پولیتیکو، سخنان کلینتون در سن دیگو در روز پنجشنبه سؤالات جدیدی درباره انتخابات سال 2016 برانگیخت: آیا ترامپ بهعنوان رهبر جهانی آزاد قابلاعتماد است؟ هیلاری افکار و ایدههای ترامپ را "غیر منسجم و خطرناک" و خود را در تضادِ با میلیاردر دمدمیمزاج، رهبری مطمئن و صبور خواند. او گفت: "موضوع تنها عدم آمادگی ترامپ برای ریاست جمهوری نیست؛ او از لحاظ شخصیتی و روانی برای این مقام که نیاز به دانش، ثبات و مسئولیتپذیری بسیار بالایی دارد مناسب نیست."
با وجود شعارها و بیانِ سیاسی قویاش، او در دنیای سیاست ناشناخته است- شاید بتوان گفت او اختلالی تندرو برای روند کنونی است. اما ریاست جمهوری ترامپ چه خطرات جهانیای در پی خواهد داشت؟
او در مبارزات انتخاباتیاش بهگونهای رفتار کرده است که سؤالات بیثبات زیادی دربارهاش مطرحشده است. آیا ترامپ نیروهای زمینی آمریکا را به جنگ داعش خواهد فرستاد؟ با ولادیمیر پوتین مقابله میکند یا او را به حال خود رها خواهد کرد؟ مکزیک یا ژاپن را تحریم میکند؟ جزایر مصنوعی چین را بمب باران خواهد کرد؟ به جنگ تجاری با چین میپردازد؟ به ایران یا کره شمالی حمله میکند؟ آیا معاملات تجاری فعلی را برهم میزند؟ در صورتیکه متحدان پول بیشتری ندهند آیا آمریکا را از ناتو خارج خواهد کرد؟ از بدهیهای آمریکا بهعنوان اهرم مذاکرات استفاده میکند؟ هرکدام یا تمام این اقدامات چه خطراتی برای آمریکاییها خواهد داشت؟
شرکت من، گروه اوراسیا، متخصص تجزیهوتحلیل خطرات بزرگ جهانی است و هرسال لیستی ازآنچه فکر میکنیم مهمترین خطرات ژئوپلیتیک سال است را منتشر میکنیم. امسال، عدم قطعیت زیادی درباره ریاست جمهوری ترامپ وجود دارد و من با مجله پلیتیکو همکاری کردم تا این مدل را بر جنبههای خاصی از ریاست جمهوری ترامپ اعمال و پیامدهای کاملِ سیاستهای خارجه او را بررسی کنیم.
ترسیم این پیامدها کار دشواری است، تا حدی به این دلیل که ترامپ اظهارات متناقضی درباره مسائل دارد که پیشبینی تصمیمات آینده او را دشوار میکند. هر دو نامزد انتخاباتی درباره برخی مسائل بهصورت زیرکانهای طفره میروند، اما کلینتون بهعنوان وزیر امور خارجه آمریکا دارای سابقهای مشخص است که میتوان آن را مورد مطالعه و بررسی قرار داد. کلینتون همچنین یک وبسایت تبلیغاتی دارد که در آن تمام طرحها و برنامههای سیاسیاش را بهدقت توضیح داده است. اما ترامپ هیچ سابقه سیاست خارجی ندارد و تعداد کمی از برنامههایش را بهوضوح بیان کرده است. همچنین راحتتر میتوان پیشبینی کرد کلینتون از چه افرادی برای حضور در گروهش دعوت میکند و کی دعوت او را قبول میکند. اما برای ترامپ هیچکدام از این موارد مشخص نیست؛ او بسیاری از جمهوری خواهان قدیمی و سنتی را از خود رانده است و خود را از بسیاری از افراد و کارشناسانی که میتوانست به آنها تکیه کند، محروم کرده است.
مزید بر این مشکلات، تغییر سریع مواضع ترامپ است. کلینتون نیز از این شاخه به آن شاخه میپرد، اما تغییرات او معمولاً آهستهتر از ترامپ است و دارای توجیه و دلایل دقیق و گاهی پیچیده است. اما تغییرات ترامپ سریعتر از تردستیهای یک شعبه باز است و معمولاً هیچ منطق و توضیحی پشت آنها وجود ندارد. آیا ترامپ واقعاً جلوی ورود مسلمانان به آمریکا را خواهد گرفت؟ ترامپ در ابتدا به این حرف متعهد بود اما اندکی بعد به تنها یک "پیشنهاد" تبدیل شد. چگونه چنین ممنوعیتی میتواند قانونی باشد؟ چگونه میتوان آن را اجرا کرد؟ او توضیحی نداده است و به نظر میرسد هوادارانش اهمیتی نمیدهند.
