ورودی مدرسه نوساز ماشین رو است و همه معلمان خودرو خود را به حیات می آوردند اما مادر ابوالفضل باید آنجا را فرزند به بغل طی می کرد.
پاهایش رمقی نداشت که برزمین نهاده شود، روز به روز وضع جسمی اش بدتر می شد، کودک بزرگ و بزرگ تر و مادر نهیف و نهیف تر اما حس مادرانه چیزی نبود که آغوشش را از فرزند جدا کند.
ابوالفضل از ناحیه کمر ونخاع دچار بیماری لاعلاج است که مادر هر روز باید زخم هایش را ضدعفونی و پانسمان کند اما با وجود این مشکل و گوشه گیری، او باهوش، خلاق و درس خوان است.
او امسال به کلاس چهارم می رود، مادر در اوج جوانی تکیده شده است، فرزند را به دندان می کشد اما مهر مادری نمی گذارد اورا برای نگهداری به بهزیستی تحویل دهد.
هرچند بهزیستی جایی مناسب برای فرزندان معلول است اما مادران این سرزمین آنقدر فداکارند که زحمت بیشمار فرزندان معلول را به دوش می کشند .
باوجود اینکه منزل آنان در طبقه دوم است، در همه حال باید فرزند را در آغوش بگیرد تا پله ها را یکی پس از دیگری پایین بیاید، اما هزینه سر سام آور بیماری کودک این خانواده را از تهیه بالابر برای فرزندمحروم کرده است.
چندوقتی بود که بنری را درگوشه ای از شهرمشاهده کرده؛ " کمپینی به منظور بازیافت درب های بطری ها ی نوشابه "تشکیل شده است که با جمع آوری درب های بطری و تحویل آن به غرفه های بازیافت شهرداری از درآمد حاصل از این برای معلولین صندلی چرخدار میخرند، اقوام، دوستان و آشنایان هرجا که می رفتند درب های نوشابه را فقط برای ابوالفضل جمع می کردند.
معلم فداکار اما 600 «درب نوشابه» برای دانش آموزش جمع آوری کرد، اما فکر می کرد چند تای دیگراز آن می تواند برای او به ویلچر تبدیل شود؛ درحالی که از دوستان و آشنایان شنیده بود که گرفتن ویلچر از این طریق زمان بر است و شاید هرکز این این کودک معصوم نتواند آن را تهیه کند.
اما برق چشمان ابوالفضل و خنده های بی امان کودک در زمان گرفتن درب های نوشابه ازجلوی چشمانش کنار نمی رفت.
او با فداکاری عجین است، یادگاری پدر شهید است و مهر مادری معلم فداکار که نمی گذاشت سختی های مادرو کودک را هر روز ببنید و بی تفاوت بگذرد.
او یک دستگاه ویلچر تهیه کرد و برای ابوالفضل آورد و حالا او به همراه مادر و دانش آموز بیمارش هرسه می خندند .
آسیه بامری معلم پایه ششم مدرسه شهید روهنده روستای میاندره از توابع شهرستان کردکوی است که با خرید یک دستگاه ویلچربزرگترین درد دانش آموز خود را التیام بخشید و به همراه مدیر مدرسه و همکاران با حضور در منزل این دانش آموز به او هدیه کرد.