یادداشت زیر مقاله یکی از دانشجویان دوره دکتری برنامهریزی آمایش کیفیت محیطی است که درباره مجازات مرتبط با موادمخدر به نگارش درآمده است:
ستاد مبارزه با مواد مخدر از ابتدای انقلاب در نخستوزیری تشکیل شد و فعالیتش تاکنون در نهاد ریاستجمهوری ادامه داشته است. قانون مبارزه با مواد مخدر را مجلس شورای اسلامی تصویب کرد و درنهایت، این مجمع تشخیص مصلحت نظام بود که قانون فعلی را تصویب کرد؛ قانونی با مجازات اعدام. قانونی که با همه تغییرات در چند سال گذشته، رویهای سخت و سختتر یافته است.
همزمان با انقلاب، جمعیت کشور 36 میلیون نفر بود و تعداد معتادان نزدیک به 500 هزار نفر که دارندگان کارت دریافت تریاک دولتی و نیز معتادان زیر 60 سال را شامل میشد. البته آمار تا 800 هزار نفر هم گفته شده است. با وجود حاکمیت قانونِ مبارزه با مواد مخدر و قبل از آن دستگیریهای اوایل انقلاب ، نهتنها مسئله اعتیاد حل نشد، بلکه بر جمعیت معتادان اضافه شد؛ چنانکه امروز از آمار چندمیلیوننفری در این زمینه یاد میشود.
مبارزه فراگیر با قاچاق و قاچاقچیان و برخورد با معتادان متأسفانه نتیجه قابل موثری نداده است تاجاییکه:
١- نزدیک به چهار هزار نفر از پرسنل زحمتکش نیروی انتظامی در راه مبارزه با قاچاقچیان به درجه رفیع شهادت نائل آمدهاند و بیش از 12 هزار نفر در درگیریهای مسلحانه جانباز شدهاند.
٢- از قاچاقچیان معدوم در درگیریها، آمار درستی در اختیار نیست و با مراجعه به سایتهای مختلف هم به عدد و رقمی پذیرفتنی نرسیدهام. بههرحال کشتهشدگان این طرف مرز هم بعضا ایرانی هستند و برخی از سر احتیاج به این مسیر کشیده شدهاند.
٣- با در نظر گرفتن مجازات اعدام برای قاچاقچیان، سالهاست مراجع بینالمللی در این باره، یعنی اعدام، به کشور ما هجمه و از آن علیه ما استفاده میکنند.
٤- جمعیت زندانی ایران بهمراتب بالاتر از کشورهای همسایه است. ترکیب جمعیتی بیش از 70 درصد زندانیان مربوط به مواد مخدر و قاچاق است. مقصود از مبارزه با مواد مخدر و منع کشت تریاک، جلوگیری از گسترش اعتیاد و قاچاق است، متأسفانه آمارها غیر از این را نشان میدهند.
از جمعیت 230 هزار نفری زندانیان، اگر زندانیان قاچاق و اعتیاد (70 درصد) را کسر کنیم، جمعیت زندانیان غیر از مواد مخدر کشور از حد استاندارد طبیعی دیگر کشورها بهمراتب کمتر است. حالا 70 نفر از نمایندگان مجلس (دوره نهم) با درک واقعیت به این مهم رسیدهاند که مجازات اعدام نتوانسته و نمیتواند از حجم قاچاق مواد مخدر بکاهد و این وضع تداوم دارد.
پیشتر نیز در قوهقضائیه و مجلس شورای اسلامی، مواضع موافقی درباره تجدیدنظر در قوانین اعدام اعلام شده ولی هنوز قوانین مرتبط اصلاح نشده است و محاکم قضایی، ناگزیرند به استناد قوانین موجود، همچنان احکام اعدام را صادر کنند و از این باب، حرجی بر ایشان نیست.
احکام مرگ در قوانین ایران طبق یک تقسیم کلی بر دو نوع هستند: احکام مبتنی بر شرع و احکام مقرر شده توسط قانونگذار (تعزیری).
طبق احکام شرعی، برخی جرائم، مستوجب مجازات مرگ هستند، مانند تعداد محدودی از جرائم جنسی، محاربه، برخی حدود شرعی در شرایط خاص و نیز قصاص نفس. بدیهی است که در جمهوری اسلامی ایران که قوانین آن مبتنی بر شرع هستند، نمیتوان احکام شرعی را از قوانین موضوعه حذف کرد. البته میتوان در نحوه اثبات و اجرای آنها، ملاحظات بیشتری در نظر گرفته شود، کما این که امام علی (ع) زمانی که مطلع شدند در جایی عمل منافی عفت انجام میشود، چشم بر آن بستند و اصرار نکردند که حتماً باید آن دو فرد، مجازات شوند.
قصاص نفس نیز که در جرم "قتل عمد" صورت میگیرد، طبق شرع اساساً حقالناس است و تنها اولیای دم میتوانند دربارهاش تصمیم بگیرند؛ میماند اعدامهای مرتبط با قوانین وضع شده توسط قانونگذاران (تعزیری) که اتفاقاً بیش از 80 درصد از احکام سالب حیات را شامل میشوند، مانند مجازاتهای مربوط به مواد مخدر که سالانه افرادی را بالای چوبه دار میفرستند.
