ناگفته های بازیگر نقش یاور از اتفاقی که در «شب دهم» افتاد

با گذشت تقریبا دو دهه از زمان تولید و اولین پخش مجموعه « شب دهم » در سال ۱۳۸۰ هنوز هم وقتی صحبت از سریال‌های محرمی به میان می‌آید، اولین نامی که به ذهن خطور می‌کند، مجموعه به‌یادماندنی شب دهم و بازی‌های درخشان حسین یاری و پرویز فلاحی‌پور است.

اخبار چهره ها - حیدر و یاور در این مجموعه به نماد مردانگی و رفاقت تبدیل شده‌بودند و همچنان این مجموعه در بازپخش‌های مختلفی که در طول این سال‌ها داشته، هنوز جزو سریال‌های پربیننده محسوب می‌شود.پرویز فلاحی‌پور در گفتگو با خبرنگار ما از بازی در این سریال و جذابیت‌های نقش یاور گفت و به مرور خاطرات آن سریال پرداخت که خواندن آن خالی از لطف نیست. پس با ما همراه باشید:

به عنوان یکی از بازیگران اصلی این سریال فکر می‌کنید، چرا با وجود این‌که نزدیک به دو دهه از پخش اول این کار می‌گذرد، اما هنوز هم برای مخاطب تازگی دارد و با اشتیاق با شخصیت‌های یاور و حیدر در داستان همراه می‌شود؟

من فکر می‌کنم اگر یک کار در ابتدا متن درستی داشته‌باشد و کارگردانی و انتخاب‌ها هم درست باشد، همه کار‌ها می‌توانند این ویژگی را داشته‌باشند. مثل فیلم‌های خوب دنیا که بعضی از آن‌ها واقعا ارزش و لذت چند بار دیدن را دارد. در عوض بعضی فیلم‌ها هم با وجود این‌که فیلم‌های خوبی هستند، اما فقط ارزش یک‌بار دیدن را دارند و برای بار دوم رغبتی به تماشای آن نمی‌کنید.

شب دهم جزو سریال‌هایی بود که همه عناصر درام را به لحاظ کیفی در خودش داشت. انتخاب‌هایی هم که آقای فتحی در آن سریال داشت، به‌قدری درست بود که نقش‌ها روی بازیگران نشست. انگار که این کاراکتر‌ها برای این بازیگران نوشته شده‌بود. از همه مهم‌تر اشاره می‌کنم به آقای شهبازی که جزو فیلمبردار‌ها و نورپرداز‌های خیلی خوبی بود که در این کار حضور داشت و مدت‌هاست دیگر در میان ما نیست. همچنین فردین خلعتبری که جزو حرفه‌ای‌های موسیقی است.

به تعبیری می‌توان گفت همه عناصر در این کار به‌درستی کنار هم قرار گرفت تا شب دهم به یک کار شاخص تبدیل شد.

بله، عناصری کنار هم قرار گرفت که شاید تعدادی از آن‌ها تا آن زمان خیلی شناخته شده نبودند و جویای نام بودند، اما کارشان را بلد بودند و شکی نیست که توانستند در کنار هم این مجموعه را ماندگار کنند. حتی دوستانی که طراح لباس بودند و در آن بخش کار می‌کردند، بعد مشخص شد که در حرفه خود توانمند بودند. یعنی شب دهم یک اتفاق بود.

البته بازی شما و آقای یاری و سایر دوستان هم درخشان بود.

بازی که من در آن کار داشتم، در کار‌های دیگر اصلا فرصت این نوع بازی را نداشتم. اتفاقا جایی در این باره صحبت کردم و گفتم من حتی روی حرکات بند انگشت‌هایم در آن سریال کار کرده‌بودم، اما در همه کار‌ها این فرصت مهیا نمی‌شود.

این‌که گفتید در کار‌های دیگر این فرصت مهیا نمی‌شود، منظورتان زمان و وقت است یا مجالی برای خلاقیت در برخی کار‌ها نیست؟

هم زمان نداریم و هم این‌که نقشی که دوست داشته‌باشم و به خاطرش بی‌خوابی بکشم و روی نقش کار کنم و وقت بگذارم، کمتر پیش می‌آید، چون همه چیز دست به دست هم می‌دهد تا یک اثر ماندگار شود. به‌عنوان مثال اگر تابلوی «عصر عاشورا»‌ی آقای فرشچیان را فرض کنیم که با چه مهارت و عشق و اعتقادی کشیده شد که هنوز هم ماندگار است، سریال شب دهم هم حاصل کار و تلاش و اعتقاد عده‌ای است و به همین دلیل من از واژه «اتفاق» برای آن سریال استفاده می‌کنم.

