گروه فرهنگ و هنر- حقیقت این است که سازمان صداوسیما از کپیکاری هیچ هراسی ندارد و ساخت مجموعه «هفتسنگ» تکلیف منتقدان رسانه ملی را در موضوع کپیکاری روشن کرد. سریالی که تعداد و قدرت مدیران موافق تصویب طرح آن بیشتر از کسانی بود که مخالف کپی کردن سریال Modern Familyبودند. با آن که همه میدانستند داستانها و شخصیتپردازیهای سریال هفتسنگ کپی نسبتا دقیق است، اما در هر حال بازیگران این مجموعه به دفاع از آن پرداختند و گفتند که کپیکاری کار بدی نیست.
به گزارش افکارنیوز،اگر قرار باشد کسی کپیکاری نکند، به این معناست که باید خلاقیت و ذوق به خرج دهد و طرح و سناریویی را بنویسد که شبیه برنامهها و سریالهای خارجی یا حتی ایرانی نباشد. ولی در سالهای گذشته شاهد بودیم حتی سریال «پاورچین» که نویسندگان آن از سوی بسیاری از مردم پرستش میشوند نیز داستان سریال «Friends» را سرقت کرد.
کپی کردن، همان سرقت است. شاید اگر کسی کیف و کفش و لباسی مشابه دوستان و همکارانش بخرد و بپوشد آن را کپیکاری قلمداد نکنیم، اما در برنامهسازی برای تلویزیون تقلید از دیگران «دزدی» نامیده میشود. چیزی که در صداوسیما معنایی ندارد و حتی مدیران شبکهها و تهیهکنندگان با خواست خود عوامل را به سرقت از دیگران تشویق میکنند.
بیشتر چیزهایی که در تلویزیون «طنز» نامیده میشود، اصلا طنز نیست. نوشتن و اجرای متنهای طنز دشوار است، برای همین مدیران سیما در 15 سال گذشته با تغییر ذائقه مردم، میل آنها را به سمت کمدی بزن و بکوب و هزل کشاندند که ساخت سریال به آن سبک بسیار ساده و ارزان است.
«مهران مدیری» در این زمینه پیشکسوت محسوب میشود. تقلید و کپی چنان برای او عادی است که سریال «مرد دو هزار چهره» را از روی «مرد هزار چهره» ساخته خودش کپی کرد. حتی در مجموعه «شوخی کردم» که مدیری آن را اثری بسیار ارزشمند نامید، متن یکی از آیتمهای آن به طور کاملا دقیق از روی یکی از سکانسهای «نقطهچین» کپی شده بود.
اکنون برای انتقاد از کپیکاری در برنامههای کمدی سیما بسیار دیر است، زیرا رسانهها و مخاطبان تلویزیون در سالهای گذشته با حمایت جانبدارانه از برنامهسازان، آنها را به کپیکاری تشویق کردهاند.
پس از جنجالی شدن برنامه «دورهمی» و حمله کاربران شبکههای اجتماعی به عوامل آن، «مهراب قاسمخانی» در اینستاگرام خود به دفاع از کپیکاری در سیما پرداخت و گفت که صداوسیما نمیتواند امتیاز استفاده از استاندارد برنامههای تلویزیونی دیگر کشورها را بخرد. اما این یک دروغ آشکار است که فقط افراد بی اطلاع آن را باور کردند.
مدیران رسانه ملی و کارگردانها هیچ تمایلی ندارند که امتیاز برنامهسازی را از دیگران بخرند، چون هم هزینه دارد، هم اجرای آن دشوارتر است و مهمتر از همه این که وقتی با کپیکاری کارشان راه میافتد، چرا باید پول خرج کنند و وقت و انرژی بگذارند؟
آقای قاسمخانی که مدعی شد ایران نمیتواند امتیاز برنامههای خارجی را بخرد، در حقیقت قصد داشت تا از کپیکاریهای پیشین خود و همکارانش دفاع کند.
موضوع تقلید «دورهمی» و «نود» و «خندوانه» از دیگران، اتفاق جدیدی نبود که این همه جنجال به خاطر آن ایجاد شود. کسانی که این برنامهها را ساختهاند، سالهاست که یواشکی و آشکارا به کپیبرداری مشغولند، اما تاکنون کسی به آنها اعتراضی نکرده بود.
تنها اتفاق تازه این بود که گروه کوچکی از مخاطبان گفتند کپیبرداری را دوست ندارند. اما هنوز میلیونها ایرانی عاشق آن چهرهها هستند و پای برنامههایشان مینشینند، همانطور که سریالهای «هفتسنگ» و «هوش سیاه» هم مخاطبان زیادی داشتند.
برای من و دیگر نویسندگانی که هیچوقت از کسی تقلید نکردیم و همیشه تلاش میکردیم تا خلاقانه عمل کنیم، جایی در تلویزیون وجود ندارد. زیرا نه مدیران سیما، نه مخاطبان و نه رسانهها، هیچکدام خلاقیت و نوآوری را نمیخواهند. وقتی کار با کپی زدن و دزدی بسیار راحت انجام میشود، چرا باید به کسانی پول بدهند که میخواهند از مغز خودشان استفاده کنند؟
سازمان صداوسیما یک دستگاه فتوکپی بزرگ است که کپی هر چیزی را برای خودش شرعی و قانونی میداند و لازم هم نیست که به کسی پاسخی بدهد.
از بخشهای مختلف خبری گرفته تا گفتوگوی سیاسی که سران کشور در استودیوی آن حاضر میشوند، بیشتر آنها کپی است. البته مناظرههای انتخابات سال 92 بر اساس یک طرح ابتکاری اجرا شد و نشان داد که صداوسیما نمیتواند خلاقیت را درک کند و فقط در کپیکاری مهارت دارد