فیلم «زنونه» ساخته مانی نوری بهتازگی به صورت آنلاین اکران شده است. «زنونه»، فیلمی دغدغهمند است که تصویر ما از مانی نوری به عنوان بازیگر کودک و نوجوان محبوب در سریالهای «تا به تا» و «خانه ما» را به کارگردان نسل جدید سینمای مستقل بدل میکند. اکنون نظرات مثبت و تعداد مخاطبان نشان میدهد که اکران این فیلم بدون تبلیغات و خبر رسانی گسترده در رسانههای فیلیمو و یوتیوب تاکنون موفق بوده است. مانی نوری در ۱۶ سالگی برای تحصیل از ایران به مونترال مهاجرت کرد و در رشته هنر و ادبیات با تخصص سینما فارغالتحصیل شد. او بعد از هشت سال به ایران بازگشت، بازگشتی که به گفته او چهره دیگری از وطن را پیش روی خود دید. این کارگردان از سال ۹۴ تا ۹۷ دو فیلم سینمایی ساخته که امروز شاهد اکران دومین ساخته او هستیم.
«زنونه» جزئیات حضور زنان در فعل رفتن و نقش موثر زن در تحولات زندگی، از جمله مهاجرت را یاد آور میشود. نوری در هر دو اثر، سختیهای پیش و پس از مهاجرت را به تصویر میکشد و در «عباس!عباس! بچهها قیچی شدند» به عنوان اولین ساخته خود، به چالشهای مهاجران پس از بازگشتشان به وطن اشارهای داشته است. این فیلم بنا به دلایل ناگفته تاکنون امکان نمایش پیدا نکرده است. اکران آنلاین فیلم «زنونه» بهانهای برای گفتوگو با مانی نوری و بررسی شروع فعالیتهای او در عرصه کارگردانی سینما است.
برخلاف آنچه به نظر میآید «زنونه» دومین فیلمی است که ساختهاید. چرا نمایش این فیلم را در اولویت قرار دادید؟
این اولویتبندی انتخاب من نبود، بلکه هر دو فیلم را همزمان برای دریافت پروانه نمایش به وزارت فرهنگ و ارشاد فرستادم و مجوز فقط برای «زنونه» صادر شد، اما برای «عباس عباس» فعلا شرایط اکران را فراهم ندانستند. همچنین عوامل هنروتجربه تاکنون موافقتی برای پخش اعلام نکردند و در نهایت فیلم «زنونه» را برای نمایش آنلاین به فیلیمو و یوتیوب فرستادم.
علت مخالفت ارشاد برای اکران «عباس،عباس بچهها قیچی شدند» به قصه مربوط است؟
نمی دانم، به دلیل خاصی اشاره نشد. قصه فیلم درباره مردی است که بعد از سالها به وطن برمیگردد و در ایران با تغییرات زیادی مواجه میشود.
با توجه به اینکه شما هم مهاجرت کرده بودید و بعد از مدتها به ایران بازگشتید، آیا قصه فیلم اول برگرفته از زندگی خودتان است؟
خیر. در هر حال زمانی که برگشتم من هم از یکسری تغییرات خشمگین و غمگین بودم و شاید همزمانی ساخت «عباس عباس» با حال و هوای آن روزهای من و حیرتم از این همه تغییر در منش و رفتار انسانها و کشورم، ساخت این فیلم را تحت تاثیر قرار داده است. این پاسخ من را در حد احتمال در نظر بگیرید و قطعیتی در این تاثیر نمیبینم ولی شاید هم این چنین شده است.
با چه انگیزه و معیاری در مضمون مهاجرت بر زنان تأکید کردید؟
به نظر من زنان بیشترین سهم را در تحول و تصمیمگیری در زندگی و در نهایت جامعه ما دارند. زنان در چگونگی حرکت، ماندن و رفتن در زندگی نقش مهمی دارند. دوست داشتم این بار قصه از نگاه زنان باشد. در تصویر ذهنی من، برای زنان «رفتن» فعل سختتری بوده. جای زنان در چنین سوژهای یعنی مضمون مهاجرت در سینما خالی بود. ما معمولاً در فیلمها با تصویر زنان در سوژههای کلیشهای مانند طلاق مواجه بودهایم. هر سه شخصیت محوری فیلم با چالش رفتن همراه هستند. آرزوهایی که در بطن هر سه زن وجود دارد و در تمایلشان به رفتن بیتاثیر نیست. ما در شروع فیلم هم میبینیم که زن میزبان یکبار دیگر رفته و دوباره به دلیل مسئولیتی که نسبت به شوهرش حس میکند، بازگشته و این هم از جمله نگاههای زنان به زندگی محسوب میشود. در این فیلم چنین نماهایی که نشان از تردید و بلاتکلیفی برای کندن و رفتن است، زیاد میبینیم.
