تله کابین آبیدر و هزار و یک چالش پیش رو !

همین تعلق خاطر به آبیدر باعث شده تا در بخش اعظمی از واکنش‌های عاطفی و البته منطقی شاهد حضور مردم در مقولات مربوط به آبیدر باشیم؛ از خاموش کردن کوچکترین آتش سوزی در آبیدر گرفته تا مقولات کلانی همچون بحث سرمایه گذاری و همواره شاهد احساس مسولیت مردم این شهر نسبت به سرنوشت آبیدر بوده‌ایم.

الغرض چندین سال پیش درست در زمانی که من نه در مقام نماینده مردم در شورای شهر، بلکه در قامت نوجوانی که در پایین دست «پارک کودک» (که البته هرگز برای کودکان نه پارک بود و نه شهربازی)، همراه با همکلاسی‌هایم، بعدازظهرها مشغول فوتبال بودیم، بحث «تله کابین سنندج» نه تنها به گوش من بلکه به گوش فلک هم رسیده بود و در طول این دوران طولانی مدام مثل فیلم‌های تکراری در حال رژه رفتن در جلوی دیدگانمان بوده و هست.

تله کابینی که خیلی‌ها آن را رویای دست نیافتنی و البته مانور تبلیغاتی مدیران فعلی و قبلی‌اش می‌دانند و نمادی از بی‌تدبیری «مدیریت شهری» در سال‌های دور و نزدیک و...

اما با شروع دوران فعالیتم در شورای شهر به صورت جدی‌تر و البته ملموس‌تر بحث "تله کابین" نه تنها در دستور کار بنده بلکه در دستور کار بخشی از همکاران و مجموعه شهرداری و حتی مدیران استانی قرار گرفت، اما بنا به دلایلی که در این مختصر مجال بیانش نیست تله کابین آبیدر همچون کلافی که سرنخش گم شده هرگز گره‌های پیش رویش باز نشد؛ تا این‌که با پیگیری‌های اخیر حدود دو ماه قبل سرمایه‌گذاران آلمانی در قالب اتاق بازرگانی ایران و آلمان به سنندج سفر کردند و در چندین بازدید و جلسه با مسئولان شهری و استانی پیش قرارداد اجرای مجموعه تفریحی-ورزشی تله کابین سنندج امضاء شد.

هرچند بنا بر روال مرسوم "پیش قرارداد" نه الزام‌آور است و نه پایان کار، بلکه گام مثبتی است برای تداوم کار؛ اما امضاء پیش قرارداد کافی بود تا واکنش‌های مختلفی را در سطح شهر به دنبال داشته باشد.

در همین راستا دغدغه خاطر شهروندان من را برآن داشت تا به صورت کوتاه چند نکته‌ای را در این مجال بیان کنم، هرچند جدای از ابراز خرسندی بخش زیادی از مردم، بسیاری از آنها داستان احداث دوباره تله کابین را نه تنها جدی نمی‌گیرند بلکه به مثابه داستان قدیمی «چوپان دروغگو» به آن می‌نگرند و اتفاقا دست آویز خوش ذوقی آنها برای ساختن جوک و لطیفه شده است.

اما بخش قابل توجهی از مردم که اکثرا در قالب انجمن‌های مردم نهاد فعالیت می‌کنند نسبت به تبعات "زیست محیطی" و "فرهنگی" این پروژه واکنش نشان داده و خواستار پاسخگو بودن مسئولان هستند، هر چند احساس مسولیت این قشر قابل تقدیر است اما اگر درست مسیر و کانال بیان خواسته‌ها هدایت نشود یقینا اثرات جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت.

در همین راستا آنچه لازم می‌دانم به عنوان عضو کوچکی از اعضای شورای شهر بیان می‌کنم:

1-  به شخصه بر این باورم نه تنها حق انجمن‌های مردم نهاد بلکه حق تک‌تک مردم سنندج است که به صورت شفاف در جریان ماهیت و ابعاد نهایی پروژه مذکور قرار بگیرند، چرا که آبیدر نه گوشت قربانی است که تقسیم شود نه ارث و میراث شخصی، بلکه متعلق به مردم این دیار و آیندگان است.