با این تفاسیر، باید فرض کنیم که فلسفه "اول آمریکا"ی ترامپ پایه و اساس تصمیمات او خواهد بود. این عنوانی است که من تا حدی مسئولش هستم: زمانی که در اوایل بهار جهانبینی ترامپ را به سیاست "اول آمریکا" تشبیه کردم، قصد تعریف و تمجید از او و این سیاست را نداشتم. اما ترامپ این عنوان را دودستی چسبید. بعلاوه، ترامپ افتخار میکند که مذاکره کننده ای سرسخت است و میخواهد به مالیاتدهندگان آمریکا و دولتهای خارجی نشان دهد که ساده و ابله نیست.
او از هیچ ایدئولوژیای پیروی نمیکند. درواقع به نظر میرسد هیچ ایدئولوژی ندارد. او بهعنوان ابرقدرت جهان با مشکلات سخاوتمندانه برخورد نمیکند. او هیچ اعتقادی به سخاوت، بزرگواری و یا حتی صبوری ندارد. برای او اول بودن به معنای سختترین و باهوشترین بودن است. خلاصه، ترامپ سعی خواهد کرد سیاست خارجه آمریکا را بر اساس رویکرد خودش کاملاً بازسازی کند.
فکر نمیکنم ترامپ رئیسجمهور شود. حزب دموکرات که پس از کنوانسیون از قبل متحدتر شده است، احتمالاً بهاندازه کافی رأی خواهد داشت که هیلاری کلینتون را به پیروزی برساند. ترامپ بیپروا است، اما ما دوران جنگ سرد و بحران موشکی کوبا را پشت سر گذاشتهایم و تهدید هستهای که بسیاری نگران آن هستند، فراتر از آن است که حتی فردی مانند ترامپ بخواهد نزدیک آن شود.
اما این بدان معنا نیست که از خطرات سیاستهای خارجه او غافل شویم. در اینجا به نگرانکنندهترین سیاستهای خارجه او و البته برخی مسائل که نیازی به نگرانی ندارند، میپردازیم.
1. حرکتی غافلگیرکننده
حتی با بهترین برنامهریزیها، بازهم تمام رئیسجمهورها با مشکلات و کولاکهایی غیرمنتظره روبرو میروند. در زمان بیل کلینتون جنگ یوگوسلاوی؛ جرج بوش حادثه یازده سپتامبر؛ باراک اوباما بهار عربی، جنگ داخلی سوریه و درگیریها در اوکراین. بهترین راه برای رویارویی با مسائل غیرمنتظره چیست؟ در نشستی توجیهی با خبرنگاران در سال 2014، باراک اوباما رویکرد سیاست خارجی خود را در مدیریت بحران "انجام ندادن کارهای احمقانه" و "آسیب نرساندن" اعلام کرد. بعدها هیلاری کلینتون اشاره کرد که رویکرد "انجام ندادن کارهای احمقانه" یک اصل سازمان دهنده نیست، اما از وخیمتر شدن اوضاع جلوگیری میکند.
با ریاست جمهوری ترامپ، بزرگترین خطر نحوه برخورد او با بحرانی غیرمنتظره خواهد بود. چه در چین یا کره شمالی، با پوتین، یک حمله سایبری یا تروریستی و یا هر چیز دیگری. علاوه بر خطرات ناشی از خودِ بحران، رویکردهای او نوع دیگری از خطر را به وجود میآورد؛ خطری که حتی بدون حضور یک بحران نیز وجود دارد. یک سیاست خارجی فیالبداهه و غافلگیرکننده ممکن است به سیاستمداران و برخی شهروندان احساس قدرت دهد، اما سبب میشود رقبا و دشمنان مقاصد و اهداف آمریکا را بیازمایند تا بفهمند واشنگتن از چه چیزی دفاع خواهد کرد و از چه چیزهایی چشمپوشی میکند. یک سیاست روشن با نتایج قابل پیشبینی، باعث شکلگیری رفتار دشمنان میشود. اما سیاستهای متناقض و غافلگیریهای بزرگ، خطر پیشبینیهای غلط و تحریک آمریکا را افزایش میدهد.
2. دلار
ایالاتمتحده از اینکه دلار ارز اصلیِ جهان است نفع بسیار زیادی میبرد. دلار آمریکا دارایی حیاتی بانکهای مرکزی و ارز معاملات تجاری در سراسر دنیاست. دلار در هر طوفانی امنترین درگاه است، زیرا سرمایهگذاران و دولتها آن را سرمایه و ذخیرهای قابلاعتماد میدانند. به این دلیل درخواست بینالمللی برای دلار بالاست که تورم را کنترل میکند و باوجود افزایش بدهیهای آمریکا، نرخ بهره را در این کشور تقریباً پایین نگهداشته است.