خاطرم هست بعضی از دوستان در این کار معتقد بودند که امام‌حسین (ع) خودش به این کار کمک کرد. فکر می‌کنم خانم ریاحی در یکی از مصاحبه‌هایش این مطلب را بیان کرده‌بود. اتفاقا بعد از شب دهم در چند سریال دیگر از من دعوت شد که می‌گفتند ما می‌خواهیم یک سریال مثل شب دهم بسازیم، اما این اتفاق نیفتاد. البته بازیگران خوبی در آن کار‌ها بودند، اما شاید سرجای خودشان نبودند که نشد.

می‌توان گفت اتفاق شب دهم دیگر تکرار نشد؟

بله، تکرار نشد به همان دلایلی که عرض کردم. سریال دیگری مشابه آن کار ساخته شد، اما نتوانست دیده شود. فکر می‌کنم به خاطر این است که اتفاقی که باید می‌افتاد، در کار‌های دیگر نیفتاد.

فکر می‌کنم نقش یاور هم جزو نقش‌های شاخص رزومه شماست و موفقیت یاور برای شما هم دیگر تکرار نشد. این‌طور نیست؟

البته به خاطر بازی در سریال «گل‌های گرمسیری» توانستم جایزه بگیرم. برای چند سریال دیگر هم جایزه گرفتم، اما کاری با این عمق و وسعت که به دل مردم هم بنشیند، در کارنامه کاری‌ام به‌جز یاور نداشتم. چون شاید یک بازیگر در یک کار به بهترین شکل ممکن حضور داشته‌باشد، اما اگر خود آن کار نگیرد، بازی آن بازیگر دیده نمی‌شد.

البته ممکن است بگویند فلان بازیگر بازی خوبی داشت، اما تا این حد مورد توجه و لطف مردم قرار نمی‌گیرد. من اطمینان دارم که امسال هم که سریال پخش می‌شود، باز هم مردم دوست دارند و تماشا می‌کنند. چون همه عناصر درام درست سر جای خودش قرار گرفته. عنصر عشق، جوانمردی و دین و اعتقادی در فیلمنامه این کار هست.

یکی از مهم‌ترین عناصر این سریال بازی‌های درخشان بازیگران و از جمله بازی شماست. ما پیش از این سریال کاراکتر کلاه مخملی زیاد دیده‌بودیم، اما در این سریال یک کلاه مخملی متفاوت را شاهد بودیم که حتی بعد از آن هم بازی و کاراکتر متفاوتی را در سریال «شهرزاد» دیدیم.

من بعد از این سریال هم سعی کردم نقش‌هایی را که در فیلم‌ها و سریال‌های دیگر بازی کردم، شبیه هم نباشد. چون به‌عنوان یک بازیگر معتقدم که هر کاراکتری ویژگی‌های خاص خودش را دارد؛ حتی اگر من پرویز فلاحی‌پور همه آن‌ها را بازی کنم. درست است که همه نقش‌ها از فیلتر آن بازیگر می‌گذرد، اما باید نقش‌ها با هم متفاوت باشد. چون آدم‌هایی که در زندگی و اطرافمان می‌بینیم هم با هم تفاوت‌هایی دارند و هیچ‌کدام‌شان شبیه هم نیستند.

این هنر بازیگر است که باید نقش‌ها را متفاوت از هم بازی کند که البته گاهی این اتفاق نمی‌افتد و همه شبیه هم می‌شوند.

بازیگر باید روی خودش کار کند و برای نقشی که قرار است بازی کند زحمت بکشد و تحقیق کرده و خودش را به نقش نزدیک کند. البته هر بازیگری راهی برای رسیدن به نقش دارد. اما بعضی از بازیگر‌ها شاید به خاطر این‌که نقش را دوست ندارند یا فرصتی برای تحقیق و پژوهش ندارند، راحت‌ترین راه را انتخاب کرده و خودشان را بازی می‌کنند؛ با همان ویژگی‌هایی که خودشان دارند.

یعنی همه کاراکتر‌ها همان یک شخصیت را دارند و فقط اسم‌شان تغییر می‌کند.

