متهمان چند روز پیش صحنه قتل طلافروش ملایری را بازسازی کردند و دیروز برای ادامه تحقیقات به پلیس آگاهی شهر یزد منتقل شدند.
یکی از برادران به پلیس گفت: من و برادرم متاهل هستیم و فرزندانی داریم. پیش از این در زمینه تعمیرخودروهای سنگین فعالیت داشتیم اما به دلیل مشکلاتی به کار خلاف رو آوردیم. سه سال پیش به اتهام آدمربایی دستگیر و زندانی شدیم، بعد هم با سپردن وثیقه آزاد شده و دیگر باز نگشتیم. تصمیم گرفتیم با جعل عنوان پلیس از صرافی و طلافروشیها سرقت کنیم. اولین دزدی را در ملایر انجام دادیم. با معرفی خود به عنوان پلیس، مرد طلافروش را ربوده و بعد از قتل، کلیدهایش را سرقت و طلاهای مغازهاش را خالی کردیم.
وی افزود: سپس برای سرقت به یزد آمدیم و در یک مهمانپذیر ساکن شدیم. یک ماه آنجا بودیم و طلافروشیها و صرافیهای سطح شهر را بررسی میکردیم. نحوه سرقت و اجرای نقشهمان را بارها با برادرم تمرین کردیم.
متهم ادامه داد: برای انجام کارمان به یک موتورسیکلت نیاز داشتیم. موتوری پارک شده در خیابان را سرقت کردیم. سراغ صرافی مورد نظر رفتیم. مرد صراف را تعقیب و در فرصتی مناسب راهش را سد کردیم و با معرفی خود به عنوان مامور اداره آگاهی، وی را به بهانه تحقیق و انتقال به اداره پلیس، ربودیم.
وی گفت: او در میانه راه متوجه شد و درگیر شدیم. با ضربههای چاقو زخمیاش کردیم و میخواستیم بعد از قتل او کلیدهای مغازه صرافی را سرقت کنیم که صدای مکانیاب او به صدا در آمد. از ترس اینکه ماجرا لو برود، او را در همان حال رها کردیم.
وی درباره قتل محمدعلی حقشناس اظهار کرد: پسر طلافروش را روز حادثه وقتی از محل کارش خارج شد، تعقیب کردیم. در حالی که خود را پلیس معرفی کرده بودیم، به سمتش رفتیم. در پارکینگ سوار خودرویش شد. به سمتش رفتیم و به دستانش به اتهام فروش طلای قلابی دستبند زدیم. بعد با طناب خفهاش کردیم. جسد را در پارکینگ انداختیم و با برداشتن کلیدها وارد طلافروشی شده و به آنجا دستبرد زدیم. آن شب را در مهمانپذیری در یزد ماندیم و بعد به همدان رفتیم که در آنجا دستگیر شدیم. اگر دستگیر نمیشدیم به سرقت هایمان ادامه میدادیم. فکر نمیکردیم ماموران ما را شناسایی کنند.
با اعتراف این متهم و برادرش، بزودی آنها صحنه قتل طلافروش یزدی را بازسازی خواهند کرد