انسانها در روزمره ممکن است به واسطه نفسانیات و یا القائات شیطان دچار دستاندازهای رفتاری شوند و به این ترتیب به گناه و خطا بیفتند. خداوند که نظام خود را بر اساس ربوبیت و با هدف تربیت خلایق بنا کرده، قانون نظام خلقت را به گونهای قرار داده تا هر خطا و ثوابی در امورات فرد یا جامعه اثرگذار باشد، تا از این رهگذر، انسانها متوجه خطاهای خود شوند و بسوی خداوند بازگردند؛ بنابراین عمدۀ عقوبتها جنبۀ تربیتی دارد. به عنوان مثال یکی از تبعات گناهان، تغییر نعمتهای خداوند است؛ چه اینکه گاهی خداوند نعمتهای ویژهای را به فرد یا جامعه عطا میکند، اما گاه این نعمتها را به واسطه یک خطا از آنها میگیرد و یا تغییر و دگرگونی در آن ایجاد میکند، به گونهای که انسانها متحیر میمانند و به استئصال کشیده میشوند؛ یعنی نعمتی که به زیبایی در اختیار فرد یا جامعه قرار گرفته بود، اکنون در آستانه زوال قرار میگیرد.
از باب اهمیت این امر است که امیرالمؤمنین (ع) در بخشهای آغازین دعای کمیل به ما میآموزد از خداوند نسبت به گناهانی که سبب «تغییر و دگرگونی نعمتها» میشود، طلب استغفار کنیم، آنجا که فرمود «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ»؛ چرا که استغفار جلوی تبعات اعمال را میگیرد.
اما شاید سؤال شود چه گناه یا گناهانی سبب تغییر و تحول یا سلب نعمت میشود. امام صادق علیهالسلام در روایتی ضمن اشاره به برخی گناهان و تبعات آنها فرمود «گناهانی که نعمتها را دگرگون کنند، بَغی است؛ الذُّنُوبُ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ الْبَغْی». علامه مجلسی ذیل این حدیث اشاره میکند که بَغی در لغت یعنی عبور از حدود خدا، اما غالباً بر تکبر و اظهار فضل و ظلم اطلاق میشود، همچنان که خداوند فرمود «یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ»، یعنی در زمین به ناحق بَغی میکنند. یا در مورد قارون میفرماید «إِنَّ قارُونَ کانَ مِنْ قَوْمِ مُوسی فَبَغی عَلَیْهِمْ»؛ یعنی قارون از قوم موسی بود و نسبت به آنها بَغی (فساد و تکبر) کرد.
جالب است که امام سجاد (ع) در روایتی مشابه، ضمن اشاره به اینکه یکی از عوامل تغییر نعمتها، بغی بر مردم است، به چهار عامل دیگر اشاره کرده، فرمود «گناهانی که نعمت را تغییر میدهند عبارتند از: ۱ ـ الْبَغْیُ عَلَی النَّاسِ؛ ظلم و تعدّی بر مردم ۲ ـ وَ الزَّوَالُ عَنِ الْعَادَةِ فِی الْخَیْرِ؛ و ترک عمل خیری که به آن عادت شده است ۳ ـ وَ اصْطِنَاعِ الْمَعْرُوفِ؛ و ترک امر به نیکیها ۴ ـ وَ کُفْرَانُ النِّعَمِ؛ و کفران نعمت ۵ ـ وَ تَرْکُ الشُّکْرِ؛ و ترک شکر؛ بنابراین اگر فرد یا جامعهای ناگهان با سلب نعمت مواجه میشوند، باید ببینند چه خطایی از آنها سر زده است؛ همچنان که ائمه معصومین (ع) به ما آموختند، آن فرد و جامعه یا دچار بَغی یعنی پشت پا زدن به احکام و حدود شرعی شدند و یا به همنوعان خود ظلم و عادت خوبی را ترک کرده، یا امر به معروف را کنار گذاشته و یا دچار کفران نعمت شدهاند.
از این جهت است که خداوند پس از آنکه میفرماید عدهای همچون آلفرعون به سبب کفران آیات خدا گرفتار عذاب الهی شدند، در آیه ۵۳ سورۀ انعافل میفرماید «ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلی قَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ»؛ یعنی این [ کیفر سخت]به سبب این است که خدا بر آن نیست که نعمتی را که به قومی عطا کرده [ به عذاب و نقمت]تغییر دهد تا زمانی که آنان آنچه را در خود [ از عقاید حقّه، حالات پاک و اخلاق حسنهای که]دارند [ به کفر، شرک، عصیان و گناه]تغییر دهند؛ و یقیناً خدا شنوا و داناست.»