یک سیاست خارجه غیرقابلپیشبینی، چه حاصل دولتی باشد که عاشق غافلگیر کردن است و چه به دلیل وجود رییسجمهوری بدون ثبات شخصیتی باشد، اعتماد موجود به دلار را تضعیف میکند. بدتر از آن، هرگونه اشارهای از سوی رییسجمهور که ممکن است آمریکا به هر دلیلی و از قصد بدهیهایش را پرداخت نکند، آسیب غیرقابل جبرانی به دلار آمریکا خواهد زد و دولتهای خارجی را وادار میکند هر چه سریعتر به دنبال جایگزین باشند. به نظر میرسد ترامپ چند هفته پیش به این موضوع پی برد و سریعاً اعلام کرد ممکن است درباره بدهیهای مجدداً مذاکره کند. اما این نوع تهدیدها با تصویر بیپروا و تندی که ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی از خودساخته بسیار سازگار است و زمانی که این تصورات درباره او ایجاد شود، بهسختی از بین میروند. چنین اظهاراتی حتی برای یک نامزد ریاست جمهوری مخرب است، چه برسد به یک رئیسجمهور.
چنین ریسکی برای یک نامزد ریاست جمهوری معتبر بیسابقه بوده است: هیچکس تاکنون سخنانی مشابه ترامپ درباره بدهیها و روابط جهانی آمریکا مطرح نکرده است. در حال حاضر اثر سخنان او دیده نمیشود زیرا فعلاً جایگزین مناسبی برای دلار وجود ندارد. سرمایهگذاران هنوز آماده شرطبندی بر روی یورو نیستند. سیستم مالی چین هنوز کامل توسعهنیافته، وضعیت اقتصادش مبهم و قدرت نظامی کافی برای حمایت از رشد یوان بهعنوان ارز ذخیره جهانی را ندارد. فعلاً درخواست برای دلار بالا باقی میماند، اما جستجو برای جایگزین نیز ادامه خواهد داشت و ریاست جمهوری ترامپ به این جستجو سرعت خواهد بخشید.
3. اتحادها و مؤسسات تحت رهبری آمریکا
دولت اوباما بسیاری از متحدان آمریکا را سردرگم کرده است زیرا نمیدانند واشنگتن چه نوع رهبری ارائه خواهد کرد. متحدان اروپایی نمیدانند آمریکا در خاورمیانه چه نقشی خواهد داشت یا برای رویارویی با تهدیدات روسیه چه اقدامی میکند. اسرائیل و عربستان سعودی نمیدانند باگذشت زمان امریکا چه واکنشی در برابر ناامنیهای و خطرات موجود در خاورمیانه خواهد داشت.
در جهان بیثبات امروز، آمریکا به متحدانش نیاز دارد. بسیاری از وعدهها و اظهارات ترامپ، به دست آوردن مجدد اعتماد از دست رفته اوباما را دشوار میسازد. اتهامات ترامپ به متحدان آمریکا در ناتو مبنی بر اینکه آنها مشتی مفتخور هستند، روابط را با دولتهای اروپایی یا رأیدهندگان بهبود نمیبخشد. تهدیدهای او در اعمال تعرفه بر مکزیک و ژاپن سبب خشم و نفرت شهروندان و قانونگذاران این کشورها میشود. "پیشنهاد" او برای جلوگیری از ورود مسلمانان به آمریکا روابط کشورهای مسلمان با این کشور را که در مبارزه با تروریسم نقش مهمی دارند، بهتر نمیکند.
چه ترامپ به وعدههایش عمل کند و چه نکند، بسیاری از متحدان را به شک خواهد انداخت که تا چه میزان از مسئولیتهای اقدامات جمعی را میتوانند بپذیرند. برخی ریسک میکنند و در انتظار کمک آمریکا میمانند. برخی دیگر نیتهای آمریکا را زیر سؤال میبرند. خودداری دولت ترامپ از مشخص کردن اینکه به چه تعهداتی پایبند خواهد بود، سبب میشود دولتهای متحد از حمایت داخلی و قبول مسئولیت بیشتر برای امینت خود دست بکشند. متحدان آمریکا حقدارند بدانند آیا آمریکا هنوز هم قصد رهبری دارد یا تنها به منافع خود علاقهمنداست. شهروندان آمریکا درباره ارزش رهبری آمریکا نظرات متفاوتی دارند. آیا داشتن نقش فعال بینالمللی آمریکا را امنتر و شکوفاتر میکند؟ یا فقیرتر و ناامنتر؟ ترامپ به این سؤال اساسی هیچ پاسخی نداده است.
