تینا پاکروان با انتشار این عکس نوشت: گفتم: دارم پیر می شم رفیق .
گفت: این هم یه بخشی از زندگیه حالا وقت داری تا پیری ناراحت نباش .
خندیدم.
گفتم: از ناراحتی نگفتم تصورش برام دورتر و دیرتر بود چه بانمکه تجربه اش می کنم.
خندیدم و رفیقم خنده ش گرفت.
تجربیات زندگی آدم را پخته می کنه به قول قدیمی ها قوام میاره . حالا دیگه از هر اتفاق کوچیک و بزرگی خنده م می گیره. توش گیر نمی کنم. می دونم رد میشه و از بالا بهش نگاه می کنم. دورترها را می بینم که همین امروز شده خاطره شیرینش. دیگه به هم نمی ریزیم آشفته نمی شم . مدیریت می کنم و آرامش میدم. خیلی تجربه عجیبیه دخترکوچولوی دیروز داره واسه همه اطرافیانش مادری می کنه بی اینکه تجربه مادر شدن داشته باشه. بانمکه.