۵ تفاوت مهم کما و مرگ مغزی که خیلی‌ها نمی‌دانند

با آن که ۲۴ سال از تصویب قانون پیوند اعضا از جسد در کشور می‌گذرد و با آن که اهدای عضو در ایران رسما از سال ۱۳۸۱ شروع شد و سال‌ها است نهادها، سازمان‌ها و رسانه‌های مختلف برای فرهنگسازی اهدای عضو تلاش می‌کنند، اما هنوز خیلی از مردم در برابر این موضوع مقاومت می‌کنند و حاضر به اهدای عضو عزیزان مرگ مغزی خود نمی‌شوند.

بیش از ۲۵ هزار نفر در لیست انتظار پیوند در ایران زندگی می‌کنند که از این تعداد هر روز ۷ تا ۱۰ نفر به دلیل نرسیدن عضو مناسب پیوندی فوت می‌کنند. این در حالی است که سالانه حدود ۸ هزار نفر در ایران به دلیل مرگ مغزی فوت می‌کنند که از این تعداد تقریبا ۳ هزار نفر قابلیت اهدای عضو دارند اما اعضای نزدیک به ۲ هزار نفر از آنها به دلیل عدم رضایت خانواده‌هایشان اهدا نمی‌شود و زیر خاک می‌رود. از این ۳ هزار مورد مرگ مغزی فقط هزار نفر به اهدا می‌رسند!

یکی از مهم‌ترین دلایل مقاومت خانواده‌ها در برابر اهدای عضو عزیزان‌شان این است که آنها تصور می‌کنند عزیزشان در اغما یا کما فرو رفته و حتما روزی به زندگی برمی‌گردد. اما پزشکان می‌گویند مشکل این است که خانواده‌ها تفاوت کما و مرگ مغزی را نمی‌دانند و هرچقدر هم برایشان توضیح دهیم، فکر می‌کنند این پزشک است که اشتباه می‌کند و عزیزشان در کما فرو رفته و زنده است.

خانواده‌ها فکر می‌کنند عزیزشان برمی‌گردد

یکی از دلایل مقاومت مردم دربرابر اهدای به‌موقع اعضای فرد مرگ مغزی این است که کما و مرگ مغزی را یکی می‌دانند. دکتر فریبا قربانی، قائم‌مقام واحد فراهم‌آوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی در این باره می‌گوید: بسیاری از خانواده‌ها چون اطلاعی از تفاوت کما و مرگ مغزی ندارند، تصور می‌کنند که عزیزشان درنهایت به زندگی برمی‌گردد یا فکر می‌کنند پزشکان بیمارستان اشتباه تشخیص داده‌اند و وقتی به آنها اعلام می‌شود که عزیزشان فوت کرده، به هم می‌ریزند و مواردی داشته‌ایم که پزشک را کتک زده‌اند.

13

به گفته قربانی، حفظ ارگان‌های حیاتی فرد مرگ مغزی، زمان طلایی دارد و برخی خانواده‌ها در زمان طلایی به اهدا رضایت نمی‌دهند و زمانی رضایت می‌دهند که کار از کار گذشته و ارگان های حیاتیِ فرد مرگ مغزی دیگر از بین رفته است. خانواده‌هایی که دیر رضایت می‌دهند، درنهایت با گریه و بیقراری خواهش می‌کنند که عزیزشان را احیا کنیم که اعضایشان را اهدا کنند. ولی موضوع این است که زمان در دست ما نیست و دیگر نمی‌شود کاری کرد.

این پزشک می‌گوید: در بسیاری از بیمارستان‌ها هنوز کادر درمان‌ در زمینه اهدای عضو آموزش ندیده‌اند و در مواردی که عزیزان‌شان دچار مرگ مغزی می‌شوند، حتی اجازه نمی‌دهند توسط پزشکان معاینه شوند. وقتی کادر درمان هنوز نیاز به آموزش بیشتر دارد، نمی‌توان انتظار خیلی بالایی از مردم داشته باشیم.

مرگ مغزی چگونه تشخیص داده می‌شود؟

کما و مرگ مغزی دو مقوله کاملا متفاوت هستند و به گفته پزشکان، امید به برگشت فرد مرگ مغزی به زندگی باوری غلط است که ناشی از نداشتن اطلاعات کافی درباره تفاوت کما و مرگ مغزی است.

قائم‌مقام واحد فراهم‌آوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی در این باره می‌گوید: مرگ مغزی یا وضعیت نباتی از نظر ظاهری وضعیتی کاملا مشابه کما است. اگر دو تخت کنار هم باشند که روی یکی از آنها بیمار مرگ مغزی و روی دیگری بیمار کما باشد، شما اصلا نمی‌توانید تفاوت آن دو را متوجه شوید. به همین دلیل ما حتی تشخیص مرگ مغزی را به عهده هر پزشکی نمی‌گذاریم. پزشک باید کاملا خبره باشد.