4. تجارت
برای صلح و رفاه بلندمدت، شراکت تجاری آمریکا بهاندازه اتحاد نظامیاش اهمیت دارد. رویکرد ساینده ترامپ در مذاکرات تجاری، شرکای بالقوه در سراسر جهان را به سمت چین هدایت خواهد کرد. ترامپ و برنی سندرز معتقدند تجارت آزاد فرصتهای شغلی در آمریکا را از بین میبرد. مخالفت با تجارت از سوی دموکراتهای حامی کار چیز جدیدی نیست، اما افزایش صدای ضد تجارت سبب شده انجمن تجار از حمایت خود دست بکشند.
احتمالاً ترامپ به تهدیدات خود مبنی بر اعمال تعرفه 45 درصدی بر کالاهای وارداتی از چین و تعرفه 35 درصدی بر مکزیک عمل نخواهد کرد. نیازی به آغاز جنگهای تجاری که به دو طرف ضربه میزند نیست. اما با توجه به شکایتهایش درباره ورود محصولات ارزان و بیکیفیت از چین، مکزیک و دیگر کشورها برای ضربه به شرکتهای آمریکایی، باید منتظر فعالیتهای دولت او در مبارزه با دامپینگ، سرقت مالکیت معنوی و اتهامات حملات سایبری باشیم. مکزیک بسیار آسیبپذیر خواهد بود زیرا آمریکا بیشترین برگ برنده را نسبت به او دارد. مهم است که هر دولتی در آمریکا بر شیوههای تجارت منصفانه تأکید کند و دولت اوباما اخیراً مالیات واردات فولاد از چین را تا پانصد درصد افزایش داد. اما شعارهای انتخاباتی ترامپ نشان میدهد که او این موارد را با شدت بیشتری پیگیری خواهد کرد و احتمالاً بیشتر این اقدامات به دلایل سیاسی خواهد بود تا تجاری.
5. تروریسم
درنهایت، ریاست جمهوری ترامپ آمریکا، شهروندان و داراییهایش را به جذابترین هدف برای القاعده، داعش و دیگر گروههای تروریستی تبدیل میکند. مسلماً حملات تروریستی موضوع جدیدی نیست و آمریکا هدف این گروهها قرار خواهد گرفت. دولت کلینتون، بوش و اوباما نیز با این مشکل روبرو بودهاند. اما شعارهای سرسخت ضد اسلامی ترامپ سبب میشود این گروههای نظامی بیشتر از گذشته به دنبال اعمال حملهای بزرگ به آمریکای ترامپ باشند. احتمال حمله به نظامیان، تجار و تروریستهای آمریکایی در خارج از کشور نیز بیشتر میشود. سخنان ترامپ جذب نیرو و پول را برای این گروهها آسانتر میکند. پیشبینی زمان و مکان حمله تروریستها غیرممکن است اما سخنان ضد اسلامی او آمریکا را ناامنتر میکند.
آنچه نباید نگرانش بود
1. روابط چین و آمریکا
نگرانیهای زیادی وجود دارد که سخنان ضد- چین ترامپ، تنش با کشوری که میتواند بزرگترین رقیب نظامی و اقتصادی آمریکا باشد را افزایش دهد. اما این مسئله خطری ندارد. رئیسجمهور بعدی، ترامپ یا کلینتون، در ارتباط با این کشور از دو مزیت برخوردار خواهد بود. اول اینکه رهبران چین هماکنون بر فرآیند اصلاح اقتصادی تمرکز دارند که از اقتصادی مبتنی بر صادرات به مدلی خلاقتر و انعطافپذیرتر دست یابند. دوم اینکه رکود رشد اقتصادی چین به نظر تحت کنترل است و به نظر میرسد رئیسجمهور شی جین پینگ برای ماندن در قدرت اعتمادبهنفس خوبی دارد. بیانیههای ستاد ترامپ درباره اینکه ژاپن و کره جنوبی باید مسئولیتپذیری در حفظ امنیت خود را افزایش دهند، این اعتمادبهنفس را بیشتر میکند. این موضوع انگیزه او را برای ایجاد یک سیاست خارجی اضطراری کاهش میدهد تا با آن توجه عمومی را از مشکلات داخلی منحرف کند.
2. ایران
آیا ترامپ با ایران درگیر خواهد شد؟ در ماه آوریل ترامپ در آیپک، قدرتمندترین سازمان طرفدار اسرائیل در آمریکا، اعلام کرد که اولویت اولش " از بین بردن توافق فاجعهآمیز با ایران است."
اگر این اظهارات او با دیگر نظراتش در این مسئله در تضاد نبود و اگر همانند مسئله ورود مسلمانان برای تعدیل سخنانش الگوی دیگری را طرحریزی نمیکرد، برای همگان قابلباورتر بود که برای تخریب این توافق با ایران تلاش خواهد کرد. انتقاد از توافق با ایران به او اجازه میدهد از رئیسجمهور و درنتیجه از هیلاری کلینتون، انتقاد کند. اما زمانی که در آیپک نیست، ایران در لیست دشمنان او دیده نمیشود.