بله، دقیقا. به‌عنوان مثال من هنگام صحبت کردن با دیگران از حرکات دستم استفاده می‌کنم، اما وقتی قرار است که بازی کنم، باید در این حرکات تغییر ایجاد کنم. چون این حرکات متعلق به من است، نه نقشی که بازی می‌کنم. این کار هم نیاز به تحلیل شخصیت دارد تا بدانی چگونه از حرکات دستش استفاده می‌کند و چه رفتار و نوع بیانی در صحبت کردن دارد؛ بنابراین بازیگر با تحلیلی که از نقش پیدا می‌کند، شخصیت تازه‌ای را خلق می‌کند که با خودش کاملا متفاوت است.

درباره بخش تعزیه سریال هم توضیح می‌دهید؟ این‌که چقدر خودتان با تعزیه آشنایی داشتید؟

بله از جریان تعزیه‌اش هم نمی‌توان گذشت که تعزیه‌خوان‌هایی که در این کار حضور داشتند، جزو افراد شاخص و حرفه‌ای این کار بودند. شاید کسی آن‌ها را نمی‌شناخت، اما با این کار شناخته شدند. خاطرم هست ابوالفضل‌خوان در این جمع بود که وقتی در اصفهان درباره این شخصیت صحبت کردم، گفتند که جزو افراد شاخص این کار است. درباره آشنایی خودم با این مقوله هم باید بگویم که با تعزیه آشنایی داشتم. در دوران کودکی خیلی به تعزیه علاقه داشتم و تعزیه زیاد دیده‌بودم.

یعنی خودتان تجربه این کار را در تئاتر نداشتید؟

نه، تجربه مشابه در تئاتر نداشتم. اما وقتی فهمیدم که قرار است نقش شمر را بازی کنم، در این باره تحقیق کردم. به‌عنوان مثال شمرخوانی را می‌شناختم که به نام هاشم شمر معروف بود. وقتی اجرا می‌کرد، من با دقت تماشا می‌کردم و اگر سؤالی برایم پیش می‌آمد، از او می‌پرسیدم و با گروهشان دوست شده‌بودم.

در آن سال‌ها نمی‌دانستند که من به چه دلیلی به آن‌ها نزدیک شدم و فکر می‌کردند من به تعزیه علاقه دارم. بعد که در سریال دیدند من شمرخوان شدم، متوجه شدند سؤالات من به همین خاطر بود. به نوعی برای این نقش تحقیقات میدانی کرده‌بودم و خیلی از آن آقا نکات مهمی را یاد گرفتم. چون شمرخوان خیلی خوبی بود. خودم هم یک نکاتی را به بازی‌ام اضافه کردم. همچنین تعزیه‌هایی که در دوران کودکی هم دیده‌بودم به کارم کمک کرد.

چیزی هم از آن دوران به خاطر دارید؟

بله. روستای پدر و مادرم که می‌رفتیم، ده روز اول ماه محرم تعزیه اجرا می‌شد. بلندگو که نبود، اما روی پشت‌بام خانه‌ها می‌آمدند و جار می‌زدند و مردم را صدا می‌زدند تا در یک مکان به‌خصوص مردم جمع شوند و تعزیه تماشا کنند. ما دور تا دور روی زمین می‌نشستیم و با اشتیاق تعزیه تماشا می‌کردیم. هم این صحنه‌ها از کودکی در خاطرم هست و هم زمانی که در روستا عروسی بود، تئاتر‌های سنتی اجرا می‌کردند که من خیلی دوست داشتم. به قدری به این تئاتر‌های سنتی علاقه داشتم که اگر در روز پنج بار هم اجرا می‌شد، من باز هم با علاقه تماشا می‌کردم.

برگردیم به سریال «شب دهم». گویا نقش یاور را خودتان انتخاب کرده‌بودید. این نقش جای کار بیشتری برای بازی داشت که انتخاب کردید؟

آقای فتحی به من گفت فیلمنامه را بخوان و ببین دوست داری کدام شخصیت را بازی کنی. من هم وقتی دیدم شخصیت یاور اینقدر جای کار دارد، دوست داشتم این نقش را بازی کنم. بعد از مدتی آقای فتحی در یک مصاحبه‌ای گفته‌بود این نقش را برای من نوشته‌بود. یعنی در ذهنش برای این نقش من را انتخاب کرده‌بود، اما به من نگفته‌بود. البته تئاتر‌های من را دیده‌بود و نقد می‌کرد و از من شناخت داشت. پیش از آن هم سریال «روشن‌تر از خاموشی» را با هم کار کرده‌بودیم.

