گروه اجتماعی- آمارها نشان می دهد حداقل 12 درصد از مردم ایران افسرده هستند. این آماری است که سید حسن قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت به رسانه ها ارایه می کند. با جستجویی در فضای مجازی می توان به آمارهای دیگری در حوزه های مختلف اجتماعی همانند خشونت یا بی توجهی به قانون و غیره را دید.
به گزارش خبرنگار اجتماعی افکارنیوز،بدیهی است سهم بیشتر این آمارها می تواند به لحاظ پایتخت بودن و نیز جمعیتی که در تهران جای دارد، متعلق به این شهر باشد.
این آمار در حالی است که شهرداری تهران از دهه 70 به حوزه اقدامات فرهنگی و اجتماعی پا گذاشته است. اقداماتی که تا کنون بدون شاخص ارزیابی و اثرگذاری انجام شده و مدیران شهری نتوانسته اند از میزان اثرگذاری برنامه های هزینه بری که در حوزه فرهنگی به شهر و شهروندان تحمیل کرده اند، مطلع شوند.
پایان طرح نگارخانهای به وسعت یک شهر
یکی از برنامه های فرهنگی شهرداری تهران که در روزهای گذشته به پایان رسید برگزاری طرح نگارخانه ای به وسعت یک شهر بود. نگارخانه ای که تعداد زیادی از تابلوهایی را که مشخص نبود با چه ملاک و معیار انتخاب شده اند؟ چه هدف و محوریتی در اثرگذاری و تغییر باورها دارند و تا چه حد خواست ها و نیازهای شهروندان را در نظر گرفته اند را به نمایش گذاشته بود.
این تابلوها پر از رنگ و لعاب بود در هر نقطه ای از شهر حتی اتوبان ها به نمایش درآمده بود اما این طرح هم همانند طرح های دیگر نتوانست دردی از این شهر دوا کند زیرا پس از سال ها فعالیت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران هنوز مردم این شهر از نبود فرهنگ سازی در ابعاد مختلف، افسردگی، خشونت و انواع آسیب های اجتماعی رنج می برند. نه از خشمشان کم شده، نه به لبخندشان اضافه شده و نه عمقی از فرهنگ سازی در بایسته های شهری ایجاد شده است.
انتقادها به طرح نگارخانه ای به وسعت یک شهر
سوال اینجاست آیا مدیریت شهری تا کنون برای افسردگی و خشم این شهر که می توان تبلور آن را علاوه بر آمارها در واگن های مترو،خیابان ها، پارک ها و هر جای دیگر دید اقدامی منتج به نتیجه انجام داده است؟ آیا طرح هایی همانند نگارخانه ای به وسعت یک شهر توانسته است شادابی به وسعت یک شهر را برای شهروندان داشته باشد و درک و عمقی را که باید در خیابان های شلوغ این شهر به آنها بدهد؟ آیا اگر فضای این تابلوها به ارایه پیام هایی برای نگاه داشت بهتر شهر و مهربانی بیشتر مردم با خودشان و شهرشان بود، نمی توانست مدیریت شهری را یک قدم به شعارهای فرهنگی اش نزدیک کند؟
رضا تقی پور سخنگوی شورای اسلامی شهر تهران در این خصوص به افکار نیوز می گوید: این تبلیغات می توانست در راستای آگاهی و اطلاع رسانی به شهروندان همانند پیام های ترافیکی و سلامت یا شاداب سازی آنها که نیاز امروز شهر است، باشد.
اما گویا آنچنان که تقی پور می گوید سازمان زیباسازی بدون توجه به بازخوردهای نگارخانه سال گذشته دست به این اقدام زده و این طرح همانند بسیاری از طرح های فرهنگی مدیریت شهری آنچیزی نبود که توجهی از شهروندان برباید.
اقبال شاکری رییس کمیته عمران شورای اسلامی شهر تهران نیز با تایید این موضوع می گوید: کارهایی که آنها را در سطوح بزرگ و منحصر به فرد می نامیم معمولا اثرهای ماندگار ندارند، شاید دلیل این که این نگارخانه با انتقاد مواجه شد و در شاداب سازی مردم و توجه بیشتر شهروندان به آن موفق عمل نکرد از پیامدهای این موضوع باشد که شهرداری تهران هیچ شاخصی برای اقدامات فرهنگی خود ندارد. در چنین وضعیتی شهرداری نمی تواند در مورد موفقیت در تغییر رفتارها یا باورها در شهروندان ادعایی داشته باشد بلکه تنها بودجه ای برای برخی از اقدامات فیزیکی هزینه کرده است.
