زنی هفتم مارس سال ٢٠١٥ به مأموران پلیس شمال استان هالاند سوئد مراجعه کرد و مدعی شد توسط دو مرد موردتجاوز قرار گرفته است. این زن به مأموران گفت: من در یک نایتکلاب در گوتنبرگ با این دو مرد آشنا شدم. در جشنی شرکت کرده بودم که در آن نایتکلاب برگزار میشد. آنها به من پیشنهاد دادند بعد از این میهمانی در میهمانی دیگری هم همراهیشان کنم و من هم قبول کردم و با هم سوار ماشین شدیم. در ماشین به من سیگاری تعارف کردند و من هم قبول کردم؛ هرچند نمیدانم داخل آن سیگار چه بود که من را بیاختیار کرد.
زن سوئدی گفت: فکر میکنم مواد روانگردان داخل آن ریخته بودند که از حالت عادی خارج شدم. آنها من را به کنار دریاچهای در شمال استان هالاند منتقل کردند و همانجا موردتجاوز قرار دادند. وقتی داشتند به من تجاوز میکردند، من هیچ اختیاری نداشتم و نمیتوانستم کاری کنم؛ بههمینخاطر هم مقاومت نکردم، وقتی به خودم آمدم تازه فهمیدم چه اتفاقی افتاده است. آنها هرچه داشتم را هم سرقت کردند. از آنجایی که دیدم جانم در خطر است، تصمیم گرفتم خودم را به بدحالی بزنم و اینطور نشان دادم که انگار قلبم گرفته و نمیتوانم نفس بکشم بههمیندلیل هم آنها رهایم کردند. این زن گفت: اگر یکی از شهروندان که در حال عبور از محل بود من را نمیدید و کمکم نمیکرد که به ایستگاه پلیس بیایم، قطعا اتفاقات بدی در انتظارم بود. با شکایت این زن و ارائه مشخصات به مأموران پلیس آنها موفق شدند دو مرد را که یکی از آنها ایرانی و ٣٠ساله است، شناسایی و بازداشت کنند. مرد ایرانی اتهامش را قبول کرد اما مدعی شد تجاوزی در کار نبوده و این زن خودش به واسطه موادی که مصرف کرده بود، مقاومتی در برابر آنها نکرد. وقتی پرونده در دادگاه بدوی موردرسیدگی قرار گرفت، زن سوئدی جزئیات بیشتری را برملا کرد و گفت: وقتی سوار ماشین دو مرد شدم، حالم کاملا خوب بود. آنها هم گفته بودند که من را به میهمانی میبرند، نگفته بودند که قرار است چه کاری بکنند. آنها چیزی به من دادند که فکر کردم سیگار است و نگفتند که مواد محرک در آن ریختهاند و کاری کردند که من بیاراده و بیحس روی صندلی افتاده بودم و بعد هم هر دو به من تجاوز کردند. پول و کارت اعتباری و تلفنم را برداشتند. اگر من خودم را به بدحالی نزده بودم آنها رهایم نمیکردند و ممکن بود من را بکشند. وقتی که وانمود کردم حالم بد است، تنگی نفس دارم و قلبم گرفته، مردی که روی صندلی عقب نشسته بود جلو آمد، در را باز و من را به زمین پرت کرد و من با کمک یکی از شهروندان خودم را به ایستگاه پلیس رساندم. در واقع بعد از تجاوز بود که فهمیدم چه اتفاقی برایم افتاده است و سعی کردم خودم را نجات دهم. دادگاه بدوی متهم را با توجه به دفاعیات مرد ایرانی و گفتههای شاکی سوئدی او در اتهام «تجاوز سنگین» مجرم شناخت و با درخواست دادستان به چهارونیم سال حبس و همچنین پرداخت ١٨٠ کرون سوئدی به زن جوان محکوم کرد. رأی صادره مورداعتراض مرد ایرانی قرار گرفت و او مدعی شد وضعیت آنطور که زن جوان شرح داده نبوده است به همین دلیل پرونده به دادگاه استیناف فرستاده شد. قضات این دادگاه با تأکید بر این نکته که یکی از مهمترین دلایل مجرمدانستن در تجاوز سنگین، تجاوز گروهی و همزمان است و در این پرونده چنین مسئلهای مطرح نبوده، مرد ایرانی را از اتهام «تجاوز سنگین» تبرئه و به اتهام «تجاوز معمولی» به سهونیم سالحبس و پرداخت ٣٠ هزار کرون سوئد محکوم کردند اما اینبار دادستان پرونده به رأی دادگاه استیناف و تخفیف مجازات متهم اعتراض کرد و خواستار مجازات سنگین شد. دادستان پرونده گفته است: از آنجایی که دو مرد در همکاری با یکدیگر تجاوز به زن جوان را انجام دادهاند بنابراین باید به مجازات «تجاوز از نوع سنگین» محکوم شوند. با اعتراض دادستان، پرونده به دیوانعالی کشور سوئد رفته است و قضات این دیوان در حالی باید به این پرونده رسیدگی کنند که متهم دیگر این پرونده همچنان فراری است و پلیس سوئد با در اختیار قراردادن عکس او میان مجرمان از اینترپل خواسته است او را بازداشت کند. پلیس سوئد حدس میزند این فرد از کشور خارج شده باشد.