بار اولی که فیلمنامه را خواندید برایتان جذاب بود و این‌که فکر می‌کردید تا این حد مورد توجه قرار بگیرد؟

من وقتی فیلمنامه را می‌خوانم، برای خودم تصویرسازی می‌کنم. انگار کار ساخته شده و من آن را در ذهنم می‌بینم. زمانی که فیلمنامه این کار را برای خودم تصویرسازی می‌کردم، دیدم چقدر فیلمنامه جذابی دارد. آن زمان من با فیلمنامه هم آشنایی داشتم و گروهی به نام «آیین» داشتیم که با نویسنده‌های خوبی مثل آقای براهنی کار می‌کردم؛ بنابراین متوجه شدم فیلمنامه «شب دهم» به لحاظ ساختاری و شخصیت‌پردازی هیچ نقصی ندارد و فیلمنامه زیبایی است. حدس می‌زدم کار بگیرد و پرمخاطب باشد؛ اما مطمئن نبودم؛ بنابراین وقتی با آقای بشکوفه و آقای فتحی صحبت می‌کردم، می‌گفتم کار می‌گیرد. البته ترس آن‌ها بیشتر بازخورد اجتماعی کار بود، اما من آن ترس را نداشتم و زاویه دید من نگاه حرفه‌ای به این کار بود. به همین دلیل می‌دانستم مخاطب کار را دوست خواهد داشت.

معمولا بازیگری که با یک کار تا این حد مورد توجه قرار می‌گیرد و به شهرت می‌رسد، با سیل عظیمی از پیشنهاد‌ها روبه‌رو می‌شود. انتظار می‌رفت شما هم پرکارتر شوید، اما چرا این اتفاق نیفتاد؟

بله من بعد از آن کار خیلی پیشنهاد داشتم، اما نپذیرفتم. چون می‌ترسیدم به نقش یاور لطمه وارد شود. از طرفی من یک بازیگرم و باید نقش‌های مختلف را بازی کنم؛ بنابراین چند ماه بیکار بودم تا این‌که آقای اسعدیان برای سریال «اگه بابام زنده‌بود» از من دعوت کرد که یک مجموعه طنز بود. من این کار را بازی کردم تا این فضا را بشکنم. چون به من بعد از این کار نقش طیب را پیشنهاد کرده‌بودند.

می‌خواستم بگویم من بازیگرم و دوست دارم نقش‌های متفاوت و ژانر‌های گوناگون را تجربه کنم. البته بعد‌ها هم من این مشکل را با نقش‌های منفی و مثبت داشتم. مثلا وقتی نقش منفی در یک سریال بازی کردم، مدام نقش‌های منفی به من پیشنهاد می‌شد. به همین خاطر گفتم دیگر نمی‌خواهم نقش منفی بازی کنم. اما الان شرایط بهتر شده و می‌دانند در زمینه‌های مختلف تجربه دارم و از این رو کارگردان‌ها برای نقش‌های مختلف به من اعتماد می‌کنند.

خاطرم هست در مصاحبه‌ای گفته‌بودید به دلیل مسائل مالی خودروی‌تان را فروختید تا ارزان ترش را بخرید. یعنی با این وجود هم سعی می‌کردید گزیده کار باشید؟

بله چند بار این اتفاق افتاد. اما سعی کردم به کم قانع باشم، اما به خاطر دستمزد هر کار و هر نقشی را بازی نکنم و خودم را به عنوان یک بازیگر تثبیت کنم و این‌که بگویم من توانایی بازی در نقش‌های متفاوت را دارم و به نظر من اگر بازیگری نمی‌تواند نقش‌های مختلف را بازی کند، ضعف خودش است. بازیگر باید بتواند کمدی، تراژدی یا درام بازی کند.

این روز‌ها هم که در سریال «خانه امن» نقش یک قاضی را بازی می‌کنید. هنوز هم درگیر کار هستید یا بازی شما به پایان رسیده؟

مدتی است بازی در این سریال را به پایان رساندم. برای بازی در نقش قاضی خیلی تحقیق کردم و دادگستری رفتم و با چند نفر از قاضی‌های برجسته صحبت کردم و یک سری تحقیقات میدانی برای رسیدن به این نقش داشتم. امیدوارم توانسته‌باشم در این زمینه موفق باشم. اما تلاشم را کردم. بعد از این سریال هم چند پیشنهاد سریال داشتم که قرار است در یک سریال مذهبی به کارگردانی آقای عنایتی که در اصفهان فیلمبرداری می‌شود، بازی کنم. این سریال فیلمنامه خوبی دارد و بازیگران قابلی هم در این سریال بازی می‌کنند. امیدوارم کرونا اجازه بدهد دوستان تئاتری ما کار کنند و بیکار نمانند تا دغدغه معیشتی نداشته‌باشند.