هزینه کردهای بدون مطالعه، بدون شاخص که نتیجه آن می شود بودجه هایی که دردی از فرهنگ شهر دوا نمی کند.
اما شاکری به نکته جالب تری اشاره می کند و می گوید: این تابلوها برای شهری که خود با زواید بصری مواجه است و شهروندان هر ثانیه اطلاعات بسیاری را به دلیل وجود این زواید در ذهن خود مخابره می کنند و خسته تر می شوند خوب نبود بلکه می توانست به شهری زیر زمینی همانند مترو منتقل شود. این موضوعی است که تقی پور نیز بر آن تاکید می کند و می گوید: این تابلوها می توانست در محیط هایی از شهر که امکان سکون و تفکر بیشتر نسبت به سایر فضاهای شهری بود به نمایش در می آمد همانند ایستگاه های مترو. بدون شک در این صورت اثرگذاری بیشتری داشت و مردم بهر و حظ فرهنگی بیشتری می بردند.
شاید دلیل این که این تابلوها در وسط اتوبان ها یا در خیابان ها نصب شد این باشد که نیاز این شهر در برنامه های فرهنگی گم شده زیرا برنامه های مدیریت شهری در حوزه فرهنگی همانگونه که گفته شد بدون شاخص ارزیابی و اثر گذاری است.
شاکری در این خصوص عنوان می کند: این گونه موضوعات نتیجه این است که هنگامی که اعضای شورای شهر نتیجه مرحله اول و دوم مطالعه یک طرح را درخواست می کنند، پاورپوینت ارایه می کنند.
اما در ادامه این بی برنامگی ذهن مردم به گونه ای دیگر قضاوت می کند. قضاوت هایی که در بی توجهی به آن نه تنها کاری برای اجتماع فرهنگ پیش نبرده ایم بلکه به آسیب های آن دامن زده ایم.
شاکری در ادامه انتقادش به نبود مطالعه در بررسی پروژه ها در مورد نتیجه چنین عملکردی در نزد مردم می گوید: اگر در مورد هزینه های برگزاری چنین نگارخانه ای از اعضای شورای شهر بپرسید به دلیل این که نگاه بودجه ای و برنامه ای دارند می گویند این هزینه های اندک است اما مردم به هزینه های شهر یکپارچه نگاه می کنند و می گویند زمانی که مدیریت شهری فروشگاه زنجیره ای شهروند را به دلیل بدهی به فروش گذاشته است و طلب پیمانکارانش را نداده است چگونه در هر اتوبان و نقطه ای این بیلبوردهای هزینه بر را نصب کرده؟ شهروندان با مشاهده چنین مواردی رفتار مدیریت شهری را زیر سوال می برند زیرا مردم انتظار دارند مثلا بجای نمایش یک نقاشی اثر هنرمند اروپایی مدیریت شهری در این تابلوها بر وقت شناسی در ادای دین و قرض، تصویر یا جمله ای ارایه شود تا مدیریت شهری بدین وسیله به مردم بگوید ما حواسمان به مطالبه پیمانکاران و سایر مطالبات هست، ما حواسمان به همه نیازهای شهر هست.
این نگارخانه با همه وسعتش تمام شد همانند بسیاری از اقدامات شهرداری تهران در حوزه فرهنگی اما در نبود شاخص برای هزینه کرد بودجه های فرهنگی، در فقدان نظرسنجی عمومی برای اقداماتی از این دست پاسخ مدیریت شهری برای میزان اثرگذاری این طرح چیست؟ آیا شهروندان به عمق هنری مورد نظر شهرداری تهران در اجرای این طرح رسیده اند؟ آیا اصلا فرصت مشاهده این تابلوها را داشته اند یا این که نه رفتار مدیران شهری را در اجرای این طرح همانگونه که اقبال شاکری می گوید زیر سوال برده اند؟ این ها پرسش هایی است که در نبود شاخص فرهنگی در برنامه پنج ساله شهرداری تهران بدون پاسخ باقی می ماند.