به گزارش افکار نیوز به نقل از مهر، شهریور سال ۸۹ ماموران پلیس آگاهی استان فارس در جریان قتل مرد میانسالی در شهر شیراز قرار گرفتند. در ادامه تیمی از ماموران در محل حاضر شده و با جسد هوشنگ ۵۲ ساله روبرو شدند که در خانه اش به قتل رسیده بود. عامل یا عاملان جنایت روی سر قربانی خود کیسه ای پلاستیکی کشیده و باعث خفگی او شده بودند.

در ادامه تحقیقات مشخص شد همسر مقتول چند سال قبل فوت کرده بود و مرد میانسال به همراه دختر و پسرش در آن خانه زندگی می کردند.

فرزندان مقتول نیز در جریان تحقیقات مدعی شدند شب حادثه بیرون از خانه بودند که پس از بازگشت با جسد پدرش روبرو شده وموضوع را به پلیس اطلاع داده بودند.

پس از بررسیهای مقدماتی جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و تیمی از کارآگاهان تحقیقات در این زمینه را آغاز کردند.
تحقیقات در محل جنایت نشان می داد، هوشنگ از سوی قاتلی آشنا به قتل رسیده است. عامل جنایت با انگیزه انتقامجویی به راحتی وارد خانه شده و پس از قتل مرد میانسال بدون سرقتی از محل گریخته بود.

ماموران تجسس های خود را بر روی فرزندان مقتول متمرکز کرده و دریافتند دختر ۲۵ ساله هوشنگ چندی قبل با مراجعه به دادگاه کیفری علیه پدرش شکایت کرده بود. لیلا در شکایتش مدعی شده بود که از سوی پدرش مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. قضات دادگاه نیز پس از بررسی پرونده این ادعا را رد کرده بودند.

افشای این موضوع احتمال قتل از سوی لیلا را مطرح کرد. این احتمال زمانی قوت گرفت که پزشک جنایی در گزارش خود اعلام کرد مقتول قبل از مرگ با قرص خواب آور بیهوش شده بود.

ماموران سپس با دستور قضایی لیلا را دستگیر کردند که اودر بازجویی های مقدماتی منکر قتل شد اما وقتی با دلایل پلیس روبرو شد لب به اعتراف گشود و به ارتکاب این جنایت با همدستی برادر و نامزدش اعتراف کرد.

با این اعترافات دومتهم دیگر پرونده نیز دستگیر شدند. پس از تکمیل تکمیل تحقیقات پرونده با صدورکیفرخواست به شعبه پنجم دادگاه کیفری استان فارس فرستاده شد که قضات دادگاه پس از بررسی پرونده سه متهم را به قصاص محکوم کردند.

با اعتراض متهمان، پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات دیوان حکم را نقض کرده و برای رسیدگی دوباره به شعبه دوم دادگاه کیفری فرستادند. در جلسه دادگاه که به ریاست قاضی عرفانی زاده برگزار شد، لیلا درباره انگیزه اش از این جنایت گفت: پدرم مدام مرا مورد آزار و اذیت قرار می داد. دیگر از شکنجه هایش خسته شده بودم. شکایتی را در دادگاه مطرح کردم که بی نتیجه ماند. بعد ماجرا را با برادرم در میان گذاشتم که او قبول کرد در این جنایت مرا همراهی کند.

وی ادامه داد: از سوی دیگر پدرم مخالف ازدواج من و نامزدم بود. یک روز سراغ نامزدم رفته و نقشه قتل پدرم را به او گفتم. او هم برای اینکه بتواند با من ازدواج کند قبول کرد در این قتل کمکمان کند. شب حادثه ابتدا در چایی پدرم قرص خواب آور ریختم و بعد سه نفری روی سر پدرم کیسه ای کشیده و او را خفه کردیم. پدرم مهدور الدم بود و باید او را می کشتیم.

در ادامه دو متهم دیگر پرونده هم مدعی شدند به دلیل مهدروالدم بودن مقتول در این جنایت شرکت کرده اند.

پس از آخرین دفاعیات متهمان، قاضی عرفانی زاده و چهار قاضی مستشار - فارسی، رستگاری، مظفر و سجادی نژاد - وارد شور شده تا حکم متهمان را صادر کنند.