بارداری به عنوان مشخصهای مشترک در هر سه زن یاد میشود، این عامل بر مبنای چه نگاهی در فیلم گنجانده شده است؟
بارداری هم نمادی از آرزوهای زنان یا عاملی تعیینکننده برای رفتن و نرفتن است. زنی به دروغ خود را باردار نشان میدهد تا برود و زنی دیگر که فرزندش را در گذشته سقط کرده و در ادامه زندگی در آرزوی آواز خواندن و خلق کردن است و حالا دختر جوانی که به دلیل بارداری تردید دارد که برود یا نرود. صحنههایی که هدیه را میبینم، موسیقی فیلم را با صدای آواز زنی میشنویم که نشان از آرزوی هدیه برای خواندن دارد.
هدیه سالها بنا به شرایطی در تردید مانده، اکنون چه عامل ناگفتهای منجر به مهاجرت او بعد از سالها میشود؟
به نظرم جایی که انسان زندگی میکند، الزاما وطن او نیست. کسی که برای مهاجرت اقدام میکند در هر حال به نحوی از شرایط بریده است. همانطور که کاراکتر فیلم بعد از سالها تردید به دلیل احساس مسئولیت و عاطفهای که به همسر دارد، بالاخره میبرد و میرود. بریدن به دلایل مختلف شخصی یا اجتماعی و اقتصادی عامل مهاجرت همه مهاجران است، در غیر اینصورت کسی وطن را رها نمیکند. وطن مادر است و کندن از مادر هرگز انتخاب اول نیست.
قصههای فرعی این فیلم با موضوعات روز دنیا از جمله حضور یک مهاجر عرب جنگزده و یک نفر که درباره گرایش جنسیاش دروغ میگوید، پیش میرود. انگیزهتان در خصوص جزئیاتی که برای این کاراکترها انتخاب کردید، توضیح دهید.
اطلاعات پایهای برای درک این فیلم مهم است، مانند اطلاع از شرایط جنگزدههای دنیا یا اینکه بدانیم زنان عربِ جنگزده با چه شرایط دشواری برای حفظ بقای فرزندانشان مواجه هستند نکات حائز اهمیت برای درک این صحنه از فیلم هستند. من در صدد به تصویر کشیدن شرایط آنها بودهام. بسیاری از این زنان در مسیر مهاجرت با مشکلاتی از جمله تعرض جنسی همراه هستند. در صحنهای که آن زن رو به دوربین تف میکند، در واقع دارد به ناظرین ساکت این اتفاق تف میاندازد. در ادامه شخصیتی که به دروغ خود را دگرباش معرفی کرده، حضور پیدا میکند. ببینید ما باید حواسمان به روح و روان یکدیگر باشد و سعی کردم با این شخصیت صدای این طیف باشم.
بازیگران «زنونه»، چهره نیستند و چون پیشینه ذهنی برای ما ندارند تا حدی باعث غافلگیری مخاطب میشوند. انتخاب بازیگران با چه معیاری انجام شد؟
من از نتیجه حاصل از انتخاب بازیگران بسیار راضی هستم و همه آنها بعد از بارها تست برای نقش مورد نظر تایید شدند. من باید بگویم که کل بودجه فیلم «زنونه» حدودا نصف دستمزد یک بازیگر شناخته شده بود، در نتیجه اگر این فیلم نیازی به حضور بازیگران چهره میداشت، همچنان امکان این همکاری برای من میسر نبود.
تصویر زن بیحجاب در فیلمها معمولاً با شیوههایی مثل کلاهگیس و ... نمایش داده میشود، اما این تصویر در «زنونه» با پیکسل پوشانده میشود. انتخاب این شیوه به چه دلیل و با چه پیامی شکل گرفت؟
وارد جزئیات این انتخاب نمیشوم، اما حتما مفهومی را در نظر داشتهام. شیوه سانسور در کار من به این شیوه بوده است. توضیحی نمیدهم، چرا که معتقد هستم معنای بعضی ازصحنههای فیلم با برداشت مخاطب شکل میگیرد. هر کس برای ساخت فیلم خود فرمی را انتخاب میکند و من هم بر اساس نگاه خودم این شیوه را در نظر گرفتم.