قربانی با بیان این که تشخیص مرگ مغزی آسان نیست و در یک مرحله انجام نمی‌شود، می‌گوید: در مرحله اول، هماهنگ‌کننده اهدای عضو یا کوردیناتور بعد از انجام معاینات لازم، مرگ مغزی تشخیص را می‌دهد و اعلام می‌کند و در مرحله دوم، برای تایید حرف کوردیناتور، ۴ متخصص رشته‌های مختلف که از وزیر بهداشت حکم دارند، بر بالین بیمار حاضر می‌شوند تا مرگ مغزی فرد را تایید نهایی کنند.

قائم‌مقام واحد فراهم‌آوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی به مهم‌ترین تفاوت‌های کما و مرگ مغزی اشاره می‌کند و می‌گوید: در مغز قسمتی به نام ساقه مغز وجود دارد که ۱۲ زوج عصب از این ساقه بیرون می‌آید و از سر و صورت تا نوک انگشتان را عصب‌دهی می‌کند. ما یک سری از این اعصاب ۱۲گانه را معاینه می‌کنیم و این مقدور می‌کند تا مرگ مغزی را با درصد بالا تشخیص دهیم. در این مرحله مردمک‌ها را معاینه می‌کنیم، حرکت مردمک‌ها را در وضعیت‌های مختلف بررسی می‌کنیم، این که فرد قادر به سرفه کردن یا عق زدن است یا نه را بررسی می‌کنیم. چون فردی که در کما است می‌تواند عق بزند، سرفه کند، مردمک چشم‌هایش به نور واکنش نشان می‌دهند، اما در مرگ مغزی نمی‌تواند هیچ یک از این موارد را نداریم.

این پزشک ادامه می‌دهد: قسمت دیگری در مغز داریم به نام قشر مغز که با گرفتن نوار مغز متوجه می‌شویم امواجی دارد یا ندارد. در فرد کمایی، مغز امواج دارد و سالم است اما در فرد مرگ مغزی، نوار مغز به اصطلاح سایلنت است و سکوت کرده است. نوار مغز صاف صاف نیست اما امواج بسیار ظریفی دارد که سکوت کرده است.

به گفته قربانی، فرد کمایی با مراقبت‌هایی که از او صورت می‌گیرد، اگر عفونت نکند و زخم بستر نگیرد، تا ماه‌ها زنده می‌ماند و بعدش به زندگی برمی‌گردد. اما فرد مرگ مغزی با همه مراقبت‌ها و دستگاه‌هایی که به او وصل است، بیشتر از ۷ تا ۱۰ روز زنده نمی‌ماند.

مرگ مغزی، تکنولوژی بشر است

مردم فکر می‌کنند مرگ مغزی همان کما است. نمی‌دانند که مرگ مغزی، تکنولوژی بشر است و خودمان درستش کرده‌ایم. دکتر قربانی در این رابطه می‌گوید: اگر دستگاه اکسیژن‌ساز اختراع نشده بود، مرگ فرد حتمی بود و همان ۷ تا ۱۰ روز هم زنده نمی‌ماند. درواقع اتفاقی که قرار بود زیر خاک برای فرد مرگ مغزی رخ دهد، روی خاک رخ می‌دهد؛ ارگان‌های فرد مرگ مغزی از بین می‌رود، بعضی از این افراد بو می‌گیرند و به شدت ورم می‌کنند. خانواده‌ها با دیدن این وضعیت بیقراری و بی‌تابی می‌کنند اما این سیر طبیعی است. چون همیشه زیر خاک اتفاق می‌افتد، کسی نمی‌بیند.

این مسئول می‌گوید: وقتی مغز از کار می‌افتد، قلب تا چند دقیقه تپش خودکار دارد و زمانی از کار می‌افتد که اکسیژن به‌ آن نرسد. این دستگاه اکسیژن‌ساز است که او را زنده نگه می‌دارد. وگرنه از دست می‌رود.

12

امکان بهبود فردِ مرگ مغزی وجود دارد؟

قائم‌مقام واحد فراهم‌آوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی در پاسخ به این پرسش که آیا امکان بازگشت فردِ مرگ مغزی وجود دارد، تأکید می‌کند: هیچ امکانی برای بهبود بیماران مرگ مغزی وجود ندارد. مرگ مغزی وضعیتی است که در آن تمام عملکردهای مغز شامل بخش‌های قشر مغز و مغز استخوان برای همیشه متوقف می‌شود. درواقع کسی که به مرگ مغزی رسیده، فرصتی برای بهبود ندارد و مرده به حساب می‌آید.

قربانی با بیان این که آزمایش‌های تشخیصی مرگ مغزی را تیمی از پزشکان ازجمله نورولوژیست‌ها، جراحان مغز و اعصاب و پزشکان مراقبت‌های ویژه انجام می‌دهند، اضافه می‌کند: اگر هیچ فعالیتی شناسایی نشود و اگر فرد به تحریکاتی مانند نور یا صدا پاسخ ندهد، مرگ مغزی او تشخیص داده می‌شود که وضعیتی ‌برگشت‌ناپذیر است.