سرگچ منطقهای که هر چه به نقطه پایان روستا نزدیک می شدم، متوجه شدم درد این مردم نه فقط وضعیت نامطلوب راه ارتباطی بلکه محرومیت، فقر مالی و بیبضاعتی نسخه اصلی آنها بود که باید هر چه زودتر درمان شود.
روستای سرگچ تقریباَ در فاصله30 کیلومتری شهر دیشموک واقع است، در این روستا قریب70خانوار سکونت دارند و اما واقعیت این است که اینجا، مرز بین توسعه یافتگی و عقب ماندگی، مرز بین امروز و دیروز و مرز بین وجدان و فراموشی است.
سرگچ از ابتدایی ترین امکانات رفاهی محروم است، هرچند اکثر خانه های این روستا از برق برخوردار هستند اما خبری از آب لوله کشی و سالم نیست و اهالی روستا ، آب خوردنی خود را از رودخانه پایین دست تهیه می کنند، همچنین به دلیل پراکندگی مناطق روستای سرگچ و به دلیل نبود سرویس بهداشتی در بیشتر جاهای این روستا، اهالی از مرد و زن گرفته تا کودکان و سالخوردگان در دره ای قضای حاجت و یا استحمام می کنند.
شستشوی ظروف و البسه روستاییان نیز در همین آب انجام می شود و صبح به صبح زنانی با طبقی بر سر، مسافت روستا تا دره پایین دست را طی می کنند تا کهنه نوزادان و ظروف آلوده را در آبی بشویند که سرمای آن همچون چاقویی برنده، پوست دست همه آنها را قاچ قاچ کرده است.
دیدن محرومیت در منطقه ای که یک شهید تقدیم نظام و انقلاب کرد، دل هر انسانی را به درد آورده و روح انسانی را آزرده میکند.
مدتی قبل خبری با عنوان مظلومیت روستای سرگچ در رسانه مرا به خود جلب کرد، تصمیم گرفتم به آنجا سفری داشته و وضعیت را از نزدیک مشاهده کنم.
به آنجا رفته و محرومیت را با چشم خود نظاره گر شدم، فقر در سایه راه ارتباطی بسیار نامطلوب، رنجی بود که مردم آن منطقه سالها با آن دست و پنجه نرم می کنند.
اهالی روستا در گفتگو با خبرنگار با بیان اینکه، از راه ارتباطی مناسب و آب شرب لوله کشی محرومند، اظهار کردند: اینجا از حداقلها هم برخوردار نیستیم.
سیما نصیرنسب، با بیان اینکه همه مشکلات در اینجا وجود دارد، گفت: تا کنون هیچ مسئولی به این منطقه عزیمت نکرده است.
وی گفت: در آستانه انتخابات همه خود را معرفی میکنند ولی بعد از آن انگار چنین روستایی وجود ندارد.
دختر نوجوانی که تا پایه پنجم ابتدایی تحصیل کرد، تصریح کرد: تاکنون در این روستا هیچ مسئولی به جزء سپاه را به چشم ندیدیم.
این دختر با انتقاد شدید از مسئولان و با بیان اینکه، نه آب داریم و نه راه ارتباطی، گفت: با بارش اولین باران، مسیر ارتباطی ما قطع می شود.
وی، با اشاره به نیمهکاره رها شدن آب لوله کشی روستای خود، گفت: از مسئولان خواهشمندیم مشکلات ما را حل کنند.
خانم نصیرنسب تاکید کرد: مسئولان فقط به فکر شهرا نباشند و فکری به حال ما هم کنند.
مادری از اهالی دره تی روستای سرگچ هم در گفتگو با ما گفت: به دلیل نبود برق و استفاده از نفت برای چراغ دستی و روشنایی خانه ام، پسربچه کوچک من نفتی که دَم دست داشته را بجای آب نوشید و متاسفانه از بین رفت.
وی افزود: این منطقه از روستای سرگچ قریب شش خانوار وجود دارد ولی برق نداریم.
آقای نصیری نسب هم در گفتگو با ما و با بیان اینکه هر چه داد و فریاد می زنیم، کسی به داد ما نمی رسد، گفت: به هر مسئولی مراجعه کردیم نتیجه ای حاصل نشد و حتی هیچ مسئولی به ما سر نزد.
به گزارش کهگیلویه، اینجا سرزمینی است در کنار رودخانه ولی به دلیل عدم لولهکشی آب، مردمانش با چارپایان آب تهیه می کنند!
سرگچ منطقه ای است به دلایل مختلفی از جمله وضعیت اسفبار راه ارتباطی، مردمش اینچنین زندگی می کنند که در تصاویر ذیل مشاهده میکنید.
هر چه دورتر میرفتم، و به نقطه پایان روستا نزدیک می شدم، متوجه شدم درد این مردم نه فقط راه ارتباطی بلکه محرومیت، فقر مالی و بیبضاعتی می باشد.
محرومیت را در ساق پاهای کودکی دیدم که برای رساندن به خودروی ما و گرفتن حداقل کمک ما، دوان دوان میآمد.
محرومیت را در نگاه پیمان کوچولویی دیدم که معلوم نیست در این منطقه چه روزهایی را پیش رو خواهد داشت و چه سرنوشتی در انتظار او است.
نوزادی که به لطف جای گرم گهواره خود، شاید فعلاً خواب راحتی داشته باشد ولی کَم کَم که بزرگ شود و عزم حرکت را اراده کند، باید سختی مسیر سرگچ را سالهایی دیگر تحمل کند، چه زمانی مردم این منطقه از این مخمصه نجات می یابند؟؟؟!!!
از سفر یک روزه خویش به این منطقه خاطراتی تلخ را در ذهن ثبت کردم که شاید تا سالهای طولانی از یاد نخواهم برد و "فقر، محرومیت و بدبختی" واژهایی که همچنان استمرار دارد.
ضمن تقدیر از مسئولان شریف خواهشمندیم که ان شاءالله برای این مردم محروم تدابیری اندیشیده و تکلیفی تعیین شود که مشکل راه ارتباطی آنها مرتفع، آب شرب لوله کشی تامین و یا فکری جدی به حال آنها شود.
شاید با مرتفع شدن معضل راه ارتباطیشان، گوشه ای از محرومیت های آنها کاسته شود.