مهراوه شریفینیا با انتشار این عکس نوشت:
اخبار چهره ها - دوست داشتید چهارمین جمعهی تابستانِ خود را چگونه بگذرانید؟
جواب:
به نام خدا
دوست داشتم در چهارمین جمعهی تابستان کسی که فلفلهای رنگی و هویجها را خورد میکند نباشم.
دلم میخواست فلفل سبزی باشم که با عشق به تکههای درشت تقسیم میشود یا فلفل قرمزی که با دقت باریک میگردد یا هویجی که گرد گرد بریده میشود تا ظرف غذا را خوشرنگتر کند.
در چهارمین جمعهی تابستان دوست داشتم چیزی باشم که نشانهی عشقورزیدنِ کسی به کسی است؛ قطعهای که عاشقانه ساخته میشود، دستی که عاشقانه نوازش میکند، هدیهای که عاشقانه خریده میشود، غذایی که عاشقانه طبخ میشود، شعری که عاشقانه نوشته میشود، دلم برایت تنگ شدهای که عاشقانه گفته میشود، نگاهی که عاشقانه بر چشمی گره میخورد و بوسهای که عاشقانه بین دو لب حیات مییابد.
تابه را روی گاز میگذارم، فلفلهای رنگی و هویج را در روغن زیتون و پودر سیر تفت میدهم، سبزیجات را به سس پستو و شوید آغشته میکنم و با کمی نمک همه را هم میزنم.
فکر میکنم عشقی که در غذای خانه ریخته میشود،
هیچ جای دیگری نیست.
پینوشت:
۱.سنگ بدگوهر اگر کاسهی زرین بشکست
قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود
«سعدی»
«گلستان، باب هشتم»
۲.لذتی که در عفو هست در انتقام نیست.
۳.بعضی وقتها به طرز غمانگیزی ازت محافظت میشه. ولی باز هم خوبه، از آسیبِ بیشتر جلوگیری میکنه. گاهی باید خدا رو بابت غرور زیادی که در وجود آدمهای دیگه گذاشته شکر کرد.
۴.پشتکار، تداوم، استمرار...
۵.برکت اومد.
۶.وقتی زیاد مینویسی دستت جوهری میشه.
وقتی کارِ خونه انجام میدی بدنت میخوره اینور و اونور و کبود میشه.
وقتی آشپزی میکنی ممکنه دستت رو ببُری یا بسوزونی.
وقتی باغچه رو بیل میزنی خاک میره توی دماغت و عطسه و سرفه میکنی.
ولی اگه بشینی و کاری نکنی آسیب نمیبینی و بدنت سالم و لطیف باقی میمونه.
من عاشق انگشتهای جوهری و ناخنهای کوتاه و جای بریدگی و تاول و زخم و کبودیها هستم.
اونا نشونهی همهی لحظههایی هستن که با عشق نوشتیم، کار کردیم، ساز زدیم، آشپزی کردیم یا گل کاشتیم.
نشونههای لذت بردن از زندگی.
۷.خواهر داشتن یکی از بهترین موهبتهای جهانه.
یه دونه خیلی خوبش رو دارم که عزیزترینمه، به معنای واقعیِ کلمه.
خدا رو شکر.