2- نه تنها تله کابین آبیدر بلکه هر پروژه دیگر که اثرات زیست محیطی و حتی بصری بر شهر به جای بگذارد باید دارای پیوست فرهنگی- اجتماعی و سایر پیوست‌ها همچون پیوست زیست محیطی و ... باشد و باید از تمامی زوایا ابعاد آن مورد سنجش قرار بگیرد.

3- اگر قرار بر این است که کار به صورت تخصصی جلو برود باید اهل فن و علم در تهیه پیوست‌ها نظر بدهند. قرار نیست، فردی همزمان در هیبت جامعه شناس، کارشناس محیط زیست، کارشناس میراث فرهنگی و البته در قالب روانشناس اجتماعی و معمار در مورد تک تک پروژه‌ها نظر خود را بدون سنجش جوانب آن مطرح کند و دیگران را بدون ارایه راهکار به باد انتقاد بگیرد.

4- اگر قرار باشد از مردم شهر سنندج نظرخواهی کلی شود باید در جامعه آماری این حق را نه تنها برای تمامی تشکل‌های مردم نهاد، بلکه برای تمامی مردم شهر سنندج در نظر گرفت، نه تنها عده‌ اندکی که همواره همچون بسیاری از مسئولان چند قدم خود را جلوتر از مردم می‌بینند. یقینا تا زمانی که این رویکرد اصلاح نشود وضع ما همین است که سال‌ها با آن دسته و پنجه نرم می‌کنیم.

5- به شخصه بر این باورم اجرای دقیق و کارشناسی پروژه تله کابین آبیدر می‌تواند نقش مهمی در توسعه استان و شهر سنندج داشته باشد؛ باید واقع بین باشیم "اقتصاد شهری" ما نه تنها در حالت رکود بلکه در خواب سنگینی فرو رفته که اثراتش بر اقتصاد و معیشت تک تک شهروندان مشهود است و در کنار دغدغه‌های زیست محیطی و فرهنگی باید دغدغه‌های بسیاری از شهروندان که احداث این پروژه می‌تواند نقش بسزایی در رونق اقتصادی کار و پیشه آنها داشته باشد را در نظر بگیریم و این‌که می‌توان با در نظر گرفتن تمامی ابعاد بهترین تصمیم را گرفت.

6- در پایان این‌که هرچند بر این باورم روند اجرای این پروژه کمتر از 10 درصد جلو رفته و نهایی شدن آن با این شرایطی که در حال حکفرما شدن است بعید به نظر می‌رسد، اما انتظار داریم همه کسانی که دغدغه نه تنها محیط زیست، بلکه دغدغه سایر مسایل فرهنگی و اجتماعی این شهر را دارند بدون توجه به این‌که این سرمایه گذار را چه کسی معرفی کرده! ما را در گرفتن تصمیم درست یاری کنند نه تحمیل تصمیم مدنظر خود!

بدون شک به فرض رغبت نهایی سرمایه گذاران، اگر اجماع متخصصین و صاحب نظران واقعی نه مجازی بر اساس "یافته‌ها" و "پژوهش‌های علمی" بر آن باشد که این پروژه اثرات مخربی به دنبال خواهد داشت که جبران ناپذیر است تحت هیچ عنوانی قرارداد نهایی در شورای شهر سنندج به تصویب نخواهد رسید و چنانچه خلاف این مسئله ثابت شود همان راهی را خواهیم رفت که به نفع شهر باشد.

ان شاءالله در ادامه کار، شهرداری از پتانسیل متخصصین حوزه جامعه شناسی و البته کارشناسان محیط زیست و منابع طبیعی برای تهیه پیوست‌ها استفاده خواهد کرد.