فردا چهارم شعبان و مصادف با سالروز میلاد قمر بنی هاشم و سقای عطشان دشت کربلا حضرت ابالفضل العباس (ع) است.ولادت حضرت عباس روز چهارم شعبان سال ۲۶ هجری در مدینه بود. تولد ایشان، خانه علی (ع) را روشن و سرشار از امید ساخت. وقتی به دنیا آمد آن حضرت در گوش او اذان و اقامه گفت و او را عباس نام نهاد. عباس در خانه علی (ع) و در دامان مادرِ با ایمان و وفادارش و در کنار حسن و حسین (علیهما السلام) رشد کرد و از این دودمان پاک و عترتِ رسول، درسهای بزرگِ انسانیت و اخلاق را فرا گرفت. استعداد ذاتی و تربیت خانوادگیِ او سبب شد که در کمالات اخلاقی و معنوی، پا به پای رشد جسمی پیش برود و جوانی کامل، ممتاز و شایسته گردد. نه تنها در قامت، رشید بود، بلکه در جلوههای انسانی هم رشید بود.
به مناسبت عید میلاد قمر بنی هاشم علی اعظمی در یادداشتی اختصاصی قرار داده است به بیان ویژگیها و فضائل علمدار کربلا پرداخته که در ادامه میخوانیم
وقتی امیرالمومنین علیه السلام به برادرش عقیل را که نسب شناسی قابل بود فرمود: «از قبیلهای که مردان شجاع دارند، زنی را که فرزندان دلیر و جنگ آور به دنیا بیاورد پیدا کن.» هدف خاصی را دنبال میکرد. او میخواست به مردم اعلام کند، این همسری خاص است و قرار است از او فرزند خاصی به دنیا بیاید. در دل خود نیز برای فرزند زهرا سلام الله علیها سرلشکر انتخاب میکرد. امیرالمومنین (ع) در این راستا خطاب به حضرت عباس (علیه السلام) میفرمایند: «گویا میبینم که دشمن پسرم را احاطه کرده و او با این شمشیر به راست و چپ دشمن حمله میکند تا این که دو دستش قطع میگردد .»[۱]
با این که هر چهار فرزند ام البنین، خاص بودند و در کربلا به شهادت رسیدند ولی عظمت حضرت ابوالفضل (ع) به اندازهای بود که برادرانش تحت شعاع عظمت قمر منیر بنی هاشم قرار گرفته بودند .[۲]
نسل حضرت عباس نیز بر حسب گزارشات تاریخی از فرزندشان «عبید الله» ادامه پیدا کرده است که از مشهورترین تبار علویان بودند و بیشتر آنها قاضی، شاعر، حاکم و… بودند و گسترش آن از آفریقا تا ایران بیان شده است. مورخان، علت این گستردگی مهاجرت را ظلم حکومتها بیان کرده اند .[۳]
عظمت حضرت ابوالفضل العباس (ع)
در طول تاریخ، پهلوانان و قهرمانان زیادی به دنیا آمده اند ولی بعد از مدتی یاد و نام آنها از بین رفته است ولی عظمت شخصیت قهرمان کربلا به گونهای است که یاد و نام او را جاودانه کرده است به گونهای که امامان معصوم (ع) دنیا و آخرت او را به نیکی و عظمت یاد کرده اند و عنایت خاصی به عمویشان عباس داشتند؛ به عنوان مثال میتوان به چند روایت نورانی اشاره کرد:
۱. امام صادق علیه السلام میفرماید: «کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَةِ صُلبَ الإیمانِ جاهَدَ مَعَ أبی عَبدِاللّه و أبلی بَلاءً حَسَنا و مَضی شَهیدَا ؛[۴] عموی ما عبّاس، دارای بینشی ژرف و ایمانی راسخ بود؛ همراه با امام حسین علیه السلام جهاد کرد؛ نیک آزمایش داد و به شهادت رسید.»
۲. امام سجاد علیه السلام نیز عظمت حضرت عباس را به گونهای معرفی مینماید که شهدا به مقام ایشان غبطه میخورند و میفرمایند: «إِنَّ للعبّاس عندَاللهِ مَنزِلَةً یَغبِطُهُ بِها جَمیعُ الشُهداء یَومَ القِیامَة ؛[۵] همانا (عمویم) عباس، نزد خداوند جایگاه و مقامی دارد که تمام شهیدان در روز قیامت غبطه آن مقام را میخورند.»
شخصیت حضرت ابوالفضل (ع)
عظمتی که حضرت عباس علیه السلام داشتند از ویژگیها و سجایای نیک ایشان جوشیده و شخصیت و وجود ایشان نیز سرشته با این ویژگیها بود. به عنوان نمونه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. در بیانی امام صادق علیه السلام در مورد عموی خویش فرموده اند: «کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ صُلبَ الإیمانِ ؛[۶] عباس علیه السلام پیوسته مردی سخت ایمان بود.» به عبارتی ایمان ایشان نرم و انعطاف پذیر نبود که هرجا به نفعش باشد با ایمان باشد و گرنه ایمان خود را بفروشد.
۲. امام صادق علیه السلام همچنین بیان فرموده اند: «کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَةِ ؛[۷] عباس پیوسته تیزبین و با بصیرت بود.»
۳. حضرت عباس پیوسته و حتی در سختترین لحظات زندگی خود، دیانت در رفتار خود را حفظ کرد. به عنوان مثال وقتی داخل آب شد و خواست آب بخورد به یاد عطش امام حسین علیه السلام افتاد و آب را از دستش ریخت؛ ننوشید و فرمود: «هَیْهاتُ ما هذا فِعالُ دینِی ؛[۸] دور باد این رفتار خوشایند دین من نیست.»
۴. حضرت در علم و یقین نیز در علوّ کمال علمی بودند. امیرالمومنین علیه السلام در این راستا میفرمایند: «اِنَّ وَلَدِی العَبّاسَ زُقَّ العِلمَ زَقّاً ؛[۹] همانا فرزندم عبّاس در کودکی علم را مانند گرفتن بچه پرنده غذا را از دهان مادرش، فرا گرفته است.»
در نتیجه میتوان گفت حضرت ابوالفضل علیه السلام دارای اخلاق و ویژگیهایی بودند که باعث شد ایشان در بین شهدا بدرخشند و به مقامات عالیه دنیایی و آخرتی دست پیدا کنند و در میان ائمه علیهم السلام به جایگاهی دست پیدا نمایند که به نیکی تمام از ایشان یاد شود.
پی نوشت
[۱] نفس المهموم، ص ۳۳.
[۲] مناقب خوارزمی، ج ۱، ص ۲۲۷.
[۳] همان، ج ۳، ص ۲۵۹.
[۴] عمده الطالب، ج ۱، ص ۳۵۶.
[۵] خصال صدوق، ج ۱، ص ۶۸.
[۶] ابصارالعین، ص ۵۷.
[۷] عمده الطالب، ج ۱، ص ۳۵۶.
[۸] عباس بن امیرالمومنین، ص ۱۱۰.
[۹] اسرار الشهاده، ج ۲، ص ۵۱۲.