صفحه بهنام صفوی با انتشار این عکس نوشت: سلام و عرض ادب خدمت دوستان و هواداران عزیز بهنام
با آرزوی سلامتی برای همه عزیزان، چند روزی است موضوعی در فضای مجازی مطرح شده که دوستان زیادی را متاثر کرده است. بیش از هفت ماه از عروج بهنام نگذشته و داغ نبود او هر روز سنگینتر میشود . بنده و خانواده فکر نمی کردیم که اینگونه از ایشان یاد شود.
جناب صمد پور دوست و برادر عزیز ، شما چند ماه قبل از فوت بهنام در شرایط بسیار بد و نا متعادلی که من داشتم و با اطلاع پزشکان معالجش می دانستم که اوآخرین روز های زندگیش را می گذراند آمدید و با نیت خیر موضوع کمپین حمایت از بهنام را عنوان کردید و بنده هم پذیرفتم و این در شرایطی بود که دوستان هنرمند بهنام همیشه در ملاقات هایی که با بهنام داشتند برای هرگونه کمک اعلام آمادگی کرده بودند. ببینید بنده قبلا بابت این کار از شما و هنرمندانی که آمادگی خود را برای اجرای کنسرت حمایت از فرزندم اعلام کرده بودند تشکر و قدر دانی کردم.
واقعیت این است که بعد از اینکه موضوع کمپین رسانه ای شد ، دوستان نزدیک مرحوم از من گله مند شدند که اگر نیاز به حمایتی بود چرا با آنها مطرح نکرده ام و این گله دوستان هم به حق بود . به هر حال هر دو طرف نیت خوب و خیر داشتید و در این میان این تصمیم من بود که علی رغم توافق با جنابعالی ، تصمیم گرفتم که دوستان بهنام ، آقایان خسروی و رمضان این کار را پیش ببرند. اگر تقصیری هست قطعا بعهده بنده است و من مجددا از شما و سایر هنرمندان عذر خواهی می کنم.
دوستان زیادی در هنگامه سخت وضعیت بهنام مرتبا به دیدارش می آمدند که برای من و مادر فرسوده اش مایه امید بود و من و خانواده واقعا مدیون لطف و عنایت آنها هستیم. آقایان : برادران خسروی ، مهدی فردی، یحیی مشایخی ، دکتر جبار زاده, امیریل ارجمند، شهاب رمضان، رضا فوادیان، مهدی قنواتی ، عادل شمسایی، دانیال طهماسبی، نریمان پازوکی و عزیزان بسیاری که من نام آنها را به خاطر ندارم.
جناب صمد پور آخرین سفر بهنام در شرایط سختی که نیم بدنش تقریبا از کار افتاده بود با همت و خواست سیروان عزیز علی رغم همه سختی هایی که داشت انجام شد .و بنده تا نفس می کشم مدیون لطف ایشان هستم.
در خاتمه از همگان دعوت می کنم از این مجادلات صرف نظر کنید ،که این عمر کوتاه ارزش این گونه برخورد ها را ندارد و مجدا همه قصور را بنده پذیرفته و عذر خواهی می کنم.
روزگار ناموافق مردم نا سازگار/ گه زدست چرخ نالم گه زدست روزگار