اینگونه از قوانین که توسط قانونگذار وضع شدهاند، بدون هیچ مانع شرعی میتوانند اصلاح شوند. در چنین فرضی، به ناگاه رتبه ایران در اعدام که متأسفانه همواره جزو ردههای بالای جدول جهانی است، افت میکند و نام ایران از فهرست کشورهای پر اعدام خارج میشود. واقعیت این است که مجازات اعدام، به ویژه در خصوص مواد مخدر که بخش اعظم اعدامها را شامل میشود، نه تنها کارایی نداشته بلکه میتوان ادعا کرد نتیجه عکس هم داده است.
وقتی حمل بیش از 5 گرم هروئین، مجازات اعدام دارد(+)، کسی که در سناریوی حمل 6 گرم هروئین قرار گرفته است، با یک محاسبه عقلی، به این نتیجه میرسد وقتی قرار است در صورت دستگیری برای 6 گرم اعدام شود، پس چه بهتر که به جای 6 گرم، یک کیلو یا 10 کیلو و حتی بیشتر حمل کند؛ چرا که اگر دستگیر شود، در هر حال، اعدام میشود ولی اگر لو نرود، با مقادیر بالاتر، سود بیشتری میکند.
بدین ترتیب، مجازات اعدام، هر چند عدهای را میترساند و از جرم بازمیدارد، ولی ریسکپذیری باقیماندههای میدان قاچاق را افزایش میدهد. در واقع، اگر مجازاتها به صورت پلهای بالا بروند و مثلاً 5 گرم n سال زندان داشته باشد و 10گرم 1+n و 20 گرم 2+n سال زندان داشته باشد و همین طور تا حبس ابد بدون عفو و مرخصی بالا برود، بازدارندگی بیشتر میشود، بدون آن که حکم اعدامی در کار باشد.
گذشته از این محاسبه عقلی، در عمل نیز شاهد اثرگذاری جدی مجازات اعدام نبودهایم و تعداد بالای اعدامهای مرتبط با قاچاقچیان در کنار گسترش روز افزون توزیع مواد مخدر در جامعه شاهد این مدعاست.
علاوه بر این نکات، تعدد اعدامهای غیرضرور، به یک دستاویز تبلیغی علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است به طوری که مخالفان و منتقدان بینالمللی، با اعلام تعداد اعدامها در ایران، کشورمان را جزو صدرنشینان جدول جهانی اعدامها معرفی میکنند ولی هیچوقت نمیگویند حدود 80 درصد از اعدامیها، مربوط به قاچاقچیان مواد مخدر هستند، قاچاقچیانی که هدف بسیاری از آنها، انتقال مواد مخدر به اروپا بوده است.
در واقع جمهوری اسلامی، کلی هزینه میدهد با قاچاقچیان مواد مخدر مبارزه کند و اروپا را منتفع کند ولی آخر ماجرا، از سوی همین اروپا به دلیل اعدام قاچاقچیان، به انواع اتهامات نواخته میشود.
بنابراین، منطقیتر آن است که مجازات اعدام که بازدارنده نیست از فهرست احکام تعزیری سالب حیات، از جمله در خصوص مواد مخدر حذف شود و مجازاتهای جایگزین و پلکانی جایگزین آن شوند. در این صورت، انتظار میرود هم بازدارندگی مجازاتهای هوشمند جایگزین افزایش یابد و هم آمار اعدام - که برازنده ایران نیست - پایین بیاید.
خلاصه مطلب این که:
عدهای مدام میگویند "حالا که مجازات اعدام هست، وضع این است، وای به روزی که همین مجازات هم حذف شود." این حرف، ظاهر درستی دارد ولی اولاً قرار نیست که اعدام حذف شود ولی مجازات دیگری جای آن وضع نشود! اتفاقاً بنا به استدلالهای متعددی که تنها یکی از آنها در این نوشتار آمد، اعدام کم اثر شده است و اگر مجرمی بداند که مثلاً 30 یا 40 سال یا تا ابد بدون داشتن حق مرخصی یا عفو، در زندان خواهد ماند، بیشتر دچار تردید خواهد شد تا زمانی که مرتکب قماری میشود که میداند یا وضعش خوب میشود یا به قول خودش از این زندگی فلاکت بار، خلاص میشود. برای این افراد، اگر اعدام، مصداق "مرگ یک بار شیون یک بار" است، حبس طولانی بدون آزادی و مرخصی، مصداق هر روز مرگ و هر روز شیون است.
ثانیاً فارغ از همه استدلالها، به هر علتی که هست، اعدام بازدارنده نیست و عقل حکم میکند که مجازات غیربازدارنده، مورد بازبینی قرار گیرد، ضمن این که بحث حیثیتی هم در بین است. پس چه خوب است دنبال این مطلب باشیم که اولا اعدام را از قانون قاچاق مواد مخدر حذف کنیم و ثانیا با جایگزینی مجازات حبس به اجرای دقیق احکام صادره مبادرت ورزیم. بعد از سه دهه پافشاری بر قانونی که موفق نبوده است، حالا طرحی از سوی نمایندگان مجلس ( دوره نهم ) ارائه شده که خواستار حذف مجازات اعدام قاچاقچیان است. این اصلاح ضروری را جدی بگیریم.