فرم فیلم تا حد زیادی به لوکیشن مدیون است. این فیلم تک لوکیشن است اما با این حال کاملاً حس بلاتکلیفی مسافران مرز را منتقل میکند. انتخاب این خانه با چه معیاری اتفاق افتاد؟
من پیش از ساخت این فیلم در مرز ایران و ترکیه مشغول ساخت یک مستند بودم. گروه ما در این دوران درخانهای مستقر بود که یک حس بیهویتی و بلاتکلیفی را منتقل میکرد. این بیهویتی را برای فیلم «زنونه» نیاز داشتم و این خانه دقیقاً مشابه همان خانه بود.
آیا چالشهایی برای دریافت پروانه ساخت و در نهایت اکران فیلم پیش رو داشتید؟
نگارش فیلمنامه یک سال و نیم طول کشید. در ابتدا اصلاحیههایی بر فیلمنامه وارد شد و من دوباره به بازنویسی پرداختم. بخشهایی که به صورت مستند بود، حذف شد و به همین دلیل بخشهای دیگری را در فیلمنامه جایگزین کردم و در نهایت باید بگویم که فیلمنامه اولیه چندین تفاوت با نسخه نهایی پیدا کرد. همچنین برای اکران نیز اصلاحیههایی را به من اعلام کردند، به طور مثال اصلاحیه در خصوص موسیقی و تکخوانی خواننده زن لحاظ شد که من طبق گفتهشان آواز زن و مرد را با هم تلفیق کردم، چون حضور صدای زن با توجه به قصه برای من اهمیت داشت و مسئولان ارشاد نیز به این مساله توجه داشتند.
فعالیتهای شما در دوران کودکی و همکاریتان با مرضیه برومند راه را برای کارگردان شدن شما بازتر نکرد؟
ارتباط من با خانم برومند بسیار احساسی است و من ایشان را خاله خطاب میکنم و کمک هایشان در مسیر حرفهایام از جمله ساخت این فیلم نیز همراه من بوده، اما فعالیتهای بازیگریام در کودکی وهمکاری با خانم برومند منجر به سهلگیری دیگران بر من و کارم نبوده است. من هیچوقت تمایلی ندارم که دیگران به من بنا به گذشتهام یا حتی از روی مهربانی کمک کنند و ترجیح میدهم که خودم کار را پیش ببرم. از طرفی دیگر مرور مسیری که پشت سر گذاشتهام به خوبی گویای راه سختی است که بدون هیچ میانبری طی کردهام. از سال ۹۴ فیلم ساختهام که هنوز امکان پخشاش مهیا نشده است و فیلم دوم را سال ۹۷ ساختم که نمایشاش بعد از دو سال و با اکران آنلاین فراهم شده است.
اکران «زنونه» بدون خبررسانی و تبلیغات انجام شد. دلیلتان برای این رویکرد چه بود؟
من تیزر را به فیلیمو دادهام اما استفادهای نکردند. من معتقدم که اهالی رسانه و همچنین اهالی سینما باید فیلمهای روز را ببینند و حداقل درباره اکران فیلم جدید صحبت کنند. متاسفانه تبلیغات این روزها فقط با پرداخت هزینه به رسانههای مجازی ممکن است. بعضی از دوستان در رسانههای مجازی بدون هیچ هزینهای خبر این فیلم را منتشرکردند و من از آنها ممنون هستم اما خبرنگاران محترم که خود را مدافع سینمای مستقل میدانند، توجه خوبی به اکران فیلمهای جدید سینمای مستقل نشان ندادهاند. مساله فیلم من نیست، بلکه هر فیلم جدیدی باید توسط رسانهها معرفی شود. منظور من از معرفی، تایید و تبلیغ نیست و صرفا توقع دارم فقط مخاطبان را از فیلمهای جدید سینمایی مطلع کنند. با این وجود میزان استقبال از «زنونه» در مقایسه با فیلمهای دیگری که با تبلیغات بسیار و متکی به حضور چهرهها اکران شدهاند، رضایتبخش بوده است. کامنتها و لایکها نشان از بازخوردهای مثبت دارند. این فیلم در کانال یوتیوب من نیز به نمایش گذاشته شده و خوشبختانه طی دو هفته حدود ۱۵۰۰۰ بیننده داشته است.
در پایان بگویید که چالشهای پیش روی فیلمسازان مستقل را بیشتر از چه منظری میبینید؟
از ابتدای مصاحبه به همه چالشها اشاره کردم اما مهمترین چالش که کمتر در صحبتها به آن پرداختیم، بودجه بوده است. بودجه فیلمساز مستقل محدود است و من هم از این قاعده مستثنی نبودهام. به طور مثال من با توجه به بودجهام تعداد روزهای مشخصی را برای این کار در نظر گرفتم و امکان برداشتهای بیشتر از بسیاری از نماها را نداشتم. در کل بودجه، عامل مهمی برای تمرکز فیلمساز بر اثر است.