران پنتاگون و ارتش آمریکا نیز همین است؟ علاوه بر این کاخ سفید از درگیری با روسیه در پرونده سوریه اجتناب میکند و حتی آنرا به صلاح نمیداند. علیرغم این اقدامات ایذائی و پیشرویهای تجاوزکارانه در عمق خاک سوریه، برخلاف این موضع صورت میگیرد. در این میان حمایت آشکار و نهان آمریکا از تروریستها و ناتوانی در تفکیک تروریستهای خوب و بد، مواضع واشنگتن در قبال بحران سوریه را به کلی به زیر سئوال برده است. البته بخش اعظم ناتوانی اوباما در باب سوریه، به مسائل داخلی آمریکا در پرتو انتخابات ریاست جمهوری باز میگردد که اولاً جنگ سالاران آمریکا مایلند موضع واشنگتن در قبال تحولات سوریه را به سمت نظامیگری سوق دهند و علیرغم عدم تمایل کاخ سفید و جناح دمکراتها درخصوص گرایش به گزینه نظامی، مسیر حوادث را به سمت و سوی پیچیدهتر کردن اوضاع در سوریه و حتی مقابله با روسیه هدایت کنند.
موضوع دوم که به نحوی به همین مسئله مرتبط میشود آنکه ماجرای سوریه در دوره کوتاه باقیمانده از دولت اوباما حل و فصل نشود و مسئله به تصمیم دولت آینده آمریکا موکول شود. موضوع مهمتر آنکه سیاستهای اوباما و دمکراتها در قبال بحران سوریه را ناکارآمد و انفعالی نشان دهند تا از این طریق فرصتی برای مانور سیاسی – تبلیغاتی جمهوریخواهان در این موضوع فراهم گردد.
اهداف و برنامههای واشنگتن، به ویژه جنگ سالاران پنتاگون و ارتش آمریکا هرچه باشد، واکنشهای جناح مقابل به ویژه تحولات میدانی در سوریه در مسیری است که انتخاب مقابله نظامی، مطابق محاسبات آمریکا، چندان بیهزینه و بدون پیامد نیست و قطعاً در مقطع کنونی، ورود بیملاحظه به این میدان، تحت هیچ شرایطی نه تنها منافع واشنگتن در منطقه را تامین و تضمین نخواهد کرد، بلکه به عکس، عواقب آن به صورت زنجیرهای متوجه آمریکا و متحدانش نیز خواهد شد، هزینه غیرمنتظرهای که نشان میدهد انتخاب گزینه نظامی در سوریه، برای واشنگتن، مقرون به صرفه نخواهد بود.